نوشتار

ژیژک در برابر پیترسون: مارکسیسم در برابر سرمایه‌داری

دیشب «خطرناک‌ترین فیلسوف جهان» و «مشهورترین روشنفکر عمومی زندۀ دنیا» مناظره کردند

ژیژک در برابر پیترسون: مارکسیسم در برابر سرمایه‌داری تصویرساز: دیوید پلانکرت.

سرمایه‌داری و مارکسیسم. جدال بی‌پایان میان این دو اردوگاه فکری هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد. دیشب در شهر تورونتو، اسلاوی ژیژک و جردن پیترسون، دو چهرۀ دانشگاهی بسیار جنجالی، که بیشتر به ستارۀ پاپ شبیه‌اند تا استاد دانشگاه، رو در روی هم نشستند تا از این بگویند که آیا سرمایه‌داری شیوۀ بهتری برای زندگی است یا مارکسیسم. اما آنچه رخ داد، مثل هر مناظرۀ دیگری، پیش‌بینی‌ناپذیر بود. گزارشی کوتاه از این مناظره را می‌خوانید.

محمد ملاعباسی

محمد ملاعباسی

جانشین‌سردبیر سایت و فصلنامۀ ترجمان

13 دقیقه

محمد ملاعباسی، ترجمان — بعد از ماه‌ها گمانه‌زنی و شایعه‌پراکنی، بالأخره مناظرۀ میان دو تن از جنجالی‌ترین شخصیت‌های فکری جهان دیشب در تورنتو برگزار شد. در این مناظره، فیلسوف اسلوونیایی، اسلاوی ژیژک، رو‌به‌روی روان‌شناس کانادایی، جردن پیترسون نشست تا دربارۀ تقابل سرمایه‌داری و مارکسیسم گفت‌وگو کنند. شهرت جهانی این ابرستاره‌های دنیای روشنفکری باعث شد تا کل صندلی‌های سالن ۳۰۰۰نفرۀ سونی‌سنتر برای دیدن «مناظرۀ قرن» پر شود.

پیترسون، استاد ۵۶سالۀ دانشگاه تورنتو، اگرچه دیرتر از ژیژک به عرصۀ هماوردی‌های فکری پا گذاشته، اما با سرعتی خیره‌کننده به دایرۀ مشهورترین‌ها رسیده است. پیترسون، که روان‌شناس بالینی است، در سخنرانی‌های پرشور و کتاب‌های پرفروش خود، مرتباً به تجاربی که در برخورد با بیمارانش داشته است ارجاع می‌دهد و بر مبنای آموخته‌های خود از «راه‌ورسمِ خوب‌کردنِ حال مردم» دستور‌العمل‌هایی برای زندگی بهتر می‌دهد. باوجوداین، در سال‌های اخیر پیترسون قدم‌به‌قدم از مشاوره‌دادن به مراجعان خودش دور شده و به «شخصیتی رسانه‌ای» تبدیل شده است. جرقۀ این چرخش را تصویب لایحۀ جدیدی در خصوص حقوق بشر در پارلمان کانادا زد. طبق این قانون جدید، که سال ۲۰۱۶ تصویب شد، حق «بیان جنسیتی» و «هویت جنسیتی» برای افراد ذیل قانون حقوق بشر در کانادا محفوظ خواهد بود. به عبارت دیگر، هر کس حق دارد خود را زن، مرد، یا چیز دیگری بداند و این حق باید برای او محترم شمرده شود. پیترسون سخنرانیِ ویدئویی پرشوری منتشر کرد و به‌شدت به این لایحه تاخت. او این لایحه را «جرم‌انگاریِ آزادی بیان» خواند و گفت، از این به بعد، هر گفت‌وگوی روزمره‌ای می‌تواند به‌عنوان «نفرت‌پراکنی» جرم قلمداد شود. پیترسون معتقد بود که دیگر به‌عنوان یک استاد دانشگاه نمی‌تواند سر کلاس حرف بزند، چون به‌محض اینکه دانشجویی را مخاطب حرف خود قرار بدهد، ممکن است متهم به قانون‌شکنی شود و تأکید کرد که «اگر براساس این قانون، مرا جریمه کنند، جریمه‌ام را پرداخت نخواهم کرد. اگر زندانی‌ام کنند، اعتصاب غذا خواهم کرد، من کوتاه نمی‌آیم». این سخنرانیْ جنجالی بزرگ در دانشگاه‌ها و رسانه‌های کانادا به راه انداخت. پیترسون حالا موقعیتِ مستحکمی داشت تا انتقادهای شدید خود به آنچه میراث مارکسیسم در دانشگاه‌های آمریکای شمالی می‌دانست به زبان آورد. او مارکسیسم را به اندازۀ نازیسم «ایدئولوژی‌ای مرگ‌آور» خطاب می‌کرد که با لباس مبدل پست‌مدرنیسم، تساوی‌طلبی، و مبارزه برای عدالت اجتماعی، دانشگاه‌ها را اشغال کرده و همه را زیر سلطۀ فکری و زبانی خود کشیده است. او خواستار تعطیلی رشتۀ مطالعات زنان در دانشگاه شده است و حجم انبوه تولیدات در زمینۀ مطالعات جنسی را تمسخر می‌کند. پیترسون را این روزها یکی از مهم‌ترین چهره‌های جناح فکریِ «راست نو» می‌دانند که مخالف نزاکت سیاسی و سیاست هویت در معنای گستردۀ آن به شمار می‌رود. پیترسون خود را متأثر از یونگ، داستایفسکی، کیرکگور و پل تیلیش می‌داند و جدیدترین کتاب او دوازده قانون زندگی به فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است.

