آنچه میخوانید در مجلۀ شمارۀ 26 ترجمان آمده است. شما میتوانید این مجله را به صورت تکی از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید.
اینروزها حرفهای عجیبی دربارۀ نسل «زِد» میشنویم
چندماه پیش جوانی ۲۵ ساله، و متعلق به نسل زِد، در انتخابات کنگرۀ آمریکا پیروز شد. همزمان، طوفانی توئیتری راه افتاد و همه با هشتگِ «نسل زِد متشکریم» حضور پررنگ افراد ۱۸ تا ۲۵ ساله را در انتخابات ستودند. برخی معتقد بودند رأیدهندگانِ نسل زِد مانع قدرت گرفتن جمهوریخواهان شدهاند و با این کار انتخابات را نجات دادهاند. بعضی از ترقیخواهان هم تا آنجا پیش رفتند که گفتند آمریکا لیاقتِ این نسل زِد را ندارد. ولی آیا واقعاً همینطور است؟ آیا این نسل جدید با نسلهای قبل تفاوت دارد؟ آیا آنطور که بعضیها میگویند نسل زِد «تاریخساز» است؟
کیتلین تیفانی، آتلانتیک— چهارشنبه صبح زود، داشتم توییترم را بالاوپایین میکردم و بهشکلی جستهگریخته و گیجکننده از نتایج انتخابات میاندورهای خبردار میشدم که متوجه اتفاق عجیبغریبی شدم.
خب، تعجبی ندارد که رأیآوردنِ کسانی مثل مائورا هیلی در ماساچوست و تینا کوتک در اورِگِن را در فهرستهای «اولینهای تاریخساز» و «سدشکنان» ردیف کنند. همینطور، طبیعی است که افرادی همچون وس مور در این فهرستها باشند که حالا اولین فرماندار سیاهپوست مریلند شده است. اما، در توییتر، مطبوعاتیها داشتند به پیروزی مکسول الجاندرو فراستِ ۲۵ساله اشاره میکردند، یعنی اولین عضو نسل زِد که به کنگره راه یافته است. شکی نیست که همۀ این اسمها «اولین»اند، اما شکل «تاریخساز»بودنشان با هم فرق میکند. درخصوص سه نفر اول، وقتی میگوییم «تاریخساز»، به آن زمینۀ تاریخیای چشم داریم که پیروزیشان را درخورِ توجه میکند، زمینهای که قرین است با اقلیتسازی یا منزویسازی یا فشار و سرکوب طولانیمدت. اما در مورد فراست، اگرچه او هم نخستین عضو آفروکوبایی کنگره خواهد بود، واژۀ تاریخساز را در معنای حقیقی کلمه به کار میبرند که حاکی از گذر زمان است. چند سال پیش، نسل زِدیها -یعنی افرادی که اکنون ۱۰ تا ۲۵ساله هستند- جوانتر از آن بودند که بتوانند کاندید شوند. حالا برخی از آنها به سن کافی رسیدهاند. پس آن سدی که میگویند دارد میشکند درواقع نمیشکند، چون اساساً قرار نیست بشکند؛ زمان همواره در حال گذر است و آدمها بزرگ میشوند.
فراست در تماسی که با من داشت گفت «تصمیم گرفتم حوزۀ انتخابیام، یعنی خانهام، را نمایندگی کنم. هدفم این نبود که اولین عضو نسلزِدیِ کنگره باشم». بااینحال، حدس زد که مردم از انتخابشدنش هیجانزده شده باشند، چون خیلی جوان است. «حیرتآور است که به این زودی اولین عضو نسلزِدی وارد کنگره شد. حالا فرض کنید نسل من تا سنین ۴۰ یا ۵۰ یا ۶۰ سالگی در کنگره نماینده نداشتند، آیا هنوز هم این اتفاق به همین بزرگی بود؟».
توییت:
ما برنده شدیم!!!! تاریخ امشب ساخته شد. ما تاریخسازی کردیم برای اهالی فلوریدا، برای نسل زِد، و برای همۀ کسانی که خودشان را شایستۀ آیندۀ بهتری میدانند. بینهایت قدردانِ فرصتی هستم که برای نمایندگی خانهام در کنگرۀ ایالاتمتحدۀ آمریکا به دست آوردهام. #FL10
مکسول الجاندرو فراست MaxwellFrostFL@،
۹ نوامبر ۲۰۲۲ در توییتر
قصدمان پیلهکردن به فراست یا تیترزنهایش نیست؛ صبح چهارشنبه، همچنین، با خودش سیل توفندهای آورد از حقشناسی و سپاسگزاری نسبت به کلیتِ نسل زِدیها و همینطور شور و شعفی فراوان بابت نقش مسلمی که آنها در ممانعت از پیشروی جمهوریخواهان ایفا کرده بودند. «نسل زِد متشکریم» بعدازظهر در توییتر ترند شد و تایملاینِ من بمباران شده بود با توییتهای ترقیخواهانی که همۀ افراد ۱۸ تا ۲۵سالۀ ایالاتمتحده را میستودند. گرچه گزارشها نشان میداد رأیدهندگان جوان فوجفوج برای حمایت از نامزدهای دمکرات به صحنه میآیند -و آمار دیگری هم هست مبنی بر مشارکت بالاتر از حدِ متوسط افراد ۱۸ تا ۲۹ساله، آمارهای آسوشیتد پرس نشان میدهد که مشارکتکنندگان روز انتخابات در نواحیِ مسنْ بیشتر بودهاند، و یک تحلیل رأیدهیِ زودهنگام، که استاد دانشگاه فلوریدا، پروفسور مایکل مکدونالد، انجام داد نشان میدهد که فقط ۵.۲ درصد از رأیدهندگانِ ثبتنامشدۀ جوانتر از ۲۶ سال پیش از روز انتخابات رأی دادند (این عدد را مقایسه کنید با ۱۱.۱ درصد از رأیدهندگان که ۲۶ تا ۴۰ساله و ۴۱.۷ درصد رأیدهندگان که ۴۱ تا ۶۵ساله بودند).
