نوشتار

شکارچی خاطرات: زندگی آدم‌های معمولی چه هیجانی می‌تواند داشته باشد؟

تابه‌حال هیچ دفتر خاطراتی نخوانده‌ام که داستانی شگفت در آن نباشد

شکارچی خاطرات: زندگی آدم‌های معمولی چه هیجانی می‌تواند داشته باشد؟ تصویرساز: اریک دروکر.

ما اغلب برای خوانده‌شدن خاطره نمی‌نویسیم. حتی اگر کسی دزدکی سروقت خاطراتمان برود، ناراحت می‌شویم. حالا فرض کنید کسی دفترچۀ ما را بردارد و آن را در فروشگاهی اینترنتی به حراج بگذارد. دیوانه می‌شویم. سالی مک‌نامارا کسی است که تابه‌حال هشت‌هزار دفترچۀ خاطرات از فروشگاه‌های اینترنتی و سمساری‌ها خریده و خوانده است. او می‌گوید «مرده‌ها مثل ما غیرت خاصی روی خاطراتشان ندارند». خواندن خاطرات آدم‌های غریبه چه چیزی دربارۀ زندگی افراد معمولی به مک‌نامارا آموخت؟

Guardian

The secret world of diary hunters

آملیا تیت،گاردین — سالی مک‌نامارا از مدت‌ها پیش به چهار فرزندش گفته اگر دیدند خانه‌اش در سیاتل آتش گرفته، اول باید اُلگا را نجات دهند. الگا فرزند کوچک خانواده یا یک حیوانی خانگی و دوست‌داشتنی نیست؛ درحقیقت، مک‌نامارا خودش هم هرگز الگا را ندیده است. «الگا»، که برای این صاحب ۶۳سالۀ فروشگاه آنلاین بسیار ارزشمند است، دفتر خاطراتی ۱۱۸ساله است که نویسنده‌اش زنی با همین نام بوده. این دفتر خاطرات از ۱۹۰۲ آغاز می‌شود و تجربیات مهاجر جوانی را در خود جای داده که در فضای مذهبیِ سختگیرانه‌ای در آمریکا بزرگ شده است. مک‌نامارا می‌گوید: «برای او مهم نبوده چه می‌نویسد و به همین خاطر دوستش دارم». او، در سال ۲۰۰۵، این دفتر خاطرات را آنلاین خرید و اکنون یکی از ارزشمندترین داشته‌هایش است.

• نسخۀ صوتی این نوشتار را اینجا بشنوید.

در ۳۵ سال گذشته، مک‌نامارا بیش از هشت‌هزار دفتر خاطرات افراد غریبه را خوانده است. بچه که بود، مادرش او را برای «پیداکردن زباله‌های بازیافتی» همراه خود می‌برد؛ یک روز تکه‌کاغذی قدیمی و دست‌نویس را در میان زباله‌ها دید. بلافاصله، توجهش جلب شد. وقتی سیزده‌ساله بود، پدرش خودکشی کرد و یک صندوق پر از کاغذ بر جای گذاشت که همه گم شدند. می‌گوید: «دلم نمی‌خواست این اتفاق برای کس دیگری بیفتد و به همین خاطر شروع کردم به جمع‌کردن خاطرات و نامه‌های مردم. عاشق مردمی می‌شوم که هرگز آن‌ها را ندیده‌ام».

مک‌نامارا ابتدا از مغازه‌های عتیقه‌فروشی دفتر خاطرات می‌خرید، اما در ۱۹۹۸ که دوستی او را با ای‌بِی آشنا کرد، کم‌کم یادگرفت از این سایت حراجی برای خرید و فروش استفاده کند. او نام کاربری ساده و رشک‌برانگیزی دارد: «خاطرات». ۸۰۶۲ بازخوردی که در پروفایلش دارد ثابت می‌کند ادعای او دربارۀ تعداد کاغذ‌پاره‌های شخصیِ جمع‌کرده‌اش صحت دارد. البته هرچند مک‌نامارا بیشتر از دو دهه مشغول خریدوفروش رازهای غریبه‌ها بوده، تفریح او اخیراً گسترده‌تر شده است. در یوتیوب، ویدئوهایی با عنوان «من دفتر خاطرات یک غریبه را خریدم» به‌غایت رایج هستند؛ در اکتبر ۲۰۱۹، این ویدئو سیصدهزار بازدید داشت، درحالی‌که ویدئوی آغازگر این ترند در دسامبر ۲۰۱۷ بیش از ۶.۴ میلیون بازدید داشت.

