نوشتار

«علاقه‌ات را پیدا کن» توصیۀ مزخرفی است

علاقه پیدا نمی‌شود، بلکه به مرور پرورش می‌یابد

«علاقه‌ات را پیدا کن» توصیۀ مزخرفی است کارمند حراجی ویولن متعلق به آنتونیو استرادیواری، هنرمند قرن هجدهمی، را بالای سر گرفته. عکاس: کارل دسوزا.

«علاقه‌ات را پیدا کن؛ اگر آنچه را دوست داری انجام بدهی پیدا کنی، آن وقت دیگر مجبور نیستی حتی یک روز هم در زندگی‌ات کار کنی». حتماً شما هم جملاتی از این دست را شنیده یا خوانده‌اید. جملاتی که نقل محافل و سمینارهای موفقیت است و کتاب‌های روان‌شناسی عامه‌پسند را پر کرده است. مطالعات اخیر برخی روان‌شناسان برجسته نشان می‌دهد که ممکن است زمانش رسیده باشد که شیوۀ تفکرمان را دربارۀ علایقمان تغییر دهیم.

Atlantic

Find Your Passion’ Is Awful Advice

اُلگا کازان، آتلانتیک — کارول دِوِک، استاد روان‌شناسی دانشگاه استنفورد، به یاد می‌آورد که اخیراً در سمیناری از دانشجویان مقطع کارشناسی پرسید: «چند نفر از شما منتظرید که علاقه‌تان را پیدا کنید»؟

دوک به من گفت: «تقریباً همه دستشان را بالا بردند و در چشمانشان نگاه‌های خیال‌انگیز پیدا شد». در اینباره طوری صحبت می‌کردند که انگار «قرار است مثل موجی آن‌ها را درنوردد». شالاپ. هورا! به دامشان انداخت!

آیا برای علاقه‌شان انگیزه‌ای نامحدود خواهند داشت؟ با جدیت سرشان را به نشانۀ موافقت تکان دادند.

دوک گفت: «متأسفم که امیدتان را ناامید می‌کنم، اما معمولاً این‌جور نیست».

چیزی که دوک از دانشجویانش پرسید در جامعۀ آمریکایی نقل مجالس است. اصطلاح «دنبال علاقه‌ات باش» در کتاب‌های انگلیسی‌زبان از سال ۱۹۹۰ نُه برابر بیشتر شده است. یکی دیگر از توصیه‌های حاضر و آمادۀ مشاورۀ کالج از منشائی ناشناس این است: «اگر آنچه را دوست داری انجام بدهی پیدا کنی، آن وقت دیگر مجبور نیستی یک روز هم در زندگی‌ات کار کنی».

اما، به عقیدۀ دوک و دیگران، این توصیه افراد را اشتباه راهنمایی می‌کند.

پل اوکیف، استادیار روان‌شناسی دانشگاه ییل، کالج ان.یو.اس، می‌گوید: «پیامدهای این توصیه چیست»؟ و اضافه می‌کند: «این توصیه به این معنی است که اگر عملی که انجام می‌دهی مثل کار است، یعنی دوستش نداری». اوکیف مثال دانشجویی را بیان کرد که از این آزمایشگاه به آن یکی می‌پرد و سعی می‌کند تا آن آزمایشگاهی را بیابد که موضوع تحقیق آن مورد علاقه‌اش باشد. «تصور این است که اگر وقتی قدم به یک آزمایشگاه می‌گذارم، غرق در هیجان نمی‌شوم، پس موضوع تحقیقش اشتیاق یا علاقه‌ام نیست».

به این دلیل است که او و دو همکارش – دوِک و گرِگ والتون از دانشگاه استنفورد- اخیراً مطالعه‌ای را انجام دادند که می‌گوید ممکن است زمانش رسیده باشد که شیوۀ تفکرمان را دربارۀ علایقمان تغییر دهیم. آن‌ها استدلال می‌کنند که علاقه «پیدا» نمی‌شود، بلکه ایجاد می‌شود.