برخلاف پیترسون، ژیژک برای ما چهره‌ای شناخته‌شده‌تر است. فیلسوفی هفتادساله، با کتاب‌هایی ضخیم دربارۀ هگل و تی‌شرت‌هایی ارزان‌قیمت که به تن او زار می‌زنند. ژیژک، که علاوه‌بر فلسفه در سینما، ادبیات، فرهنگ عامه، روانکاوی و سیاست نیز دستی دارد، از رساترین منتقدان سرمایه‌داری در دنیای امروز به شمار می‌رود و، اگرچه خیلی‌ها او را بیش‌ازحد ساده‌انگار یا جلف می‌پندارند، کسی منکر تأثیرگذاری عظیم او بر حیات فکری امروز جهان نیست. خوشبختانه، هم چند کتاب از او ترجمه شده است و هم در وب فارسی نوشته‌های بیشتری دربارۀ او در دسترس است. او بیش از همه از هگل و لاکان تأثیر پذیرفته است و می‌توانید برای آشنایی با افکارش به «گفت‌و‌گو با ژیژک: به من احترام نگذارید، کتاب‌هایم را بخوانید» یا پروندۀ «اسلاوی ژیژک: گزیده‌ای از مطالب پراکنده» در ترجمان مراجعه کنید. اما برگردیم بر سر مناظره.

گفت‌وگوی ژیژک و پیترسون با عنوان «شادی: سرمایه‌داری در برابر مارکسیسم» برگزار شد. این عنوان، اشاره‌ای داشت به مواجهات کوتاهی که این دو متفکر پیش از این با هم داشتند. ژیژک تقریباً یک سال پیش در نوشته‌ای با عنوان «چرا مردم جردن پیترسون را این‌قدر قانع‌کننده می‌دانند؟ چون چپ‌ها اوضاعشان به هم ریخته است» ادعا کرد دلیل محبوبیت پیترسون آن است که راست‌ها درحال‌حاضر باید دربارۀ اهمیت آزادی بیان اغراق کنند تا عیب‌ها و ناسازگاری‌های حرف‌های خودشان را پشت آن پنهان کنند. بعد از انتشار این یادداشت در ایندیپندنت، پیترسون ژیژک را به یک مناظرۀ توییتری دعوت کرد، درخواستی که فیلسوف اسلوونیایی بلافاصله پذیرفت. این دعوا تا دیشب، که آن دو رو‌به‌روی هم نشستند، کمابیش ادامه داشته است.

در ابتدا مجری برنامه، ضمن معرفی پیترسون و ژیژک، اعلام کرد که هرکدام از طرفین نیم‌ساعت فرصت دارند تا موضع خود را توضیح دهند و، در ادامه، گفت‌وگو میان آن‌ها شروع شود.