عکس:سالی مک‌نامارا تاکنون بیش از هشت‌هزار دفتر خاطرات را خوانده و می‌گوید: «عاشق افرادی می‌شوم که تابه‌حال آن‌ها را ندیده‌ام».

واضح است که خواندن تاریخچۀ زندگیِ آدم‌ها آن‌قدری رمزآلود و پرکشش است که آدم را برانگیزاند. اما آیا این کار که ازاساس فضولی است اشکالی دارد؟ یا آن‌طور که کیت کِلِوی منتقد ادبی آبزرور می‌گوید، «افرادی که خاطرات خود را می‌نویسند در دل آرزو دارند کسی نوشته‌هایشان را بخواند؟».

ژوانا بورنز، ۳۵ساله، نویسنده‌ای اهل نیویورک است که ده‌هزار عضو یوتیوب دارد. بورنز بود که، سه سال پیش، جریان خواندن دفتر خاطرات دیگران را در یوتیوب راه انداخت. از آن زمان، او پنج دفتر خاطرات خریده است که هر یک بین ۲۰ تا ۴۰ پوند قیمت داشتند. بورنز می‌گوید: «دیدن میزان شباهت خود به فردی کاملاً غریبه جذاب است. چشم‌چرانی و سرک‌کشیدن در افکار خصوصی دیگران برای آدم‌ها جذاب است. در یوتیوب، مردم استوری را دوست دارند، روایت را دوست دارند، حتی یک خاطرۀ روزانۀ معمولی می‌تواند به نمایشی کوچک تبدیل شود».

بورنز دربارۀ «وجوه اخلاقی» ویدئوهای خود «بسیار» اندیشیده است و می‌گوید تمام دفترهای خاطراتی که آن‌ها را به اشتراک گذاشته، به‌جز یک مورد، نوشتۀ افرادی بوده که از دنیا رفته‌ بودند. می‌گوید «اصلاً دلم نمی‌خواهد اطلاعات فردی کسی را منتشر کنم»؛ او همچنین از افکار «تاریک» دفترهای خاطرات دوری می‌کند. برای مک‌نامارا اهمیت دارد که سرانجام خاطرات به کجا می‌رسد. اما به‌شوخی می‌گوید: «وقتی بمیرم، این افراد [در آن دنیا] به سراغم می‌آیند و می‌گویند من دفتر خاطراتشان را خوانده‌ام و آن وقت من می‌گویم ’ای وای من! من خوانده‌ام؟! واقعاً خود من؟‘».

دقیقاً سرنوشت دفترهای خاطرات قدیمی در ای‌بی چه می‌شود؟ بورنز می‌گوید گویا بیشتر این دفترها در فروش املاک به دست می‌آیند. ویکتوریا زنی ۵۸ساله از چلتنهام است که از ۲۰۰۴ مشغول فروش آنلاین دفترخاطرات و نامه‌های عاشقانه بوده (او خواسته فقط نام کوچکش ذکر شود). او دفترهای خاطرات را از سمساری‌ها و ماشین‌های دوره‌گرد حداکثر ۲۰ پوند می‌خرد و آن‌ها را آنلاین بین ۳۰ تا ۶۰ پوند می‌فروشد. می‌گوید «می‌روید سراغ یکی از این ماشین‌های دوره‌گرد و جعبه‌ای را پیدا می‌کنید که خیلی به چشم نمی‌آید و نامرتب و نم‌کشیده است، آن را باز می‌کنید و می‌بینید پر است از نامه‌های زردشده‌‌ای که رُبانی هم دورشان پیچیده‌اند. گل از گلتان می‌شکفد». دفتر موردعلاقۀ او خاطرات زنی خلبان و غیرنظامی طی جنگ جهانی دوم بود که آن را چندصد پوند به فردی در آمریکا فروخت.

