وقتی یک سند تاریخی از بین میرود، چیزی را از دست میدهیم که دیگر نمیتوان آن را جایگزین کرد
اسناد و مدارکی که از گذشتههای دور به جا ماندهاند، هالهای اسرارآمیز از آن سالهای سپریشده را با خود دارند. اگر گذرتان به آرشیوی غنی یا مجموعهای از کتابهای تاریخی خورده باشد، حتماً این احساس قدرتمندِ را هنگام ورق زدن آنها تجربه کردهاید. اما انواع و اقسام خطرها نیز در کمین این اسنادند، از رطوبت و آتش و موریانه بگیرید، تا آسیبهایی که هنگام استفاده یا فهرستبرداری از آنها پیش میآید. حفاظت از اسناد تاریخی چه اهمیتی دارد و امروزه چگونه انجام میشود؟
نویسندۀ کتاب زنان در روپوشهای سفید: چگونه اولین زنان پزشک دنیای پزشکی را تغییر دادند
An Archivist Sneezes on a Priceless Document. Then What?
14 دقیقه
اُلیویا کمبل، آتلانتیک — یک سال و نیم پیش، به خودم آمدم و دیدم در آرشیو مدرسۀ اقتصاد لندن به سندهای ۱۵۰سالهای خیره شدهام که با دستخطهای پرپیچوتاب نوشته و با موم قرمز مُهر شدهاند. ذهنم به چند هفته قبل از آن پرید که یکی از آن خوندماغهای گاهوبیگاه سراغم آمد، و فکری تصادفی ولی وحشتناک به ذهنم رسید: اگر باز خون دماغ شوم و روی یکی از این صفحات نایاب خون بریزد، چه؟ اگر آنها را خراب کنم چه میشود؟ من داشتم کتابی دربارۀ اولین پزشکان زن مینوشتم و برای آن تحقیق میکردم. بررسیِ نامههای شخصی و سندهای دستِاول دیگر (مانند سخنرانیها، یادداشتها و نامههایِ دستنوشتۀ زنانی که دربارۀ آنها جستجو میکردم) کمک کرد پاسخ بسیاری از سوالاتم را پیدا کنم، ولی سوال تازهای در ذهنم شکل گرفت: اگر یک متن قدیمیِ ارزشمند به جای بایگانیشدن نابود شود تاریخ دقیقاً چه چیزی از دست میدهد؟
در ایستگاه بعدی تحقیقم (مرکز مجموعههای پژوهشی در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه ادینبرو) فرصت این را داشتم که در مورد ترسهایم صحبت کنم. یکبار که در سکوت و انزوا مشغول مطالعه بودم، سیستم ضد حریق به صدا درآمد و مطالعهام را به هم زد، آن وقت، محقق دیگری مرا به صرف چای به اتاق کارش دعوت کرد. صدای این سیستم باعث شد دربارۀ خطراتی که آرشیوها با آن روبهرو هستند صحبت کنیم و وقتی من گفتم که نگرانِ خوندماغ شدنم بودهام، او هم ماجرای دوستش را برایم تعریف کرد که یکبار روی یکی از کتابهای دستنویسِ تذهیبشده عطسه کرده. وقتی دوستش به صورت غریزی خواسته بود کتاب را پاک کند، جوهرها پخش شده بود. هر چه بیشتر پاکش میکرد خرابتر میشد، عملاً همان کابوسی شده بود که در آن برنامۀ قدیمیِ «مستر بین» به تصویر کشیده شده است.
تا قبل از همهگیری ویروس کرونا همۀ آرشیوهای عمومی، مثل جاهایی که من در اواخر سال ۲۰۱۹ رفتم، موظف بودند بین مسئولیتِ در دسترس قرار دادن مجموعهها و همچنین محافظت از آنها تعادل ایجاد کنند. الیزابت یِل که نویسنده و مدرس تاریخ در دانشگاه آیووا است در گفتگویی به من گفت «برخی از مدارکْ فاصلۀ اندکی دارند تا به اشیایی مقدس تبدیل شوند. مثلاً اگر به کپیِ اعلامیۀ استقلال ایالات متحده که در آرشیوهای ملی به نمایش گذاشته شده است دقت کنید میبینید که مدرکِ فیزیکی خودش حاویِ معنا و ارزش زیادی است، یعنی باید جور دیگری با آن رفتار شود».