نوبت اول برای پیترسون بود. او با بازکردن دست‌هایش و تعظیم کوچکی برای مخاطبان پشت تریبون آمد. از اینکه بلیت‌ها با قیمتی بالاتر از آنچه پیش‌بینی‌شده بود به فروش رفته اظهار خوشحالی کرد و بعدازآن جملاتی را به زبان آورد که تا انتهای جلسه طنین آن‌ها باقی ماند. پیترسون گفت برای آنکه خودش را برای این مناظره آماده کند «تلاش کردم خودم را تا جای ممکن با افکار ژیژک آشنا کنم. اما این کار چندان ممکن نبود، به دلیل اینکه ژیژک آثار زیادی دارد و نوشته‌هایش بسیار اصیل است و نمی‌توان آن‌ها را تلخیص کرد. به‌جای آن سراغ چیزی رفتم که به نظرم دلیل اصلیِ آمدن ما روی این صحنه است، یعنی مانیفست کمونیست. و چون اینجا قرار است دربارۀ مارکس و مارکسیسم صحبت کنیم، یعنی کاری که من تلاش کردم انجام بدهم، خواندن مانیفست کمونیست بود. البته منظورم از خواندن فقط مرور کلماتی که آنجاست نیست».

پیترسون در ادامه گفت که مانیفست از نظر ادبی نوشته‌ای فوق‌العاده است، اما تقریباً در هر جملۀ آن اشتباهاتی فاحش وجود دارد و گفت: «واقعاً به‌ندرت پیش آمده است که نوشته‌ای را بخوانم و در هر جملۀ آن تا این اندازه ایرادات مفهومی ببینم… البته قبلاً برخی نوشته‌های دانشجویانم را خوانده‌ام که شبیه این است…». از نظر پیترسون، آنچه مارکس و انگلس متوجه نشده‌اند، یک حقیقت بنیادین است: اینکه «تقریباً همۀ ایده‌ها اشتباه‌اند»، پس باید نگاهی انتقادی داشت.

پیترسون ده اصل از مانیفست استخراج کرده است و قرار است یکی‌یکی اشتباه بودن آن‌ها را نشان دهد. البته قبل از آن، پیترسون می‌گوید، با توجه به سطح دانش بشریت در دورانی که مارکس و انگلس زندگی می‌کردند، خیلی هم نباید سخت‌گیر بود، چراکه آن‌ها خیلی از چیزهایی که ما امروز می‌دانیم نمی‌دانستند، و نباید آن‌ها را مقصر دانست. درواقع، با توجه به اینکه اکثر آدم‌هایی که امروز آن‌ها را آکادمیسین می‌نامیم هنوز به این ایده‌ها معتقدند، بهتر است خودمان را گناهکار بدانیم.

به‌هر‌حال، اصل اول این است: تاریخْ نوعی مبارزۀ طبقاتی اقتصادی است. پیترسون معتقد است، اگرچه تاریخ مملو از مبارزه و ستیز است، اما حقیقتِ اصلی‌ای که مارکس و انگلس به آن توجهی ندارند این است که زیست‌شناسی بر اساس سلسله‌مراتب‌ها و ستیزۀ مداوم میان قوی‌تر و ضعیف‌تر استوار شده است. بنابراین «تضاد بنیادینْ مبارزه برای حیات در دنیای ظالم و بی‌رحم است». ازاین‌رو تضاد نه نتیجۀ اقتصاد، که محصول طبیعت است و سلسله‌مراتب نه‌تنها ضروری، بلکه کارآمد است. زنجیرۀ استدلال‌های پیترسون بر مبنای همین استدلال پیش می‌رود: مارکس و انگلس معتقدند سلسله‌مراتب و نابرابری به‌خاطر سرمایه‌داری به وجود آمده است، درحالی‌که اساساً این بخشی از ساختار طبیعت است و اگر در جامعۀ انسانی هم راه پیدا کرده است، به دلیل این است که ما انسان‌ها نیز گذشته از هر چیز حیواناتی هستیم که تابع قانون طبیعت عمل می‌کنیم.