بااینحال، پدرو پاسکال، بازیگر سریال «بازی تاجوتخت»، در توییترش نوشت «نسلزِدیها ما را از جهانی که تحویلشان دادهایم نجات میدهند» و همراهش یک ایموجی قلب شکسته و دو ایموجی قلب معمولی گذاشت. فردریک جوزفِ نویسنده هم توییت زد «نسلزِدیها همانهایی هستند که تا چشم باز کردهاند در مدرسه مانورهای مقابله با تیراندازی برگزار کردهاند و به آنها گفتهاند فقط اجازۀ خواندن کتابهای سفیدپوستان و دگرجنسگرایان را دارند. اما حالا به میدان آمدهاند و رأی میدهند و انتخابات را نجات میدهند». این توییت نشان میدهد که رأیدادنِ نسلزِدیها هم، در مقایسه با سایر رأیدهندگان، بهنوعی با سروصدا و تأثیرگذاریِ بیشتری همراه بوده -رأیدادنشان فعالیتی از سر روزمرگی نبوده که بخواهند سریع از سر باز کنند و بروند دنبال زندگیشان، بلکه یکجورهایی سینمایی بوده (این نکته همچنین نشان میدهد که همۀ آنها بهشیوۀ مشابهی رأی دادهاند).
یکجورهایی عجیب است، نه؟
توییت:
نسل زِدیها در شُرف پایاندادن به دوران کاریِ سیاستمداران جمهوریخواهاند.
آنها حال نسل ازمُدافتاده را گرفتهاند.
سانتیاگو مایر _ santiagomayer@،
۸ نوامبر ۲۰۲۲ در توییتر
جوانبودن همیشه مطلوب و جذاب بوده و جوانی را غالباً نوعی هویت تلقی کردهاند. بااینحال امروزه از جوانان انتظار میرود نیکخواه و الگو باشند. برخی از ترقیخواهان هندوانه زیر بغل نسلزِدیها میگذارند و تشویقشان میکنند که خشم و عصبانیتشان درست و بجاست و اصلاً آنقدر خوشقلب و مهرباناند که آمریکا لیاقتشان را ندارد. اما خب عجیب است که همۀ اعضای یک گروه «مهربانتر» از یک نسل باشند (حتی از نظر علمی هم عجیب است!). و هرچند افراد جوانتر عموماً ترقیخواهترند، نمیشود گفت که همهشان یکجورند.
این عجیببودن گناه جوانان نیست؛ تقصیر سنوسالدارهایی است که دربارۀ آنها حرف میزنند و آنهایی که -در نیویورک تایمز و کورا و هرجای دیگری در این میانه- این سؤال را مطرح میکنند که «آیا نسل زِد جهان را نجات خواهد داد؟». کلیشههای اینترنتی هم اینچنین آب در آسیابِ این سوال میریزند: در تابستان سال ۲۰۲۰، همزمان با برگزاری اعتراضاتِ «جان سیاهپوستان مهم است»، کل این نسل را با هواداران کنشگرِ کیپاپ و کاربران تیکتاک یکی گرفتند. در چند سال اخیر، برخی مدافعان وب ۳ مبتنی بر بلاکچینْ هالهای را گرد نسل زِد پدید آوردهاند تا چشماندازی را که درخصوص آیندۀ اینترنت دارند روانۀ بازار کنند و از شور و علاقۀ نسل زِد به «تبدیل جهان به جایی بهتر»، که آن را هم خودشان به این نسل نسبت میدهند، بهره بگیرند.