مؤلفان، در مقاله‌ای که در مجلۀ سایکولوجیکال ساینس در دست انتشار است، تفاوت دو ذهنیت را تصویر کرده‌اند. یکی ذهنیت «نظریۀ ثابت»۱ است -این تصور که علاقه‌مندی‌های اصلی از زمان تولد وجود دارند و فقط منتظرند که کشف شوند- و دیگری «نظریۀ رشد»۲، یعنی تصوری که می‌گوید علایق چیزهایی‌اند که هرکس در طول زمان می‌تواند پرورش دهد.

مؤلفان، برای بررسی اینکه این ذهنیت‌های متفاوت چگونه بر ما تأثیر می‌گذارند تا موضوعات مختلف را دنبال کنیم، مجموعه‌ای از مطالعات را روی دانشجویان کالج انجام دادند، یعنی گروهی که غالباً به آن‌ها توصیه می‌شود اشتیاقشان را به‌شکل رشتۀ تحصیلی یا مسیر شغلی پیدا کنند.

ابتدا، دانشجویان به پرسش‌نامه‌ای پاسخ دادند که آن‌ها را یا در دستۀ «خوره‌های تکنولوژی»۳ -اصطلاحی برای علاقه‌مندان به ریاضی و علوم- یا «هنری‌ها»۴ -به معنی علاقه‌مند به هنر یا علوم انسانی- طبقه‌بندی می‌کرد. همچنین پرسش‌نامه‌ای را پر کردند که مشخص می‌کرد چقدر با این تصور موافق‌اند که علایق اصلیِ افراد در طول زمان تغییر نمی‌کند. سپس مقاله‌ای را خواندند که با علایقشان سازگار نبود، مطلبی دربارۀ آیندۀ الگوریتم‌ها برای هنری‌ها و مطلبی دربارۀ دریدا برای خوره‌های تکنولوژی. هر قدر شرکت‌کنندگان از نظریۀ ثابت بیشتر حمایت کرده بودند به مقاله‌ای که با هویت مذکورشان، یعنی خورۀ تکنولوژی یا هنری، سازگاری نداشت کمتر علاقه داشتند.

سپس مؤلفان رویه‌ای مشابه را تکرار کردند، اما ابتدا از دانشجویان خواستند که دربارۀ نظریۀ ثابت یا نظریۀ رشد مطالعه کنند. بار دیگر، کسانی که مطلع شده بودند علایق در طول زندگی افراد ثابتند کمتر مجذوب مقاله‌ای شدند که با علایقشان سازگار نبود.

مؤلفان معتقدند این موضوع بدین معناست که دانشجویانی که طرفدار نظریه‌های ثابتند ممکن است از سخنرانی‌های جالب یا فرصت‌ها به این دلیل صرف نظر کنند که با علاقه‌هایی که قبلاً ابراز کرده‌اند همسو نیستند. یا ممکن است مسیرهایی را نادیده بگیرند که در آن‌ها رشته‌های دیگر ممکن است با مسیر انتخابی‌شان تلاقی پیدا کنند.

والتون به من گفت: «احمقانه است اگر فکر کنید علایق چیزهایی‌اند که کاملاً شکل‌گرفته پیدا می‌شوند و کار شما این است که برای یافتنشان دور دنیا را بگردید» و ادامه داد: «این شیوه‌ای را منعکس نمی‌کند که من یا دانشجویانم دانشکده را تجربه می‌کنیم، این‌طور نیست که به کلاس برویم و کنفرانس یا صحبتی داشته باشیم و فکر کنیم که چه جالب. بلکه از طریق روند سرمایه‌گذاری و پیشرفت است که اشتیاقی همیشگی را در یک عرصه ایجاد می‌کنیم».