طبیعت نکتۀ بعدی است. پیترسون می‌گوید من نمی‌دانم چرا مارکسیست‌ها وقتی دربارۀ تضاد صحبت می‌کنند، فقط دربارۀ تضاد مابین انسان‌ها حرف می‌زنند، درحالی‌که تضاد اصلیِ ما تضاد با طبیعت است. انگار اصلاً چیزی به نام طبیعت برای مارکسیست‌ها ناشناخته است. نکتۀ دیگر تقسیم‌بندی کل جامعه بین دو دستۀ بورژوازی و پرولتاریاست. این تقسیم‌بندی نادقیق و اشتباه است. معلوم نیست چه کسی دارد چه کسی را استثمار می‌کند و چه چیزی آن‌ها را از هم جدا می‌سازد. پیترسون می‌گوید وقتی شما مردم را به دو دسته تقسیم می‌کنید، نتیجۀ آن کشتنِ اعضای یک دسته توسط دستۀ دیگر است. وقتی ما به مشکلی که در انقلاب روسیه افتاد نگاه می‌کنیم، این مسئله را بهتر می‌بینیم. پیترسون معتقد است دوگانه‌سازی بد و مضر است، اما سلسله‌مراتب ضروری و مفید است. از نظر پیترسون، کمونیسم، به آن شیوه‌ای که مارکس دربارۀ آن نظریه‌پردازی می‌کرد و به آن ترتیبی که در روسیه اجرا شد، جز بدبختی حاصلی ندارد. او توضیحش را با اشاره به آمارهای سازمان ملل ادامه می‌دهد: در این سال‌ها، به‌یُمن همین بازار آزاد، سطح فقر مطلق به حداقلی‌ترین حد خود در تاریخ بشر رسیده است و سطح سلامتی به بالاترین سطح خود. مرگ‌ومیر نوزادان در فقیرترین کشورهای جهان به سطح مرگ‌ومیر نوزادان در اروپای همین سی سال پیش رسیده است و، از این لحاظ، انسان‌ها در خوشبخت‌ترین وضعیت تاریخشان قرار دارند. بنابراین بهترین راه برای رسیدن به شادی یا خوشبختیْ بازار آزاد است.

اینجا صحبت‌های اولیۀ پیترسون تمام می‌شود و نوبت به ژیژک می‌رسد. برخلاف پیترسون که کت‌و‌شلوار سورمه‌ای مرتبی پوشیده است و یقه‌اش را با کراوات محکم کرده و ایستاده سخن می‌گوید، ژیژک بدون کت و با یقه‌ای باز و نامرتب پشت تریبون می‌رود.

ژیژک حرف‌هایش را با مقدمه‌ای دربارۀ تجربۀ مشترک خودش و پیترسون شروع می‌کند. ژیژک می‌گوید به‌شکلی آیرونیک من و پیترسون، هر دو، از سوی همکاران دانشگاهی خودمان به حاشیه رانده شده‌ایم، کسانی که ژیژک آن‌ها را «لیبرال‌های چپ» می‌نامد. او به حمله‌هایی اشاره می‌کند که بعد از انتقاد او از ایدئولوژی ال.جی.بی.تی دریافت کرده است. پیترسون هم به‌شکلی مشابه بعد از نقد سیاست‌های جنسیتی رایج در دانشگاه، به‌شدت موردحمله واقع شد و برای مدتی نیز کار خود را از دست داد.