از اعضای گروهی آنلاین متشکل از چند آرشیویست خواستم ماجراهای ترسناک کارشان را بگویند، آنها هم چنین ماجراهایی تعریف کردند: محققانی که میخواستند پوستنوشتههای قرن هجدهمی را داخل ورودی اتوماتیک دستگاه کپی بگذارند؛ یا گوزنی که پنجره را شکسته و وارد آرشیو شده بود و خونش به آثارِ داخل موزه لطمه وارد کرده بود؛ یا آلبوم خاطرات تزیینشدهای که اکلیلهایش روی متون مهم ریخته بود. نویسندهای هم گفت که دیده استادش در دانشگاه تصادفاً یک لوحِ پوستیِ قرون وسطایی را پاره کرده است. برخی از آرشیویستها هم به مدارکی اشاره کردند که قرنها قدمت داشتند ولی در طولِ فهرستبندی یا محافظت آسیب دیده بودند: مثلاً هنگام سلفون کشیدن، با نوار بستن، استفاده از مُهرهای جوهری و علامتگذاری با خودکار برای نشاندادن تعلق به کتابخانه. نویسندهای به نام جسیکا دیمِیو گفت: «موقعی که روی نوشتههای سوزان رایت کار میکردم، یکی از کاغذهایی که راجع به ائتلاف ملی آزادی جنسی بود و در بایگانی لیثرِ شیکاگو نگهداری میشد، بدجوری دستم را بُرید و روی یکی از صفحات خون چکید. آن موقع تازهکار بودم و حسابی ترسیدم».
البته که متون مهم زیادی وجود دارد که اتفاقات بدتری بر سرشان آمده: مانند آتشسوزی، سیل، دزدی، خاکسترهای آتشفشانی. یِل توضیح داد که در قرن ۱۶ و ۱۷ سندهای مشکلسازِ سیاسی از کتابخانهها و صومعههای کاتولیک پاکسازی میشدند و از این اسناد به عنوان درپوشِ بشکۀ آبجو یا تفنگ فتیلهای، قالب کاغذی برای آشپزی و کاغذ کادو استفاده میشد. اینکه نابودسازیهای استبدادی، دانش بسیار زیادی را از بین برده است باعث میشود از آنچه جمعآوری شده و باقی مانده جدیتر محافظت کنیم. یِل به من گفت «همۀ کار و توجهی که صرف حفظ مجموعهها، نگهداریِ منظم آنها، اطمینان از زود پیداشدنشان و برنامهریزی برای حالات اضطراری میشود … باید بین نسلهای بعدیِ آرشیویستها و کتابدارها هم ادامه پیدا کند».
به عبارتی دیگر «اسناد خودشان از خودشان مراقبت نمیکنند».
من که کنجکاو بودم بدانم چه بر سر منابع آرشیوی آسیبدیده میآید، سفری ترتیب دادم تا در فوریۀ ۲۰۲۰ از مرکز حفاظت از آثار هنری و تاریخی در زادگاهم یعنی فیلادلفیا بازدید کنم. آن موقع قبل از اینکه بیشترِ این مراکز بسته شوند، نمیدانستم که شاید آخرین سفر گزارشیِ حضوری من باشد. مدیر خدمات محافظتی این مرکز، دیانی فیجی، در مورد کار آنجا گفت: «در واقع اصلِ زیربنای آرشیوها محافظتْ است. بدون محافظت هیچ مجموعهای نخواهیم داشت».