دلیل دیگری برای اینکه نظریۀ ثابت را قبول نکنیم این است که این نظریه ممکن است باعث شود افراد به‌آسانی ناامید شوند. درواقع اگر کاری دشوار شود، آسان خواهد بود که به‌راحتی فرض کنید نباید اشتیاق شما بوده باشد. در بخشی از این مطالعه، احتمال کمتری داشت که دانشجویانی که فکر می‌کردند علایقْ ثابت‌اند فکر کنند به‌دنبال اشتیاق بودن گاهی دشوار است. درعوض، فکر می‌کردند که این کار «انگیزۀ نامحدود» فراهم می‌کند.

دوک، یکی از مؤلفان مقاله، پیش از این، انواع مختلف ذهنیت را در پیوند با هوش مطالعه کرده است. بر اساس پژوهش او، افرادی که نوعی ذهنیت رشد در مورد هوش خودشان دارند از شکست کمتر می‌ترسند، چرا که آنان معتقدند ذکاوت پروردنی است نه ذاتی. علایق به توانایی‌ها مرتبط‌اند اما از آن‌ها مجزایند؛ مؤلفان مقاله به من گفتند: ممکن است به چیزی علاقه‌مند باشیم اما در انجامش خیلی خوب نباشیم. اوکیف می‌گوید: «۲۵ سال است که گیتار می‌زنم، اما نمی‌توانم بگویم که توانایی‌هایم در ۱۰ سال گذشته خیلی بهتر شده‌اند».

دوک به من گفت که «علاقه‌ات را پیدا کن» تاریخی ستودنی دارد. «پیش از آن، افراد می‌گفتند: ʼاستعدادت را پیدا کنʻ و این گفته بسیار وحشتناک بود. چون بر این دلالت می‌کرد که فقط کسانی که در انجام کاری واقعاً استاد بودند می‌توانستند موفق شوند». او افزود: «ʼعلاقه‌ات را پیدا کنʻ دموکراتیک‌تر به نظر می‌رسد، همه می‌توانند علاقه‌ای داشته باشند». اما این مطالعه می‌گوید حتی ایدۀ پیداکردن علاقۀ «حقیقی» هم ممکن است افراد را بترساند و مانعشان شود که در زمینه‌ای بیشتر به کندوکاو بپردازند.

مؤلفان همچنین دانشجویان را از نظریۀ ثابت یا رشد آگاه کردند و بعد دانشجویان را در معرض علاقۀ جدیدی قرار دادند: نجوم. ابتدا ویدئویی به آن‌ها نشان دادند که گاردین، برای مخاطب عام، دربارۀ ایده‌های استیون هاوکینگ ساخته بود، ویدئویی سرگرم‌کننده که فهمش آسان بود. سپس مؤلفان مقالۀ بسیار تخصصی و سختی دربارۀ سیاه‌چاله‌ها به دانشجویان دادند که در مجلۀ ساینس چاپ شده بود. دانشجویانی که با نظریۀ ثابت آشنا شده بودند، برخلاف اینکه چند لحظۀ پیش، بعد از دیدن ویدئو، گفته بودند که شیفتۀ سیاه‌چاله‌هایند، بعد از خواندن مقالۀ دشوار مجلۀ ساینس، گفتند دیگر علاقه‌ای به سیاه‌چاله‌ها ندارند. به بیان دیگر، وقتی به ما می‌گویند که علایقمان به‌گونه‌ای ریشه‌دارند، به‌محض اینکه اوضاع سخت می‌شود علایق جدید را رها می‌کنیم.

این مطالعه همتاسازیِ۵ ازپیش‌ثبت‌شده‌ای بود، به این معنی که مؤلفان در آغاز گفته بودند که فرضیه و روش‌هایشان چه خواهد بود. این روند قرار است از صیدِ داده۶ جلوگیری کند که رویه‌ای در تحلیل داده‌هاست که بر بسیاری از مطالعات روان‌شناختی در سال‌های اخیر سایه افکنده است.