در ادامه، ژیژک وارد استدلال خود می‌شود. او، به‌جای روسیه یا اروپا، با چین شروع می‌کند: اگر سرمایه‌داری یعنی بیرون‌کشیدن اجباری مردم از فقر، پس چرا بزرگ‌ترین نرخ کاهش فقر و عظیم‌ترین موفقیت‌های اقتصادی در دهه‌های اخیر در کشوری استبدادی رخ داده است که با دست باز در بازار دخالت می‌کند؟ و نکتۀ بعدی این است که چین برای توصیف وضعیت کشور خودش از واژۀ «کمونیسم» استفاده نمی‌کند، بلکه تعبیرِ کنفوسیوسی «جامعۀ متوازن» را ترجیح می‌دهد. این همان چیزی است که وقتی به تعبیر دالایی‌لاما «در جست‌و‌جوی شادی» باشیم اتفاق می‌افتد. اما شادی چیست؟ «اگر کمترین چیزی از روانکاوی آموخته باشیم، می‌دانیم که انسان‌ها در خراب‌کردنِ شادی خود ابتکار عمل بی‌نظیری دارند». این حاصل ناتوانی یا عدم آمادگی سوژه برای پذیرفتنِ کاملِ نتایج امیال خودش است. بنابراین از نگاه اخلاقی، به یک معنا، بدترین اتفاقی که ممکن است برای ما بیفتد این است که به امیال خودمان برسیم. ژیژک می‌گوید به همین خاطر من باور ندارم که آزادی و شرافت انسانی صرفاً برای جست‌و‌جوی شادی باشد. بنابراین ما نیازمند یافتن دلیلی برای زندگی هستیم که از لذت یا بقای صرف بالاتر برود. اینجا با سؤالی اساسی روبه‌رو می‌شویم: مدرنیته یعنی کنارزدن محدودیت‌ها، اما آزادی خود بزرگ‌ترین محدودیت است و وظیفۀ ما این است که مسئولیت این محدودیت را بپذیریم. این وظیفه ابزاری برای رسیدن به هدفی بالاتر نیست، بلکه خود هدف اصلی است. در این فرآیند، هرگاه مرجعی قدرت خود را از دست بدهد، دیگر نمی‌تواند آن را به دست بیاورد، مگر آنکه نسخۀ بدلیِ پست‌مدرنی از آن را بسازد: نوعی نمایش مدرن. به همین خاطر است که نباید ترامپ را محافظه‌کاری دانست که از ارزش‌های سنتی پیروی می‌کند، او رئیس‌جمهوری پست‌مدرن است.

ژیژک در ادامه با ارجاعاتی رفت‌وبرگشتی دربارۀ ترامپ، سندرز، داستایفسکی، لیبرالیسم، نهیلیسم، محافظه‌کاری، خرچنگ‌ها، جنگل‌ها، جنگ‌ روسیه و عراق، پناهجویان، معناهای استعاری پنیر و انبوهی چیزهای دیگر صحبت می‌کند. سی دقیقه تمام است.

پیترسون، در جواب خود به ژیژک، اعتراض می‌کند که خودش نیم ساعت مارکسیسم را نقد کرده است و از سرمایه‌داری طرفداری کرده است، اما ژیژک هیچ‌چیزی در دفاع از مارکسیسم نگفته است، حتی اشاره‌ای به مانیفست کمونیست نیز نکرده است.

ناتان رابینسون سردبیر کارنت افرز، که دیشب در سالن حاضر بوده است و گزارش لحظه‌به‌لحظه‌ای از این مناظره ارائه داده است، اضافه می‌کند که این در حالی است که خود پیترسون نیز هنگام حرف‌زدن دربارۀ مانیفست حتی یک نقل‌قول از آن متن نیاورده است.

به‌هرحال، مناظره با پاسخ‌ها و تکه‌اندازی‌های دو ابرستاره به همدیگر به پایان می‌رسد. ژیژک به پیترسون می‌گوید که، علاوه‌بر مانیفست کمونیست، همۀ کتاب‌های دیگر مارکس را خوانده است و کتاب‌های خود او را هم خوانده است و پیترسون را به‌خاطر دانش اندکش از مارکس مسخره می‌کند و پیترسون با حرکات عجیب‌وغریب انگشتانش می‌گوید نباید اجازه بدهیم دانشجویان جوان ما طرفدار مارکسیسم شوند، چون این کار مثل گشودنِ در برای ورود اژدهاست.

کاربران شبکه‌های اجتماعی از دیشب، واکنش‌های متعددی به این مناظره نشان داده‌اند، اما رایج‌ترین واکنشْ تمسخر پیترسون برای بی‌اطلاعی از مارکسیسم است. توییت کاربر prazkat@ تصویری از پیترسون را نشان می‌دهد که در لپ‌تاپش جست‌وجو کرده است «هگل کیست؟» و کاربر دیگری با منتشرکردن ویدئوی کوتاهی، که در آن ژیژک دارد راه می‌رود و هات‌داگ می‌خورد، نوشته است: «ژیژک تو را مثل هات‌داگ بلعید».

بااین‌حال، چه‌بسا حرف مجری از همۀ آنچه این دو نویسنده گفتند مهم‌تر باشد: همۀ بلیت‌ها با قیمتی بالاتر از پیش‌بینی‌ها فروخته شد.