با این بازدید، ترس من تا حد زیادی ریخت. منظورم ترس از این است که هنگام کار با اسناد قدیمی و مهمْ اتفاقی لطمهای به آنها وارد کنم. محافظان در بخشهایِ کارگاه هنرمندان و آزمایشگاه علمیْ کاری خارقالعاده انجام میدهند، آنها در نگهداری اسناد شاهکارهایی انجام میدهند که من فکر نمیکردم شدنی باشد. دیدم که یکی از محافظانِ اسناد، نقاشیِ آبرنگ آگوست رودن را در مقدار زیادی آب یونزُدوده غوطهور کرد تا تاری آن را از بین ببرد. این نقاشی در اثر قرارگرفتن در معرض نور تار شده بود. روی میز دیگری، چند عکسِ پانوراما از سوارکاران قرار داشت که مربوط به دهۀ ۱۹۲۰بودند، عکسها از طول پاره شده بودند و قرار بود کسی با دقت زیادی آنها را تعمیر کند. این عکسها را برای نگهداریْ لوله کرده بودند که رفتهرفته خشک شده و باعث شده بود موقع بازکردن پاره شوند. در جلوی محافظ دیگری نقاشیِ انتزاعیِ بزرگی بود که ضخیم و کاملاً سیاه بود و قلبی آبی داشت. وقتی که این نقاشی از یک گالری در لندن به آمریکا آورده میشد در راه چارچوبش آسیب دیده بود. محافظْ بعد از اینکه شیشهخوردههای داخل این نقاشی را تمیز کرد، روی ذرهبینی خم شد و تکههای ریز گوشههای نقاشی که پاره شده بودند را وارسی کرد تا پی ببرد جای هر کدام کجاست.
یادم رفت بگویم که برخی از بدترین دشمنان آثار ارزشمند، انسانها نیستند بلکه موشها، حشرات و رطوبت است. یک کپی از رویدادنامۀ نورنبرگ به آنجا آورده شده بود تا قسمتهایی از جلدش تعمیر شود. این کتاب در اواخر دهۀ ۱۴۰۰ از پارچه ساخته شده بود و منقش به تصاویرِ رنگی روشنی بود که با مُهر چوبی ایجاد شده بودند. فلزهای موجود در رنگها کمکم داشتند کتاب را از بین میبُردند. یکی از محافظان از من خواست تا کتاب را بو کنم و ببینم میتوانم بوی ادرار موشی که گفت را تشخیص دهم یا نه. به نظر من که فقط بوی کپک میداد. گوشههای پایین صفحات سیاه شده بودند چون قرنها افرادی با دستهای روغنی آنها را ورق زده بودند. محافظ آدمهایی را تصور میکرد که وقتی داشتند ناهار میخوردند، کتاب را هم ورق میزدند.
همهگیری کرونا مسائل مربوط به نگهداری آرشیوها را با مشکلات بیشتری روبرو کرده است، مثلاً نمیشود رویدادنامۀ نورنبرگ را از راه دور واقعاً تعمیر کرد. بسیاری از آزمایشگاهها، آرشیوها، کتابخانهها و موزهها حداقل موقتاً بسته بودند. مرکز ملی فناوری و آموزش حفاظت سریعاً توصیههایی برای تجهیزات حفاظت شخصی، ضدعفونیکردن آثار، و بازگشایی ایمن ارائه داد. انستیتوی حفاظت آمریکا هم در طول همهگیری ویروس کرونا منابع زیادی جمعآوری کرد که در مورد مراقبت از مجموعهها و افرادی بود که با آن مجموعهها در ارتباطند.