البته، کم نیستند افرادی که دفتر خاطرات خود را هم می‌فروشند. در ای‌بی، دفتر خاطراتی را دیدم که ۲۰۰ پوند قیمت داشت؛ خاطرات او از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ در آن بود اما حاضر نشدند بگویند برای چه آن را می‌فروشند. اما دربارۀ ماریکا، دختری ۱۶ ساله از لهستان، شانس با من یار بود. او اخیراً دفتر خاطرات یکی از اقوامش را ۴۵ پوند فروخته و می‌گوید: «متوجه شدیم خیلی از آمریکایی‌ها دوست دارند چنین چیزهایی را بخرند… این فامیل ما هم گفت روش خوبی است که پولی به جیب بزنیم». این دفتر خاطرات بسیار به‌روز است؛ خاطرات فرد از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ در آن نوشته شده است. می‌گوید «اجازه نداد من دفتر خاطراتش را بخوانم. دوست نداشت من رازهایش را بدانم. اما اینکه یک غریبه در قاره‌ای دیگر آن را بخواند اهمیتی نداشت. آن دو احتمالاً هیچ‌وقت همدیگر را نمی‌بینند».

مردی از ویرجینیا دفتر خاطرات نوجوانی لهستانی را خرید. معلوم نیست برای چه؟ هرچند نمی‌توان منکر شد که ماجرا همان جریان داغِ فضولی‌کردن است، بسیاری از جمع‌کنندگان هدفی بزرگ‌تر دارند. پولی نورت، مدیر ۴۱سالۀ «طرح بزرگ دفترخاطرات» است. از ۲۰۰۷، بیش از ده‌هزار دفتر را نجات داده است. نورت می‌گوید «بسیاری از مردم از قدیم از اهمیت این دفترهای خاطرات غافل بوده‌اند». او معتقد است تاریخ‌دان‌ها با خواندن مجلات می‌توانند چیزهای بسیاری دربارۀ افرادِ در حاشیه بفهمند. اما خاطره‌نویس‌های مدرن هم کمک زیادی به نورت کرده‌اند،‌ این افراد می‌توانند انتخاب کنند که دفترهای خاطرات روزانۀ خود را خیلی سریع در دسترس قرار دهند یا چندین و چند سال آن‌ها را پنهان کنند (جالب آنکه بسیاری از مردم دوست دارند دفتر خاطرات خود را بی‌درنگ به اشتراک بگذارند تا افراد دیگر آن را بخوانند). دفتر خاطرات موردعلاقۀ نورت دفتر زنی «کمابیش بی‌سواد» است که تمام عمر خود را در ماشین کاروانی در کالیفورنیا گذرانده و هنوز زنده است. «نه از پاراگراف‌بندی خبری است و نه از علائم نگارشی… مستقیم از ذهن روی کاغذ آمده؛ خام است؛ در هیچ یک از تقسیم‌بندی‌های متداول ادبی، جا نمی‌گیرد اما چیزی جادویی در خود دارد».

مک‌نامارا دفترهای خاطرات را به برخی موزه‌ها و دانشگاه‌ها فروخته است. ارزشمندترین دفتر خاطرات او نوشتۀ یک واعظ بود که در دهۀ ۱۹۶۰ با سیتینگ بول، رهبر بومیان آمریکا، ملاقات کرد (او این دفتر را هشت‌هزار پوند فروخت). او همچنین دفتر خاطرات «دوست دختر یک گانگستر» از ۱۹۳۴ را دارد. با همۀ این‌ها، مک‌‌نامارا هم مانند نورت از دفتر خاطراتی بیشتر لذت می‌برد که در نظر دیگران بی‌اهمیت‌اند.

«یکی از جذاب‌ترین دفترخاطراتی که به دستم رسید دفتر مردی بود در سال ۱۹۲۷ که زنش را از دست داده بود. متوجه شدم، آن سالی که همسرم در یک سانحۀ ساختمانی از دنیا رفت، دقیقاً احساساتی مشابه این مرد را از سر می‌گذراندم». دفترخاطرات گمشده معمولاً غم‌بارند. مک‌نامارا دفتر خاطراتی از سال ۲۰۰۰ دارد که زنی از عذاب آزارهای جنسی‌اش در آن گفته است. در پایین یکی از یادداشت‌ها،‌ با خطی خرچنگ‌قورباغه، نوشته بود: «واقعاً امیدوارم زندگی‌ام به یک انباری ختم نشود». مک‌نامارا از فروشنده پرسید آن دفتر را کجا پیدا کرده بوده. پاسخ او چه بود؟ «یک انباری».

اخیراً تعدادی دفتر خاطرات را از ای‌بی خریده‌ام تا این پدیده را دست‌اول تجربه کنم. همان حسی را به آدم می‌دهد که ماجراهای کمیک استریکس قدیمی، اما شاید بهتر باشد آن را به گوشۀ خاک‌گرفتۀ مغازۀ عتیقه‌فروشی تشبیه کنم: بوی چرم و کاغذ و ازیادرفتگی. همچنین مجموعه‌ای دفتر خاطرات از دهۀ ۵۰ تا دهۀ ۹۰ را خریدم که همگی را یک مرد نوشته بود.