پی‌نوشت‌ها:
• وب‌سایت ترجمان این مطلب را در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۸ با عنوان «ژیژک در برابر پیترسون: مارکسیسم در برابر سرمایه‌داری» منتشر کرده است.
•• محمد ملاعباسی دانش‌آموختۀ دکترای جامعه‌شناسی در دانشگاه تربیت مدرس است. او هم‌اکنون جانشین‌سردبیر سایت و فصلنامۀ ترجمان است.

مرتبط

چه بر سر خاطرات کودکی ما می‌آید؟

چه بر سر خاطرات کودکی ما می‌آید؟

خاطرات کودکی در شکل‌گیری شخصیت و هویت ما چه نقشی دارند؟

مجبور نیستیم هر فناوری جدیدی را به زندگی خود راه دهیم

مجبور نیستیم هر فناوری جدیدی را به زندگی خود راه دهیم

«انتخاب‌گرایی فناوری» چیست و چه تفاوتی با بدبینی به فناوری دارد؟

آیا یک کتاب می‌تواند «همه‌چیز» را توضیح دهد؟

آیا یک کتاب می‌تواند «همه‌چیز» را توضیح دهد؟

چرا کتاب‌های «نظریۀ همه‌چیز» محبوب شدند؟

آنچه اول سال به آن نیاز دارید «تصمیم » نیست، «ضدتصمیم» است

آنچه اول سال به آن نیاز دارید «تصمیم » نیست، «ضدتصمیم» است

کمتر سعی کنید خودتان را ارتقا دهید، آن وقت بیشتر از زندگی لذت خواهید برد

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

rozi

۰۷:۰۵ ۱۳۹۸/۰۵/۱۲
0

Thanks for dialogue abstract

امیرحسین

۱۱:۰۳ ۱۳۹۸/۰۳/۱۲
0

بخش اول گزارش که خلاصه‌ای از گفته‌های پیترسون بود خوب بود. اما بعدش هم گفته‌های ژیژک و هم دقایق بعدی به‌شدت ناقص مطرح شدن. اتفاقاً ژیژک تلاش داشت از قضیۀ «تیکه‌ انداخته به هم» فاصله بگیرد، و هیچ کجا هم پیترسون را «مسخره» نکرد. در این مورد مطمئن نیستم، ولی تا جایی که به خاطر دارم من نشنیدم ژیژک گفته باشد «من همۀ کتاب‌های دیگر مارکس را خوانده‌ام و کتاب‌های خود پیترسون را هم خوانده‌ام». اگر دوستان به چنین جمله‌ای برخوردند لطفاً بگویند در دقیقۀ چندم مناظره بود.

۱۰:۰۳ ۱۳۹۸/۰۳/۱۲
0

نکته‌ی دقیقی است.. مناظره‌ی دو سلبریتی در فضایی که سرمایه‌داری تعیین کرده.. ژیژک را خیلی هم نمی‌توان نماینده‌ی خوبی برای ایده‌های سوسیالیستی اخیر دانست.. ضمنا این گزارش خیلی ناقص و در حد آمدند به هم تیکه انداختند و رفتند بود!

سيما

۰۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۲۷
0

عالي

چابک

۱۰:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۱۸
0

مناظره ای که با پول سرمایه داری به وقوع پیوسته و برای سرمایه داری بلیط میفروشد! چه بسا کسانی که در باب نقد لیبرالیسم کتاب ها مینویسند سرمایه ی چاپ این کتاب ها را هم همان سرمایه داری میدهد

Sara

۰۲:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۱۵
0

پیترسون سطحی نگراست و ژیژک عمیق نگراست.من نظرات ژیژک را می پسندم.به نظرمن لباس انسانها معرف شخصیت آنهانیست.اینکه ژیژک لباس رسمی دریک مراسم رسمی نمی پوشد,دلیلی برای خوب یابد بودن او نیست. خودژیژک می گوید:به من احترام نگذارند,فقط کتابهایم را بخوانید. مهم تفکرانسانهاست. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت..

