اکثر انتخاباتهای دوران ما بسیار پایاپای و نزدیک به هم پیش میروند
چند هفته پیش، همزمان با همهپرسی خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا همه جا پر از پیشگوییهایی بود که فرارسیدن آخرالزمان را خبر میداد. باوجوداین اکنون بازارهای مالی رفتهرفته دارند به حالت عادی برمیگردند و آرامش سیاسی نیز مجدداً حاکم شده است. بنابراین شاید این بهترین فرصت برای برندگان آن همهپُرسی باشد که هشدارهای بازندگان را به زبالهدان تاریخ بسپارند. مورخ بریتانیایی، نایل فرگوسن معتقد است برکسیت پایان دنیا نبود و تبعاتش هم چندان پرقوت نیست.
نایل فرگوسن، بوستونگلوب — «اکنون به پایان رسیدهایم! دنیا نابود میشود!» در آیتمی خندهدار از نمایشنامۀ طنز «وَرای حاشیه»۱ که سال ۱۹۶۱ اجرا شد، تیم بازیگرانْ نقش فرقهای هزارهگرا را بازی میکردند که با رهبری پیتر کوک به بالای قلهای رفتند تا منتظر پایان دنیا بنشینند. ابتدا بحثهای مطوّلی میکنند که آخرالزمان دقیقاً به چه شکل خواهد بود: «آیا این باد چنان پرقوت خواهد بود که کوههای زمین را فرو بریزد؟» «نه، آنقدرها هم پرقوت نخواهد بود.» سپس سکوتی طولانی و پرانتظار حاکم میشود.
کوک میگوید: «این چیزی نبود که رویش حساب میکردم. مهم نیست رفقا، شاید فردا… بالأخره روزی کامیاب میشویم.»
اگر چنین احساسی دربارۀ برکسیت داشتهاید، گناهی ندارید. هفت۲ روز پیش، روزنامهها پُر از پیشگوییهایی بود که فرارسیدن آخرالزمان را خبر میداد. خود من هم میگفتم بریتانیا «روی پلکان جهنم» پایین میرود. و بعد، پس از سقوط بهسبک مؤسسۀ مالی لیمنبرادرز۳ در ۲۴ جولای، بازارهای مالیْ هفتۀ گذشته را به تجدید قوا گذراندند. این بهترین فرصت برندگان آن همهپُرسی بود تا هشدارهای بازندگان را به زبالهدان تاریخ بسپارند.
این استدلال دو ایراد دارد. اول و مهمتر آنکه، برکسیت رُخ نداده است. حتی قریبالوقوع هم نیست. بهواقع بیش از دو سال طول میکشد تا بریتانیا از اتحادیۀ اروپا خارج شود. دوم، هنوز شواهد کافی برای رد این پیشبینی نداریم که با رأی مردم به ترک اتحادیۀ اروپا، انگلستان دستخوش رکود خواهد شد. هنوز هم انتظار دارم این اتفاق بیفتد؛ چون سرمایهگذاریها گویا متوقف شدهاند و آن همهمهای که میشنوید، صدای مؤسسات خدمات مالی است که لندن را ترک میکنند.
حداکثر میتوان گفت که برکسیت ماجرایی مشابه مؤسسۀ لیمان را برای اقتصاد دنیا رقم نزد؛ ولی احتمال چنین اتفاقی هم وجود نداشت، چون تأثیر این رأی عمدتاً بر خود انگلستان است. دهدرصد اُفت ناگهانی ارزش پوند هم تاحدی آن تأثیر را کاهش میدهد. برای سایر بانکهای مرکزی، برکسیت بهترین بهانه برای کاهش پایۀ پولی شد که تجدید قوای جهانی در حوزۀ اوراق بهادار را رقم زد و نرخ اوراق قرضه را به حداقل خود در سالهای اخیر رساند.
همچنین این همهپرسی حاکی از «شورش علیه نخبگان» نبود. این حرفها را آن جماعتی میزنند که خود از نخبگاناند؛ اما وانمود میکنند که از عواماند. تنها پیامد واقعی همهپرسی تا بدینجا، رقابت برای رهبری حزب محافظهکار است که گویا بازآفرینیِ آن سیاستبازیهای دانشجویی آکسفورد در دوران جوانی من است.
نظریۀ «شورش علیه نخبگان» ایراد دیگری هم دارد. بزرگترین انشقاقی که این همهپرسی نشان داد، میان نسلها بود. نهتنها سالخوردگانْ بسیار بیشتر از جوانان، حامی برکسیت بودند، بلکه احتمال حضور و رأیدهی آنها هم بیشتر بود. بهتعبیر تینا براون، در کارزار پیش از همهپرسی، شوق هواداری از برکسیت میان سالخوردگانِ متعلق به طبقۀ نخبۀ اجتماعی بریتانیا فراگیر شده بود.
