ربکا سولنیت، نویسنده و فعال محیطزیست، از شرایط جدید و داستانهای قدیمی جنبش اقلیمی میگوید
هر بحرانی، تا اندازهای بحران «قصهگویی» نیز هست. این مسئله دربارۀ بحران اقلیمی هم بهاندازۀ دیگر بحرانها مصداق دارد. ما گرفتار داستانهایی میشویم که اجازه نمیدهند امکانِ تغییر را ببینیم، یا باور کنیم یا بر اساسش دست به عمل بزنیم. بعضی از این داستانها جزء عادات فکری ما هستند، برخی هم محصول پروپاگاندا. گاهی شرایط تغییر کرده، اما هنوز به داستانهای قبلی چسبیدهایم، مثل آدمهایی که نقشهای تاریخگذشته را دنبال میکنند و مدام به بنبست میرسند.
نویسنده و فعال اجتماعی آمریکایی است.
If you win the popular imagination, you change the game: why we need new stories on climate
7 دقیقه
ربکا سولنیت،گاردین— هر بحرانی، تا اندازهای بحران «قصهگویی» نیز هست. این مسئله دربارۀ بحران اقلیمی هم بهاندازۀ دیگر بحرانها مصداق دارد. ما گرفتار داستانهایی میشویم که اجازه نمیدهند امکانِ تغییر را ببینیم، یا باور کنیم یا بر اساسش دست به عمل بزنیم. بعضی از این داستانها جزء عادات فکری ما هستند، برخی هم محصول پروپاگاندا. گاهی شرایط تغییر کرده، اما هنوز به داستانهای قبلی چسبیدهایم، مثل آدمهایی که نقشهای تاریخگذشته را دنبال میکنند و مدام به بنبست میرسند.
چارهای نداریم جز اینکه از عصر سوختهای فسیلی عبور کنیم. ولی آنچه ماشینهایمان را به پیش میراند، تغییری نخواهد کرد تا وقتی آنچه ایدههایمان را به پیش میبرد، تغییر کند. آدرین ماری براون، اخیراً نوشته است: «در کنشهای اقلیمی عنصری از داستانهای علمی-تخیلی وجود دارد. ما آرزوی آیندهای را داریم که هنوز تجربهاش نکردهایم. این نبرد، نبردی بر سر تخیل است». به همین دلیل است که اگر بخواهیم کاری برای اقلیم انجام دهیم، باید به داستانها توجه کنیم. باید قدرت مردمی و انگیزهبخشی آنها درک کنیم. ای بسا باید شنوندهها و منتقدان دقیقتری شویم و حواسمان باشد چه چیزهایی داریم دریافت میکنیم؟ چه کسی دارد آنها را به ما میگوید؟ چه چیزهایی را باور میکنیم و برای دیگران بازمیگوییم؟ چرا که داستانها میتوانند به ما قدرت ببخشند، یا قدرتمان را بگیرند.
داستان بحران اقلیمی، برای تیزترین گوشها، اولینبار، بیش از سی سال پیش شروع شد. فکر میکردیم تغییرات بهآهستگی و در آیندۀ دور رخ خواهند داد. «دوران نوههای ما» تعبیر رایج بود. ماجرا برایمان پیچیده، نامرئی، چندوجهی، جهانی و دور از دسترس مینمود، داستانهایش هم چنین بودند. تبدیل چنین داستانی به دغدغهای عمومی و همهگیر میان مردم بسیار دشوار به نظر میرسید. اما بههر ترتیب، این پیروزی بزرگ امروز به دست آمده است. مؤسسه تحقیقاتی پیو، بعد از تحقیقی در سال ۲۰۲۰ اعلام کرد که بیش از دو سوم مردم آمریکا خواهان توجه بیشتر دولت به مسائل اقلیمیاند. اما داستانهای قدیمی هنوز به ما میگویند اکثریت مردم توجهی به بحران اقلیمی ندارند. روایت راستهای افراطی که تغییرات اقلیمی را از بیخوبن انکار میکنند، حالا منسوخ و حاشیهای است، ولی ما به داستانهای بهتری نیاز داریم تا بتوانیم این تغییر شرایط عظیم را واضحتر درک کنیم. «سبزشویی» از خصوصیات وضع جدید است. شرکتها امروز میدانند که باید خودشان را دوستدار محیطزیست نشان دهند و همین باعث میشود تا فرقگذاشتن بین دوست و دشمن سختتر از گذشته شود. چرا که حالا در کنار فعالان جنبش اقلیمی، شرکتهای نفتی هم برای ساختن روایتهای خودشان به میدان آمدهاند.