موسوی

۱۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۱۳
0

درسته که پیترسون شیک پوش و ژیگول تضاد طبقاتی رو به تضاد طبیعی فروکاست اما ژیژگ درب و داغون هم به تساوی فرصت ها اشاره کرد. و مثال خرچنگ و میمون رو آورد که بگوید انسانها کمی متفاوت از حیوانات هستند. بهرحال رفراندوم دوره ای تکلیف هر دو سیستم رو مشخص میکند

مهنا

۱۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۸
0

روح الله

۰۶:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۵
0

بله برمبنای حرف اول مجری این ژيژک و مارکسیسم نبود که پیروز شد ، این پترسون و کاپیتالیسم بودند که پیروز شدند زیرا بیشترین سود را از این مناظره تفریحی سرمایه گذاران سالن همایش و برگزارکنندگان برنامه بردند

قاسم

۰۲:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۵
0

انگار انرژی نویسنده رفته رفته تا پایان نوشته کمتر شده. اول مناظره (نیم ساعت پیترسون) رو با توصیف زیاد می‌آره، بعد نصف حرف‌های ژیژک را به سرتیتر خلاصه می‌کنه، مهلت ده دقیقه‌ای بعدش رو واقعا مضحک و جهت‌دارانه نقل می‌کنه و گفتگوی آخرشون رو هم کاملا مخدوش نشون می‌ده. بیشتر تلاشی هست برای جذب مخاطب. واکنش‌های شخصی دو نفر به یکدیگه رو نشون می‌ده، انگار گزارش بوکس می‌خونی تا گزارشی جدی از مناظره. توصیه می‌کنم خود مناظره رو ببینید.

۱۰:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
0

خیلی هم خوب. بیش باد

کلاغ

۰۴:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
0

به نظر میاد سیستم لجن و خشونت طلب سرمایه داری احساس کُش هست و أین یعنی مرگ انسانیت

کلاغ

۰۴:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
0

کلن سرمایه داری بر دنیا حاکم هست و نه کاری با ثروتمندان دارد نه قشر فقیر،هدف قرار دادن طبقه ی زیر متوسط متوسط و بالای متوسط جزیی از سیاست سرمایه داری بوده هست و خواهد بود هم در آینده مشخص میشود.من متاسفم که در زمین آدمهایی وجود دارند که با سیستم خشونت طلب و لجن سرمایه داری قصد تعدیل آدمها را دارند و با عقاید پست مدرنی انسانیت را دارن به یغما میبرند.

داریوش

۱۲:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۳
0

حق با پیترسون است.

سختکار

۰۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۳
0

هر دو فاقد دانش علوم اجتماعی بودنند . نه مارکسییسم را میشماختند ،نه کاپیتالیسم را . ونه جهان هستی ونقش انسان در حیات طبیعی خود . خود شناسی شرط اول حرکت بسوی تکامل است که هر دو از یاد برده اند . در ایران خودمان مارکسیسم ها بسیار جلوتر وعلمی تر هستند .

علی غفاری

۱۰:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۲
0

خیلی عالی بود .دستتون درد نکنه . برام جالب بود استدلال پیترسون که به جای تضاد طبقاتی از تضاد طبیعی و سلسله مراتب طبیعی استفاده کرده .به نظرم زاویه دید خوبی هست.و ژیژک هم با مثال چین خواسته حقانیت مارکسیسم رو ثابت کنه که درواقع به نظر من چینی در تئوری شاید مارکسیست باشند ولی درعمل کاملا براساس قواعد بازار و سرمایه داری عمل میکنند .

فرنوش

۰۷:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۲
0

با درود ،اگه منظور شما از به روز بودن ترجمه سریع مناظره است درست می فرمائید ،ولی اگر موضوع مناظره و حرفهای رد وبدل شده است چیز به روزی نیست اتفاقا خیلی هم قدیمیه،همیشه جنجال و هیاهوی قبل از این نوع مناظره ها از خود مناظره بیشتره بعد از مدتها انتظار .می بینی که مطلب خاصی رد وبدل نشده....

کیهان

۰۳:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۲
0

هردواطلاعاتشان درموردکمونیسم وکاپیتالیسم بسیارکم ارزش بود.وتئوریسن نبودند.وتوقعی بیش ازاین نمیرفت......