کی. آن رنینگر، استاد دانشگاه در کالج سوارتمور که در این مطالعه شرکت نداشت، ایجاد علایق را بررسی کرده است و می‌گوید که «علم اعصاب تأیید کرده است که می‌توان به ایجادِ علایق یاری رساند». به بیان دیگر، با کمک مناسب، اکثر افراد می‌توانند تقریباً به همه چیز علاقه‌مند شوند. رنینگر می‌گوید، پیش از هشت‌سالگی، کودکان همه چیز را امتحان می‌کنند. بین هشت تا دوازده‌سالگی، خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند و وقتی در انجام کاری مثل همسالانشان خوب نباشند مضطرب می‌شوند. این زمانی است که مربیان باید راه‌های تازه‌ای بیابند تا آن‌ها را به برخی موضوعات علاقه‌مند نگه دارند.

با وجود اینکه مؤلفان بزرگ‌سالان را بررسی نکردند، به من گفتند که یافته‌هایشان می‌تواند شامل افراد بزرگ‌تر هم بشود. مثلاً، علاقۀ افراد به جایگاه پدرومادری وقتی که بچه‌ای واقعی و گریان در خانه دارند به‌سرعت افزایش می‌یابد. اوکیف می‌گوید: «ممکن است در مورد سرطان هیچ چیز ندانید، اما اگر مادرتان سرطان بگیرد، در یک چشم به‌هم‌زدن متخصص خواهید شد».

مطالعۀ دیگری که در مورد دیدگاه بزرگ‌سالان به علایق انجام شده است نشان می‌دهد افرادی که فکر می‌کنند علایق را باید پیدا کرد تمایل دارند شغل‌هایی انتخاب کنند که از آغاز کاملاً مناسبشان است. آن‌ها رضایت را بیش از درآمدِ خوب در اولویت قرار می‌دهند. درحالی‌که، افرادی که فکر می‌کنند علایق ایجاد می‌شوند اهداف دیگری را، بیش از رضایت بی‌واسطه از کار، در اولویت قرار می‌دهند، و مؤلفان این مطالعه می‌نویسند: «آن‌ها در طول زمان رشد می‌کنند تا حرفه‌شان را بهتر انجام دهند» و این‌طور ادامه می‌دهند: «سرانجام، افرادی که تناسب کاملشان را در یک شغل پیدا نکردند می‌توانند امیدوار باشند؛ بیش از یک راه برای رسیدن به علاقه به کار هست».

چگونه ذهنیت «رشد» را در سوژه‌های جوانِ آزمایش‌های روان‌شناسی آینده پرورش دهیم؟ اگر پدر یا مادرید، به‌محض اینکه سرگرمی جدیدی دشوار می‌شود کنارش نگذارید. (اوکیف می‌گوید، اگر این کار را بکنید، ممکن است کودکتان متوجهش شود).

فراتر از این، هیچ راه روشنی برای ایجاد ذهنیت رشد در مورد علایق نیست، به‌جز دانستن این نکته که این شیوۀ معتبری برای تفکر است و اینکه علایقمان ممکن است هنوز همین دوروبرها باشند.

والتون می‌گوید: «ما در تلاشیم تا پوشش دلالت‌های پنهانِ چیزهایی مثل ʼعلاقه‌ات را پیدا کنʻ را کنار بزنیم». او می‌گوید: «آیا چیزها واقعاً این‌طور کار می‌کنند؟ اندکی دانشْ قدرت است».

• نسخۀ صوتی این نوشتار را اینجا بشنوید.


 

فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازه‌ترین حرف‌های دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و به‌روز انتخاب می‌شوند. مجلات و وب‌سایت‌هایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابع‌اند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفت‌وگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار می‌گیرند. گزیده‌ای از بهترین مطالب وب‌سایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پرونده‌های موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر می‌شوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمال‌کاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتی‌ها» و نظایر آن پرداخته‌ایم.

فصلنامۀ ترجمان در کتاب‌فروشی‌ها، دکه‌های روزنامه‌فروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان به‌صورت تک شماره به‌ فروش می‌رسد اما شما می‌توانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهره‌مندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب به‌عنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال می‌شود و در صورتی‌که فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید می‌توانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.