دفتر خاطرات تکه‌های تصادفی و جذابی از تاریخ اجتماعی را در خود دارند، حرف‌هایی دربارۀ کلاس انجیل‌خوانی، استخراج معدن و یک «واااایِ» خرچنگ قورباغه، بعد از دیدن قیمت ۱.۷۵ پوندی بلیت سینما در ۱۹۸۱. دفتر خاطرات نازک و قرمزرنگی از ۱۹۹۲ دارم که آن را بیش از همه دوست دارم، تنها به این دلیل که با فهرستی با عنوان «مهمانی: بیست‌وسوم فوریه» آغاز می‌شود. هری و جین، آرنولد و سو، و راجر و پم، کنار اسمشان تیک خورده و نشان می‌دهد می‌توانند به مهمانی بروند؛ مایک هم همین‌طور، البته تکی. اما چرا اسم دیوید این قدر بالای فهرست آمده و بعد رویش را خط زده‌اند؟ می‌توانم در علامت سؤالی که کنار اسم الن گذاشته شده، اوج اضطراب نویسنده را ببینم.

وقتی دفتر خاطرات روزانه‌ای مربوط به ۱۹۶۲ را می‌خوانم، جذابیت دفتر خاطرات غریبه‌ها را درک می‌کنم. یک ساعت تمام پای یادداشت‌های ژانویه تا مۀ مردی به نام جورج می‌نشینم که از گفتن جزئیات شخصیِ نوشته‌هایش خودداری می‌کنم، اما جزئیات خیلی شخصی‌تر او را با شما در میان می‌گذارم.

جورج سال ۱۹۶۲ را با هشدار پلیس دربارۀ سرعت بالا آغاز می‌کند و در طول ژانویه زن جوانی به نام پنلوپه را مرتب به تئاتر و سینما می‌برد. اما همه‌جا صحبت از روت است که گویا هرگز نمی‌تواند با او خلوت کند. اما، در ۲۶ ژانویه، در مهمانی رزماری با باربارا جفت می‌شود. من این دفترچۀ کم‌برگ قرارها را طوری می‌خواندم که انگار دارم رمان می‌خوانم. ۲۹ ژانویه، یان هم به این معادله اضافه شده اما اول فوریه پنلوپه جورج را ترک می‌کند.

در ۲۲ فوریه، جورج با زن جدیدی به نام ماری می‌رقصد و از روی عمد به یان بی‌توجهی می‌کند؛ فردای همان روز، با باربارا قرار تئاتر دارد. وقتی دو روز بعد ساندرا تلفن می‌کند و با هم دعوایشان می‌شود، با حالتی تهدیدآمیز می‌نویسد: «هرگز با او تئاتر نمی‌روم». گویا تا ۱۰ مارس، ساندرا و جورج به «توافقی دوطرفه» رسیده‌اند که همۀ قرار و مدارها را به هم بزنند (راستی کی قرار و مدار گذاشته بودند؟). در ۱۹ مارس، قهرمان داستان ما «اوقات بسیار هیجان‌انگیزی» را با زنی به نام سو گذرانده است.

صفحۀ موردعلاقۀ من خرچنگ‌قورباغه‌های روز بعد است: «از یان پرسیدم دوست دارد به مهمانی رقص بیاید، اما او از جواب‌دادن طفره رفت». بعد تلاش‌های ناکام او را می‌بینیم که برای تحت‌تأثیر قراردادن خانوادۀ سو، سطل زغال را برایشان پر می‌کند و ناگهان سو شروع می‌کند به لغوکردن قرارهایشان. در ۲ آوریل، وقتی جورج و سو به بازار می‌روند و آنجا سو می‌گوید تصمیم گرفته دیگر برای همیشه با پیتر باشد، نفس‌هایم به شماره افتاده بودند!

این دفتر خاطرات یکی از مجموع دفترهای خاطرات همان مرد است که گفتم: دل‌نگران سراغ دفتر آخرش، مربوط به دهۀ ۱۹۹۰، می‌روم تا ببینم آخر کار این خاطره‌نویس به کجا می‌رسد. اگر نگرانید که با افزایش سن شاید از اعتبار بازیگری جورج کم شده باشد، نگران نباشید. یادداشتی در ۲ مۀ ۱۹۹۲ دربارۀ تعطیلات تنریف این‌طور است: «یک وعدۀ غذای خیلی معمولی در رستورانی خاص و درعوض یک جفت پای کشیده و ترازاول در مقابلم».