و به خاطر داشته باشید که سن بالای ۶۴ سال آنقدرها هم پیر نیست. لازم نیست هشتادوچندساله باشید که یادتان بیاید اروپای ۱۹۴۵ چه آشفتهبازاری بود. آخرین بازماندۀ جنگ سُم، یکی از نبردهای جنگ جهانی اول میان قوای بریتانیا و فرانسه علیه آلمان، در سال ۲۰۰۵ فوت کرد. او ۱۰۸ سال داشت. پس جای تعجب نیست که گوش شنوایی نبود تا هشدارهای غمانگیز دیوید کمرون دربارۀ بیثباتیِ تاریخیِ این قاره را بشنود.
پس برکسیت را باید مونیخ یا سوئزِ این نسل دانست: بحرانی در سیاست خارجی که نخبگان سیاسی را دو پاره میکند و به سیاستمداری جاهطلب فرصت میدهد جای سیاستمدار جاهطلب دیگری را بگیرد که قمار کرده و باخته است.
نظر به پیامدهای جهانی برکسیت، کمکم اعتقادم به وقوع واکنشی زنجیرهای و عمومی را از دست دادهام. در این مرحله، بعید است کشور دیگری در اروپا بخواهد دنبالهروی انگلستان شود. نظرسنجیها میگویند که حتی اگر «نکسیت» در هلند برگزار شود، نتایج بهقدر همهپرسی دهروز پیش انگلستان نزدیک به هم خواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که نخبگان هلند با چنین همهپرسیای مخالفاند. هلند نیز تنها در صورتی وادار به چنین کاری میشود که برکسیت به تغییر در معاهدههای اتحادیۀ اروپا منجر شود.
و دونالد ترامپ؟ البته که او فرصتطلبانه برکسیت را تبریک گفت؛ هرچند این کار را بهاشتباه در اسکاتلند کرد. در مقایسه با نخبگان هوادار برکسیت در لندن، تعداد چندانی از نخبگان امریکایی هوادار ترامپ نیستند. تنها یک چیز موجب میشود هنوز شانسی برای پیروزی ترامپ قائل باشم: اینکه آن کارشناس انتخابات یعنی سیلور نِیت احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات نوامبر را بیستدرصد اعلام کرده است. نِیت، دوست ندارم بپرسم؛ ولی مگر تو نبودی که در ژانویه گفتی شانس ترامپ برای کسب نامزدی جمهوریخواهان دوازدهدرصد است؟
البته که علیرغم نظرسنجیهای ضعیف، ترامپ هم هنوز شانس پیروزی دارد؛ چنانکه برکسیت هم ابتدا رأی کمتری داشت، اما بالأخره پیروز شد. واقعیتی ساده، اما عجیب: بنا به دلایلی که دانشمندان علوم سیاسی قادر به توضیح آن نیستند، اکثر انتخاباتهای دوران ما بسیار پایاپای و نزدیک به هم پیش میروند. آخرین پیروزی قاطع چه زمانی بوده است؟ دوباره به همان پرسش نمایشنامۀ «ورای حاشیه» میرسیم: «آیا این باد چنان پرقوت خواهد بود که کوههای زمین را فرو بریزد؟»
و پاسخ، همانند ماجرای برکسیت، همین است: «نه، آنقدرها هم پرقوت نخواهد بود.»
پینوشتها:
• این مطلب را نایل فرگوسن نوشته است و در تاریخ ۴ جولای ۲۰۱۶ با عنوان «The world after Brexit» در وبسایت بوستونگلوب منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «نایل فرگوسن: برکسیت شورش علیه نخبگان نبود» و با ترجمۀ محمد معماریان منتشر کرده است.
•• نایل فرگوسن (Niall Ferguson) نویسنده، مورخ، مفسر سیاسی و عضو ارشد مؤسسۀ «هووِر» دانشگاه استنفورد است.
[۱] Beyond the Fringe
[۲] این نوشتار در تاریخ ۴ جولای ۲۰۱۶ منتشر شده است
[۳] Lehman Brothers
کنوانسیون نسلکشی گویا طوری طراحی شده است که فقط هولوکاست را مصداق این جنایت بداند
آمریکا بعد از یازده سپتامبر خط قرمزی را شکست که دنیا را به جای متفاوتی تبدیل کرد
چطور جامعۀ اسرائیل با جنایتهای ارتش خود در غزه و لبنان کنار میآید؟