پی‌نوشت‌ها:

• این مطلب را اُلگا کازان نوشته است و در تاریخ ۱۲ جولای ۲۰۱۸ با عنوان «Find Your Passion’ Is Awful Advice» در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ آن را با عنوان «علاقه‌ات را پیدا کن توصیه مزخرفی است» و با ترجمۀ الهام آقاباباگلی منتشر کرده است.
•• اُلگا کازان (Olga Khazan) از نویسندگان آتلانتیک است و دربارۀ سلامت، جنسیت و علم مطلب می‌نویسد. کازان همچنین نوشته‌هایی در واشنگتن پست، لس‌آنجلس تایمز، فوربز و برخی دیگر از نشریات منتشر کرده است.

[۱] Fixed theory of interest
[۲] Growth theory
[۳] Techy
[۴] Fuzzy
[۵] Replication
[۶] p-hacking: نوعی سوءاستفاده از تحلیل داده‌هاست که در آن آزمون‌های آماری بسیاری انجام می‌شود و فقط بر آن‌هایی تأکید می‌شود که نتایج قابل توجهی دارند. درحالی‌که، پیش از تحلیل، باید یک فرضیه را در مورد نتیجۀ اصلی بیان کرد، و بعد یک آزمون برای آن انجام داد [مترجم].

مرتبط

چه بر سر خاطرات کودکی ما می‌آید؟

چه بر سر خاطرات کودکی ما می‌آید؟

خاطرات کودکی در شکل‌گیری شخصیت و هویت ما چه نقشی دارند؟

مجبور نیستیم هر فناوری جدیدی را به زندگی خود راه دهیم

مجبور نیستیم هر فناوری جدیدی را به زندگی خود راه دهیم

«انتخاب‌گرایی فناوری» چیست و چه تفاوتی با بدبینی به فناوری دارد؟

آیا یک کتاب می‌تواند «همه‌چیز» را توضیح دهد؟

آیا یک کتاب می‌تواند «همه‌چیز» را توضیح دهد؟

چرا کتاب‌های «نظریۀ همه‌چیز» محبوب شدند؟

آنچه اول سال به آن نیاز دارید «تصمیم » نیست، «ضدتصمیم» است

آنچه اول سال به آن نیاز دارید «تصمیم » نیست، «ضدتصمیم» است

کمتر سعی کنید خودتان را ارتقا دهید، آن وقت بیشتر از زندگی لذت خواهید برد

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

محمدعلی

۰۷:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
0

‫خوندن این مطلب میتونه بسیار انگیزه‌بخش و دلنشین باشه چون در ما این امید رو زنده میکنه که "اگر تلاش کنم، ⁧‫ علاقه‬⁩ ساخته میشه" ‬ پربیراه هم نیست، چراکه احتمالا سرمایه‌گذاری به ارزشمندی و در نهایت علاقه پیوند میخوره. اما مساله اینجاست که این صورت‌بندی هم قربانی خواهد داشت: "ای کارگر، تو موظفی که با تلاش بیش از حد به این شغل جان‌فرسا علاقه‌مند شی، در غیر این صورت تو خود عامل شکست خود هستی، نه محیط کار رنج‌آفرین تو"

علی واصف

۰۳:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹
0

سلام بسیار مطلبتان را دوست دارم و ارزنده بود.سپاس از اینهمه خوبی و تاثیرگذاری مثبت

مهدیه

۰۱:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۰۷
0

و -----> ‌ چه کسانی شکننده می‌شوند؟ هرکسی تغییری در علاقۀ خودش ایجاد نکند، موجود شکننده‌ای می‌شود و در فشار زندگی شکست می‌خورد. از دست زدن به علاقه‌ها نترسید، طوری نمی‌شود، علاقه را تغییر بدهی حالت خوب می‌شود. اصلاً مهم‌ترین مهارت خودمان را تغییر علاقه قرار دهیم. قوی‌ترین مردان جهان بشویم در تغییر علاقه‌ها.