آزمایشگاهِ مرکز حفاظت از آثار هنری و تاریخی در بهار گذشته تنها برای چند ماه بسته بود، از ژوئن ۲۰۲۰ دوباره شروع به فعالیت کرد، البته با برنامۀ کاریِ متناوب و کوتاهتر. تا آن موقع، تحقیقات نشان داده بودند که ویروس کرونا بعد از سه روز دیگر روی اشیاء کتابخانه قابل شناسایی نیست، بنابراین افرادی که کارشان سروکلهزدن با چنین موادی بود احساس راحتی بیشتری کردند. متأسفانه، برخی از تلاشهایی که برای کاهش میکروبها انجام میگیرند در واقع تهدیدی برای آثار ارزشمند به حساب میآیند: تحقیقاتِ کتابخانۀ کنگره نشان داد که ضدعفونیکنندههای دستِ الکلی میتوانند رنگ برخی از کاغذها را زرد کنند. این همهگیریْ مرکزِحفاظت از آثار هنری و تاریخی را مجبور کرد تا دربارۀ یکی دیگر از کارهایش هم خلاقانه برخورد کند، یعنی الان ترکیبی از کلاسهای آموزشِ حفاظتِ آنلاین و حضوری برگزار کرده و مجموعهها و آرشیوها را به صورت مجازی ارزیابی میکند. درسهایی که از دست و پنجه نرمکردن با این همهگیری آموختهایم را میتوان در فوریتها و خللهای آتیِ روال زندگی عادی به کار گرفت.
بسیاری از آثارْ اهمیتشان را از لطمهای که دیدهاند میگیرند. مثلاً ردِ دستانی جوهری بر روی دستنوشتهای متعلق به قرن پانزدهم آن را متمایز ساخته و باعث شده داستانی ویژۀ خودش داشته باشند. مثال دیگر مربوط به بچههای چارلز داروین است که روی پیشنویسِ کتاب منشاء انواع او کلی شکلک کشیدهاند. ولی این ایرادات تقریباً در زمان خلقِ اثر پدید آمدهاند نه به دستِ محققانی در آیندۀ دور.
الیزابت یل گفت: «لمس، دستکاری و استفاده از اسناد آنها را ارزشمندتر میکند. وقتی که میبینید مردم روی آنها مینویسند، تاری از مویشان روی آن میافتد یا حتی مومِ شمع روی آن میریزند، یعنی این مدارک به نحوی از انحا مورد استفاده بودهاند و میتوان اثرات آن را روی مدرک یافت. چنین مدارکی برای تاریخدانان ارزشمندتر هستند. حتی مواردی که موجب نابودی سندی میشود، میتواند آن را جذابتر و ارزشمندتر کند».
یکی از شگفتانگیزترین تکنیکهای نگهداریای که دیدم مربوط به استفاده از تکنولوژیهای جدید بود. این تکنولوژیها از مدارکی که زمانی گمان میشد از شدت لطمه غیرقابل تشخیص شدهاند، متون خوانایی ارائه میدهد. یکی از متخصصان تصویربرداری دیجیتال در مرکز ِحفاظت از آثار هنری و تاریخی به من نشان داد چگونه در این مرکز توانستهاند دستنوشتهای که نوشتههایش کاملاً محو شده بود را با استفاده از عکسبرداری یووی بازگردانند. یل گفت: «ما همیشه راههای جدیدی کشف میکنیم تا بتوانیم متونی که داریم را تحلیل کنیم … تحلیل مواد سازنده، تحلیل شیمیایی، مطالعۀ فلزات موجود در مواد رنگی، مطالعۀ دیاناِی در پوستنوشتهها … صد سال قبل چنین چیزهایی به فکر کسی خطور نمیکرد». متون کتابخانۀ هرکولانیوم که با خاکستر پوشانده شده است، چطور؟ قابلخواندن هستند. طومارهای دریای مرده چطور؟ آنها هم قابلخواندن هستند. اینکه این مدارک تا الان باقی ماندهاند اهمیت محافظت را نشان میدهد، حتی محافظت از آن مدارکی که به ظاهر کاملاً از بین رفتهاند.