آیا جورج خوشحال می‌شود که من این خاطرات را خوانده‌ام؟ این نوع آدمی که درگیری‌های عاطفی خود را ثبت کرده احتمالاً خرسند می‌شود که ۵۸ سال بعد، کسی از زیرکی‌هایش در شگفت آید. البته، شاید از اساس به اشتراک‌گذاری ماجراهای او کار درستی نباشد (به همین دلیل، در بازگویی بالا، تمام نام‌ها جایگزین شده‌اند). بسیاری از دفترهای خاطراتی که آنلاین به فروش می‌رسند متعلق به افرادی‌اند که سال‌ها پیش از دنیا رفته‌اند، اما موضوع همیشه همین نیست. مک‌نامارا توانست دختری را به دفتر خاطرات مادرش از سال ۱۹۴۲ برساند. مادر او دچار آلزایمر و ساکن آسایشگاه سالمندان بود. «خاطراتش را برایش خوانده بودند و، در آن دقایق محدود، حافظه‌اش دربارۀ آن زمان خاص بازگشته بود».

اولگا سال‌ها پیش از دنیا رفته است. چند سال قبل مک‌نامارا سر مزار او در ویسکانسین رفت. اما، به‌واسطۀ دفتر خاطرات این زن، دختر مهاجر جوانی زندگی‌اش را ادامه داد. مک‌نامارا می‌گوید «پس بسیاری از افراد زندگی خود را با رسانه مقایسه می‌کنند و فکر می‌کنند واقعاً زندگی نمی‌کنند. تابه‌حال هیچ دفتر خاطراتی نخوانده‌ام که داستانی شگفت در آن نباشد. همۀ ما داستان خود را داریم: همه‌مان سختی‌هایی در زندگی داریم، همه لحظاتی سرشار از خوشی داریم. آدم فکر می‌کند در جهان تنهاست، اما این‌گونه نیست».


فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازه‌ترین حرف‌های دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و به‌روز انتخاب می‌شوند. مجلات و وب‌سایت‌هایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابع‌اند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفت‌وگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار می‌گیرند. گزیده‌ای از بهترین مطالب وب‌سایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پرونده‌های موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر می‌شوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمال‌کاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتی‌ها» و نظایر آن پرداخته‌ایم.

فصلنامۀ ترجمان در کتاب‌فروشی‌ها، دکه‌های روزنامه‌فروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان به‌صورت تک شماره به‌ فروش می‌رسد اما شما می‌توانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهره‌مندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب به‌عنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال می‌شود و در صورتی‌که فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید می‌توانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را آملیا تیت نوشته و در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ با عنوان «The secret world of diary hunters» در وب‌سایت گاردین منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۹۹ با عنوان «شکارچی خاطرات: زندگی آدم‌های معمولی چه هیجانی می‌تواند داشته باشد؟» و ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
•• آملیا تیت (Amelia Tait) نویسندۀ گاردین است که دربارۀ مسائل اینترنت و تکنولوژی می‌نویسد.

مرتبط

۳۰۰ سال پیش یک کشتی غرق شد و با خود «حقیقت» را نیز غرق کرد

۳۰۰ سال پیش یک کشتی غرق شد و با خود «حقیقت» را نیز غرق کرد

دیوید گرن، نویسندۀ چیره‌دست آمریکایی، با کتابی تازه دربارۀ کشتی ویجر، تحسین منتقدان را برانگیخته است

از مارکس ادیب و شاعر چه می‌دانید؟

از مارکس ادیب و شاعر چه می‌دانید؟

مارکس در جوانی می‌خواست شاعر شود، نه نظریه‌پرداز سیاسی

پرطمطراق، فاخر، زیبا: در ستایش جملات پیچیده و بلند

پرطمطراق، فاخر، زیبا: در ستایش جملات پیچیده و بلند

اِد سایمون از ما می‌خواهد تا در تعریفمان از سبکِ خوب تجدیدنظر کنیم

دوستی با یک نابغۀ ادبی چه شکلی است؟

دوستی با یک نابغۀ ادبی چه شکلی است؟

یادداشت‌هایی دربارۀ پایان یک دوستی ادبی ۱۵‌ساله

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0