صبح چهارشنبه، تری نوین از دیرت گزارشی منتشر کرد دربارۀ کسانی که خودشان را سرمایهگذاران خطرپذیر میخوانند. نوین به گزارش یکی از نشستهای اخیر سرمایهگذاران خطرپذیرِ نسل زِد در شیکاگو میپردازد که شهردار لوری لایتفوت را بر آن داشته تا روز هفتم اکتبر را «روز سرمایهگذاری خطرپذیر نسل زِد» اعلام کند و «به جامعۀ سرمایهگذاری خطرپذیر نسل زِد ادای احترام کند». دورنمایی که این سرمایهدارانِ نسل زِد باید با خودشان به ارمغان بیاورند همان مفهوم «جوانی» است که خودشان آن را مترادف با فرهنگ میدانند. امیلی هررا، یک سرمایهگذار ۲۳سالۀ صندوق نایت ونچرز، به نوین گفته «باید در انواع مختلف فرهنگ سرمایهگذاری کنیم. فکرکردن به این موضوع خیلی هیجانانگیز است. فناوریای که ما روی آن سرمایهگذاری میکنیم پتانسیل این را دارد که تأثیر مفیدی روی جامعه بگذارد». بله. درست است. اما آیا این گفته تفاوت قابلتوجهی با نسلقبلیهای سیلیکونولی دارد؟ وقتی با هررا تماس گرفتم تا به این سؤال پاسخ دهد، او گفت که، برخلاف شرکتهای عظیم فناوری، تمرکز سرمایهگذاری او روی «مشتریان کمبرخوردار»1 است و تلاش میکند تا با «تولیدکنندگان در بازارهای نیش»2 کار کند.برچسبِ نسل زِد در تجارت و سیاست برچسب جذابی است. سهشنبهشب، جو ووگلِ ۲۵ساله توییت کرد که رقابت انتخاباتیِ قوۀ مقننۀ ایالتی را برده است و آماده است که «اولین قانونگذارِ نسل زِد» در مریلند باشد. حدود یک ساعت بعد، جف لانگِ ۲۵ساله -که در یکی از حوزههای همان اطراف پیروز شده بود- همان ادعا را با تقریباً همان جملهبندی توییت کرد (وقتی با هر دو نفر تماس گرفتم تا ببینم ماجرا از چه قرار است، ووگل گفت که لانگ «چند ماه» بزرگتر از اوست و گفت «راستش فکر نمیکردم او هم نسلزِدی باشد». تاحدی مکدر به نظر میرسید: «کارتان همین بود؟». لانگ هم گفت که هم او و هم ووگل تا پیش از آغاز مجلس قانونگذاری وارد ۲۶سالگی خواهند شد). من دربارۀ این افراد چیزی بیشتر از آنچه در سایتهایشان نوشته شده نمیدانم. اما نکته دقیقاً همین است -دانستن اینکه آنها هر دو نسلزِدی هستند واقعاً اطلاعات جدیدی به شما نمیدهد، پس چرا اینطور به نظر میرسد که چیز خاصی در آن هست؟ نسلهزارهایها (با عرض پوزش) به دلیل بدعنقی و افراطی که در ابراز احساسات دارند همیشه مورد تحقیر همگانی بودند. نسلزِدیها، که رسانههایی دربارهشان مینویسند که تا حد زیادی محصول دست هزارهایهاست، صاحب داستان کاملاً متفاوتی شدهاند.
تعمیمدادن یک ویژگی به همۀ اعضای یک گروه، چه آن ویژگی مثبت باشد چه منفی، نوعی توهین است. جوانیِ یک گروه نه سد است، و نه ظرفیت یا چشمانداز خاصی برای بینش و بصیرت در کلیت آن گروه را ضمانت میکند. بههیچوجه به یک جوان ۲۰ساله لطفی نمیکنید اگر لیلی به لالایش بگذارید و لوسش کنید. شاید آنقدرها هم که شما فکر میکنید در رأیدادن سفتوسخت و متعهد نباشند.
نسل زِدیها هم، مثل بقیۀ نسلها، خوباند؛ چند میلیون نفری هستند که در سال ۱۹۹۷ و بعدتر به دنیا آمدهاند؛ همشهریان و هموطنان مناند و این تمام چیزی است که دربارهشان میدانم. موافقم که رأیدادنشان، البته اگر رأی بدهند، اتفاق خوبی است.
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
این مطلب را کیتلین تیفانی نوشته و در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ با عنوان «?Are They Just Better ۱۹۹۷ – People Born After» در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است و برای نخستین بار با عنوان «آیا نسل زِد جهان را نجات خواهد داد؟» در بیستوششمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی با ترجمۀ علی کریمی منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۲با همان عنوان منتشر کرده است.
کیتلین تیفانی (Kaitlyn Tiffany) نویسندۀ ثابت آتلانتیک و مؤلف کتاب Everything I Need I Get From You: How Fangirls Created the Internet as We Know It است. نوشتههای او بیشتر در حوزۀ فناوری و فرهنگ اینترنت است.
کنوانسیون نسلکشی گویا طوری طراحی شده است که فقط هولوکاست را مصداق این جنایت بداند
آمریکا بعد از یازده سپتامبر خط قرمزی را شکست که دنیا را به جای متفاوتی تبدیل کرد
چطور جامعۀ اسرائیل با جنایتهای ارتش خود در غزه و لبنان کنار میآید؟
تمجید آشکار از دیکتاتورها مشخصۀ اصلی راستگرایان آمریکاست