اما تکنولوژیِ دیجیتالیکردن میتواند مثل شمشیر دولبه باشد. محققی که در مورد دوستش که عطسه کرده بود با من حرف زد معتقد بود این لطمهها اشکالی ندارد چون احتمالش خیلی زیاد است که کپیِ آنچه در متن نوشته شده بود موجود باشد: شاید یک نفر جایی عکسی از آن گرفته است، یا از روی آن نوشته باشد. ولی آیا کافی است که فقط مدارکی دیجیتالی از این قسمتهای خراب شده وجود داشته باشد که به ما یادآوری کند آنها چه بودند؟ قطعاً دیجیتالیکردن یکی از بهترین راهها برای حفظ دانش است و همچنین دسترسی وسیعتر به آن را هم ممکن میکند، ولی آن ارتباطی که انسانها با اجسام فیزیکی برقرار میکنند هرگر نمیتواند با چیزی جایگزین شود. من خودم وقتی نامههای نوشتهشده توسط زنانی که ماهها در موردشان تحقیق میکردم را در دست گرفتم، از احساسی که به من دست داد شگفتزده شدم. وقتی مدرکی که باید بایگانی شود طوری نابود میشود که دیگر قابل تعمیر نباشد، داستانهایی که خود این آثار میگویند را از دست میدهیم، داستانهایی که نمیتوان با دیجیتالیکردن نگهشان داشت.
فیجی از مرکز ِحفاظت از آثار هنری و تاریخی به این فکر میکرد که «ما پیشکاران چیزهایی هستیم که آیندگان میتوانند از طریقشان بیاموزند. با عزم به حفاظت، در واقع پیشکاران مسئولیتپذیر زندگی میشویم. وقتی این را میگویم به نظر خیلی بزرگ میآید … اما گمان میکنم واقعاً هم مسئلۀ بزرگی است».
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را اُلیویا کمبل نوشته و در تاریخ ۱۳ جولای ۲۰۲۱ با عنوان « An Archivist Sneezes on a Priceless Document. Then What? » در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱با عنوان «اگر روی یک سند چندصدساله عطسه کنید، چه میشود؟» با ترجمۀ زهرا عاملی منتشر کرده است.
•• اُلیویا کمپل (Olivia Campbell) نویسندۀ کتابی است با عنوان زنان در روپوشهای سفید: چگونه اولین زنان پزشک دنیای پزشکی را تغییر دادند (Women in White Coats: How the First Women Doctors Changed the World of Medicine).
••• آنچه خواندید، بهطور اختصاصی برای وبسایت ترجمان تولید شده و بهرایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما میتوانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیتهای ترجمان حمایت کنید. برای خرید اشتراک فصلنامه ترجمان و بهرهمندی از تخفیف و مزایای دیگر به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی tarjomaan.shop مراجعه کنید.
آنچه خواندید، بهطور اختصاصی برای وبسایت ترجمان تولید شده و بهرایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما میتوانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیتهای ترجمان حمایت کنید. برای خرید اشتراک فصلنامه ترجمان و بهرهمندی از تخفیف و مزایای دیگر به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی TARJOMAAN.SHOP مراجعه کنید.
این مطلب را اُلیویا کمبل نوشته و در تاریخ ۱۳ جولای ۲۰۲۱ با عنوان « AN ARCHIVIST SNEEZES ON A PRICELESS DOCUMENT. THEN WHAT? » در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱با عنوان «اگر روی یک سند چندصدساله عطسه کنید، چه میشود؟» با ترجمۀ زهرا عاملی منتشر کرده است.
اُلیویا کمپل (Olivia Campbell) نویسندۀ کتابی است با عنوان زنان در روپوشهای سفید: چگونه اولین زنان پزشک دنیای پزشکی را تغییر دادند (Women in White Coats: How the First Women Doctors Changed the World of Medicine).
برای اینکه خوانندۀ خوبی باشید، نیازی نیست هر کتابی را تا آخر بخوانید
چطور انگیزۀ انتقامجویی در میان یهودیان اسرائیلی از نازیها به اعراب فلسطینی منتقل شد؟
رمان مدار زمین ما را به زندگی روزمره و خیالانگیز شش فضانورد دعوت میکند
چرا برای توصیف روابط انسانی از استعارههای مکانی و معماری استفاده میکنیم؟