مهدیه

۰۱:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۰۷
0

جالبه اما نکته ی جدیدی نیست . علی رغم نظر بعضی از کاربران که این نکته براشون جدید بود و دلیل تازگی این مطلب رو ایرانی بودن و "غربی نبودن" و یا به بیان صریح تر "مذهبی" بودن بیان کردند و ریشه ی کمتر پرداختن به این موضوع رو به "دین" ربط دادند، این موضوع (ضرورت تغییر علاقه ها) از اصول اصلی الفبای دینه . که متاسفانه کمتر از طرف اونهایی که وظیفه ی تبیین درست داشتند بیان شده که این مربوط به ضعف این اشخاصه . نه ضعف عقیده و نه ضعف دین. همونطور که واقفید بزرگ ترین دانشمند جهان که کتبش رو از کشور ما جمع کردند اما در تاپ ترین دانشگاه های علمی دنیا تحلیل و تحقیق و تدریس میشه و با وجود پیشرفت های علم غربی و طبق اعتراف دانشمندان خودشون هنوز نتونستن گوشه ای از تخصصش رو درک و ازش استفاده کنند،یعنی بوعلی سینا، مذهبی ترین و معتقد ترین اشخاص تاریخ عصر حیات خودش و عصرهای دیگه بود. انسان امروز هرچقدر خودش رو کشت و به طریق تجربی آزمایش کرد تازه رسید به حرفی که دین ما ۱۴۰۰ سال پیش میزد. این گوشه ای از مبحث "کنترل ذهن" استاد پناهیان هست که از چندین سال پیش گفته شده و روش بحث و سخنرانی کرده --> علیرضا پناهیان: محبت معمولا در مقابل با دو رقیب خودش یعنی علم و عمل مظلوم واقع می‌شود. هم عمل مهم است و هم علم، اما محبت نسبت به هر کدام از آن دو اصلا قابل مقایسه نیست. علم اهمیتش به این است که پاسخی‌ست به علاقه انسان به فهمیدن یعنی پاسخی به حس کنجکاوی. و علم با همه عظمتش پاسخی است به یک علاقه. و اصلا تا این علاقه نباشد، شما سراغ علم نمی‌روید. علم معطل این علاقه است تا کی برانگیخته شود. علاقه، پادشاه وجود انسان است. تا او فرمان ندهد شما سراغ علم نمی‌روید. براین اساس، دانشگاهیان، دانشمندان و علماء قبل از شروع کار علمی، اول باید دلشان سالم باشد. ابوعلی سینا می‌رفت در مسجد دو رکعت نماز می‌خواند تا از تعلقاتش سر سجاده نماز فاصله بگیرد، بعد می‌آمد و یک مسألۀ علمی مشکل را حل می‌کرد. دل وقتی سلامت نداشته نباشد با یک خلاقیتی علمی آن قدر ذوق زده می‌شود که متوقف می‌شود و دیگر حاضر نیست خلاقیتش را ادامه ‌دهد. فاجعه است که در هر رشته‌ای از رشته‌های علمی، نتوانیم علم تولید کنیم و صرفاً مشغول همان علوم قبلی یا غربی باشیم. معلوم می‌شود دل‌ها بیمار است. اگر عالم بیمار دلی به یک نتیجه‌ای از تحقیقات علمی‌ش علاقه پیدا ‌کرد، دیگر حاضر نیست آن را نقد کند، آنگاه عجب عالمی او را می‌گیرد. برای دفاع از اندیشه‌ای که به آن علاقه دارد تولید دلیل الکی و به اصطلاح خودش علمی می‌کند که در واقع تولید جهل است نه علم و این عالمان متحجر(دانشگاهی و حوزوی) علم را بدبخت می‌کنند. با صدای بلند باید گفت: «علم که محدود نمی شود.» می‌گویند: «علم همان است که پیشنیان گفته‌اند» این شخص، دلش بیمار است، حتماً ضعفی در دلش وجود دارد که جرأت نقد پیشنینان را ندارد. اگر برای علم خیلی ارزش قائل شدند، برای این است که این علم برای دل‌های سالم غوغا می‌کند ولی اگر دل ناسالم بود این آگاهی به درد نمی‌خورد. ‌‌