کیهان

۰۳:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۲
0

هردو نه کامل ازکمونیسم ونه کاپیتالیسم اطلاعات داشتند

علی

۰۲:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۲
0

گزارش زیبایی بود. فقط نمیدونم امکانش بود تحلیل هایی هم از طرف ترجمان ارائه می شد؟

امیر

۰۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۲
0

خیلی ممنون.بسیار عالی بود.با توجه به متنی که شما به اشتراک گذاشتید پیترسون خیلی خوب و منسجم مناظره رو انجام داده و بنظر من مارکسیسم رو به درستی نقد کرده درست برخلاف ژیژاک

مهدیه

۱۲:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

خیلی ممنون از شما ترجمان عزیز❤

آیدا

۱۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

بسیار عالی بود. سپاس بیکران از ترجمه خوب و به روز. جمله آخر سوالی را در ذهن تداعی می کند: ژیژک که مخالف سرمایه داریست چرا در مناظره ای که بلیط هایش فروشی است، شرکت می کند؟ چرا حضور در جلسه رایگان نبود؟!

مهدی

۱۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

این کانادایی واقعا فقر تیوریک داشته و میشه اینها رو طلایه داران اولیه فاشیسم در حال عروج غربی دانست.

صابر

۱۰:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

چرا متن کامل مناظره را منتشر نکردید؟ این گزارش فقط به درد این میخوره که بدانیم یک مناظره ای اتفاق افتاده. خوب به جای این تفاصیل، یک جمله مینوشتین "این دو مناظره کردند".

حبیب

۱۰:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

جمله آخر شما مهم است. بلیط با قیمت بالایی فروخته شد. یعنی کسانی که در اون مناظره بودن توانایی خرید اون بلیط و برای موضوعی تکراری هرچند مهم رو داشتن. یعنی احتمالا حاضرین از طبقه ای میان که احتمالا حرف سرمایه داری رو بهتر میفهمن و بیشتر باهاش همراهن. در مقابل خوندن متن مانیفست شاید خریداری نداره.

افشین

۰۹:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

عالی بود. ممنون

کریم دهقان

۰۹:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

درود بر حضرت عباسی بزرگوار یکی از بهترین گزارش‌هایی بود که خواندم و امیدوار بودم هنوز ادامه داشته باشد که یک‌به‌یک تمام شد و من تشنه تر. جهانی سپاس

نیشتمان

۰۵:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

این متن بیشتر شبیه یک اخبار رسانه ای یا ژورنالیستی بود تا یک مصاحبه ولی درکل ممنون بابت ارائه ش

سمج

۰۵:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

هواداری زیرپوستی نویسنده از شکست خورده مناظره و سرمایه داری آشکار است.

سمانه

۰۲:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

جالب بود درباره اش بیشتر خواهم خوند اما شاید مثل خیلی از اتفاقات دیگه جنبه مهم ولی غم انگیزش این باشه: بلیط ها با قیمتی...

محمد

۰۲:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

جلف و بی ارزش مثل بقیه مطالبتون

الهه

۰۲:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

دم‌تون گرم... مرسی که به روز هستین.

Amir

۰۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

ممنون از این مطلب خوب، امکانش هست متن مناظره رو منتشر کنید؟ یا فیلمش رو بصورت زیر نویس؟

شهریار شجیعی

۰۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

ممنونم دو نظر متفاوت و دیدگاه آنها نسبت به جهان امروز ،

امیر

۰۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

خیلی ممنون. عالی بود. دست مریزاد

Mj

۰۱:۰۲ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0

واقعا عالي بود و خيلي حرفه اي. ترجمه هم به خوبي انجام شده بود

مریم

۱۰:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

مررسی ترجمانن

امانخانی

۱۰:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

خیلی خوب بود.

۰۹:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

موافقم

جمیله

۰۸:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

عالی بود، سپاس از تلخیص بجا و مناسب مناظره.

ناصر

۰۸:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

در آخر متن، برداشت خودتون رو از مناظره ارایه کردید.

رضا

۰۶:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

عالی بود ، لذت بردم

ترابی

۰۶:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

خداوکیلی اینجوری نکنید. ما ایرانی‌ هستیم، عادت نداریم به این درجه از به‌روز و حرفه‌ای‌ بودن. بذارید تو حال خودمون باشیم. اذیت می‌شیم.

علی

۰۶:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

چقدر با جمله‌ی آخر موافقم. وقتی همه‌چیز به سرگرمی فروکاسته می‌شود.

دانشجو

۰۶:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

جذاب بود

حامد

۰۶:۰۱ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
0

سپاس از انتشار این مقاله خوب، طنز مقاله هم بسیار عالی بود و ما پس از مدتی یک مقاله خوب از ترجمان دیدیم.

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0