آیا راهحلی وجود دارد؟ آیا تأمین انرژی برای همۀ انسانها بدون سوخت فسیلی ممکن است؟ فعالان اقلیمی در ابتدای هزارۀ جدید به سختی میتوانستند به این سوالات پاسخ مثبت دهند. بدبینیِ تنیدهشده در داستانِ راهحلها از اینجا آمده است، اما امروزه در جای دیگری ایستادهایم. آنچه بیستسال پیش ناممکن به نظر میرسد، امروز تصمیمی سیاسی است. ولی داستانهایمان برای نشاندادن این تغییر کافی نبودهاند. یکی از پرتکرارترین داستانهایی که میشنوم، ضربۀ مهلکی به ما میزند. این داستان میگوید «اگر نتوانیم همهچیز را بِبَریم، همهچیز را میبازیم». اگر نظم فعلی رو به تباهی میرود، کل سیستم فروخواهد پاشید، بدون آنکه جایگزینی وجود داشته باشد. اما هر مورخی میتواند به ما یاد دهد که چنین نیست. کافی است فقط پنجاهسال به عقب بازگردید، تا ببینید دنیا چنان جای عجیبوغریبی بوده است که امروز برایمان تصورش هم دشوار است. بریتانیا تا پایان دهۀ ۱۹۶۰، تقریباً کل انرژیاش را با زغالسنگ تأمین میکرد. آن روز اگر از خوشبینترین آیندهنگران هم میپرسیدید اگر سوزاندن زغالسنگ ممنوع شود، چه میشود؟ میگفت کل سیستم فروخواهد پاشید. اما امروزه چنین است، بدون آنکه فروپاشی رخ داده باشد. تغییر یکشبه اتفاق نمیافتد، و پیروزی در یکی از آن نبردهای حماسی هالیوودی رخ نمیدهد که در یک لحظه، نیروهای شر برای همیشه شکست بخورند و بعد از آن جشن بگیریم و خوشبخت شویم. تغییر بیشتر شبیه یک مسابقۀ رالی طولانی است. آنکه جلوتر از همه است، ناگهان از دور خارج میشود، آنکه کسی انتظارش را ندارد، ناگهان پیش میافتد، قهرمانان تازه از راه میرسند و تصورات پیشین ما را به هم میریزند.
خیلیها میگویند دنیا رو به نابودی است؛ ولی بهندرت دانشمند تراز اولی را پیدا میکنید که چنین اعتقادی داشته باشد. حتی روزنامهنگاری مثل دیوید والاسولز که شهرتش را مدیون کتاب بسیار بدبینانهاش دربارۀ آیندۀ اقلیمی است، میگوید آینده همیشه چیزی در میانۀ طیفِ بهترین و بدترین سناریوهای ممکن است.
آنچه امروز عمیقاً به آن نیاز داریم، داستانهای جدیدی است دربارۀ اینکه واقعاً چه کسانی مسئول بحران اقلیماند؟ داستان قدیمی میگوید «همۀ ما مسئولیم»، اما واقعیت است که در سختگیرانهترین سیاستهای زیستمحیطی هم اکثر مردم لازم نیست تغییر زیادی بکنند، فقط اقلیتی از جمعیت باید تغییرات بزرگ را بپذیرند. طبق گزارش اکسفام، اثر تخریبی یک درصد ثروتمندترین آدمهای روی زمین، طی ۲۵سال گذشته، دو برابر اثر تخریبی ۵۰درصدِ کل جمعیت ساکن در قاعدۀ هرم توزیع درآمد بوده است. ما به داستانهای ظریفتری نیاز داریم تا بدانیم همهچیز در جتهای خصوصی و مصرف شخصی خلاصه نمیشود. کنشگر محیطزیستی، بیل مککابین، چند ماه پیش، در تحلیلی درخشان نشان داد اگر پولتان را در یکی از بانکهایی که عمدهترین سرمایهگذاریها را در زمینۀ سوختهای فسیلی انجام میدهند، سپردهگذاری کردهاید، احتمالاً حساب پسانداز دوران بازنشستگیتان چندین برابر خودتان در حال تخریب محیطزیست است. ما به داستانهای پیچیدهتری نیاز داریم تا بتوانیم کلاف درهم پیچیدۀ پول، قدرت و منفعت را از هم باز کنیم و از دغدغههای فردی فراتر رویم. مصرفکنندگان اخلاقی به نفع جنبش اقلیمیاند، اما آنچه تعیینکننده است، «شهروند دغدغهمندی» است که فریب داستانهای ساده را نمیخورند.
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
این مطلب را ربکا سولنیت نوشته و در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۲۳ با عنوان « If you win the popular imagination, you change the game: why we need new stories on climate» در وبسایت گاردین به انتشار رسیده است. وبسایت ترجمان آن را برای نخستینبار، بهصورت گزارشی خلاصهشده با عنوان «اگر داستان بهتری بگویی، بازی را عوض کردهای» در تاریخ ۲۵ دی ۱۴۰۱ و ترجمۀ محمد ملاعباسی منتشر کرده است.
ربکا سولنیت (Rebecca Solnit) نویسنده و فعال اجتماعی آمریکایی است که دربارۀ موضوعات مختلفی مانند فمینیسم، سیاست، بحران اقلیمی و هنر نوشته است.
امروزه روانشناسان معتقدند نوستالژی احساسی تقریباً همگانی و اساساً مثبت است
نوجوانی بهخودیخود دوران بسیار دشواری است
مروری بر کتاب تلۀ آشیل نوشتۀ استیو کول
روزگاری فقط بدنسازان حرفهای خودشان را با هورمون باد میکردند، حالا بسیاری از نوجوانان چنین میکنند