امیر

۰۶:۱۰ ۱۳۹۷/۱۰/۱۳
0

بسیار مفید بود، علاقه واقعا ایجاد میشه من چندین بار تو زندگی این مسله رو تجربه کردم ، از انتخاب رشته و ورود به دانشگاه و شغل درون بازار کار واقعا موافقم با نظر نویسنده.

مصطفی

۰۳:۱۰ ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
0

لطفا شماره جلدی که مطالب درش چاپ شده رو هم بنویسید. من همه محلات رو دارم و میخوام روی اون بخونم اما نمیدونم الان در کدام شناره چاپ شده این مطلب

ه.جوادی

۰۳:۰۶ ۱۳۹۷/۰۶/۲۸
0

ایده جالبی است و موافق اینم که علایق به وجود می آیند نه اینکه کشف شوند .

سیدحسین

۰۲:۰۵ ۱۳۹۷/۰۵/۳۱
0

به نظر می رسد این موضوع هنوز نیازمند بررسی وواکاوی بیشتری باشد این اولین مقاله ای است که من راجع به این موضوع مطالعه کردم وافق جدیدی برای من باز شد حداقل در خصوص تربیت فرزندان باید در مواردی تجدید نظر کنم

بهرام

۱۲:۰۵ ۱۳۹۷/۰۵/۲۱
0

ممنون از زحمات شما.

علی

۱۰:۰۵ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
0

این مشکل اصلی من تو زندگی هست وقتی مقاله رو خوندم اصلا نمیدونستم این موضوع رو تشکر میکنم از مترجمان عزیز سایت که این نوع مطالب رو برای جامعه فارسی زبان پر از افکار خرافه و درب و داغون ترجمه میکنن

مِهرساز

۰۸:۰۵ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹
0

انسان به اندازه هر موجود طبیعی در طبیعت طبیعی است و از بدو تولد در مسیر رشد ونابغه شدن است. اما معمولا خفه می کنیم و غل و زنجیر هایی نامرئی از جنس خرافه در قالب مذهب و تعصب این استعداد هارو می کشیم. اما یک فرق اساسی به لحاط رشد با تمام موجودات طبیعی دیگر داریم اونم موضوع رشد انسان است که روند رشد انسان با سن اون برابر نیست.ما برای خلاقیت آفریده شدیم اما چرا خلاق نیستیم؟ کافیه فقط بتونیم طبیعی فکر کنیم و بفهمیم که سرچشمه توانانمندی در بهره گیری از مغز اوست.

مرتضی

۰۲:۰۵ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹
0

ممنون عالی بود

جواد

۱۱:۰۵ ۱۳۹۷/۰۵/۱۶
0

مطلب خیلی مفیدی بود. متاسفانه تو جامعه ما که از همون بچگی آرمان گرایانه تربیت شده و همه ما انتظار داریم که در بزرگسالی خلبان، پزشک و... بشیم. این تفکر در ناخوداگاه ما موجب میشه که در برخورد با واقعیات جامعه دچار سرخوردگی و نا امیدی بشیم. این مشکل یکی از دلایل اصلی پایین بودن بازه شغلی در ایران هست. چون بسیاری از افراد، کار رو نه به عنوان فعالیتی رشد دهنده و پویا، بلکه صرفا وظیفه ای محول و مقرر شده ناعادلانه ای در نظر میگیرن که برای بقاء نیازمند به اون هستن.

زهرا

۰۶:۰۵ ۱۳۹۷/۰۵/۱۶
0

خیلی مطلب جالبی بود.

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0