♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• چه میشد اگر…؟
گمانهزنیهای تاریخی درسهای مهمی دربارۀ تاریخ به ما میدهند و تمرینی مفید برای مورخان هستند
چه میشد اگر هیتلر جنگ جهانی را به راه نمیانداخت؟ چه میشد اگر ژاپن ایالات متحده را اشغال میکرد؟ چه میشد اگر کسی هواپیما را اختراع نمیکرد؟ خلافِ واقعْها، هم همدم نویسندگان داستانهای علمیتخیلیاند و هم همراهِ میهمانیروهای وراج. اما اگر سنجیده آنها را طراحی کنیم درسهای مهمی دربارۀ تاریخ به ما میدهند.
• از تاریخ چه آموختهایم؟ احتمالاً هیچ
از قرن بیستم هر چه را فراموش کنیم، جنگها را نباید از یاد ببریم
بله، تردیدی نیست که سرعت تغییرات جهانی آنچنان هولناک شده است که انگار دیگر از گذشته چیز چندانی نمیتوان آموخت. گذشته همچون رؤیایی دور یا کابوسی تلخ جلوه میکند که رفته و اثری از آن بهجای نمانده است. اما واقعیت این نیست. تونی جات به ما نهیب میزند که اعتقادِ افراطی به تازگی این دورانْ خطرناک است، زیرا هنوز در بر همان پاشنه میچرخد و جنگ از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکتر است.
• هیروشیما را به یاد آور
نولیبرالیسم استعارهای از بمب اتم است: تجسمی از تخریب جهانی امر اجتماعی، سیاسی و اخلاقی
هفتادسال از بمباران اتمی هیروشیما گذشت. ترکیبی از مطالعات علمی، محاسبات استراتژیک و خشونت نظامی دستاندر کار این فاجعه بود. اما آیا ما نیز در برابر آن مسئولیتی داریم؟ نویسندۀ این یادداشت کوبنده، به ما گوشزد میکند که «بله». شیفتۀ زیبایی بینقص سلبریتیها و انفجارهای هیجانانگیز هالیوودی نشوید. هیروشیما در کمین شماست.
• تاریخِ شفاهی کسانی که بمب اتم را ساختند
زندگینامه آنهایی که حتی فقط برای یک روز در ساخت اولین بمب اتم همکاری کردند
بمبهای اتمی که ایالات متحده در ۱۹۴۵ دو تا از آنها را بر سر ژاپن ریخت، برای همیشه مسیر تاریخ بشر را تغییر دادند. نهتنها بهخاطر عواقب جنگ جهانی دوم، بلکه ازاینرو که تهدید به جنگ اتمی، به سیاستها و فرهنگ جهانی شکل تازهای داد. دور از انتظار نیست که تاریخدانان ساخت بمب اتم را لحظهای حیاتی برای نوع بشر بدانند و حتی از مطالعۀ زندگی و تجربیاتِ افراد شرکتکننده در این پروژه نگذرند.
• تراژدی غرور در جنگهای قرن بیستم
بررسی کتاب غرور: تراژدیِ جنگ در قرن بیستم نوشتۀ آلیستر هورن
الیستر هورن، مورخ برجستۀ بریتانیایی در کتاب جدیدش، غرور: تراژدی جنگ در قرن بیستم، مدعی میشود که در طول قرون و اعصار، جنگها اغلب بهسبب غرور زیاد یکی از طرفین به شکست یا پیروزی انجامیدهاند. اما آیا این داوری درست است؟ در جنگهایی مانند نبرد میان هیتلر و استالین، که هر دو سوی نبرد، مغرورانه میجنگیدند، وضعیت چگونه است؟
• زندگی پس از آرماگدون: اثر روانی عمیق جنگ جهانی دوم
بررسی کتاب ترس و آزادی: چگونه جنگ جهانی دوم ما را دگرگون کرد نوشتۀ کیت لوو
شاید فقط برخورد یک شهابسنگ غولآسا، یا هجوم زامبیها و آدمفضاییها بتواند زندگیِ بشر را بیش از جنگ جهانی دوم تغییر دهد. جنگی که در آن صدمیلیون سرباز جنگیدند و بیش از هر ستیزِ دیگری در طول تاریخ کشته و زخمی بر جای گذاشت. اما اینها سطحیترین تأثیرات این جنگ است. ترسها، امیدها، آرمانشهرها و ویرانشهرهایی که این جنگ در ذهنِ انسانها کاشت یا خراب کرد، هنوز که هنوز است دارد بر زندگی ما تأثیر میگذارد.
• بعدظهر سگی: اختلال استرسی پس از حادثه
بررسی کتاب فلسفۀ جنگ و تبعید نوشتۀ نولن گرتز
آیا با اخلاق عرفی میتوان «اختلال استرسی پس از حادثه» که اصطلاحی برای شناسایی پیامدهای روانشناختی ناشی از جنگ است را فهمید؟ آیا پدیدهای به نام «جنگ مشروع» وجود دارد؟ نظریۀ جنگ مشروع و علم اخلاق غربی چه ارتباطی با هم دارند؟
• کودکسرباز؛ قربانی یا سلحشور
اسطورههای ما سرشار از قهرمانان نوجوان است، اما رسانهها آنان را قربانیان جنگ میخوانند
اغلب ما٬ وقتی به کودکان سرباز فکر میکنیم، تصویر کودکی سیاهپوست به ذهنمان خطور میکند که او را ربودهاند، مغزش را شستوشو دادهند، معتادش کردهاند و کاری کردهاند که وادار به ارتکاب جنایت شود. این دقیقاً همان تصویری است که سازمانهای بشردوست بینالمللی و سازمان ملل از این کودکان ارائه میکند٬ تصویری تکساحتی از کودکانی فاقد اراده که قربانی شرایط محیطشان شدهاند. اما آیا اینْ همۀ حقیقت دربارۀ سربازکودکان است؟
• خصوصیسازی جنگ: بازگشت مزدوران نظامی
دو قرن از جایگزینی ارتشهای ملی با جنگجویان خصوصی میگذرد. حالا، مزدوران به عرصه برگشتهاند
گرچه امروزه، مزدوران نظامی یادآور شرارت، خیانت و قتل و غارت هستند؛ اما همیشه اینچنین نبوده است. در بیشتر دورههای تاریخی، این پیشه بهعنوان حرفهای شریف، اما خونین شناخته میشده است. از زمانی که ارتشهای ملّی بهعنوان ابزار اصلیِ جنگاوری، جایگزین جنگجویان خصوصی شدند، دو قرن میگذرد. حال، ارتشهای خصوصی دوباره به عرصه برگشتهاند. در دسترس بودنِ ابزارهای جنگی برای هرکسی که بتواند پولش را بپردازد، میتواند چهرۀ جنگ، انگیزۀ جنگیدن و آیندۀ جنگ را دگرگون سازد.
• جنگ و پیامدهای آن کسبوکاری سودآور است
کمپانیهایی که با دمیدن در آتش جنگ سود بردهاند، حالا از بحران امنیتی اروپا نیز متنفع میشوند
دو موسسۀ تحقیقاتی ضد جنگ در اروپا، جدیداً گزارشی را منتشر کردند از فعالیت کمپانیهای اسلحهسازی در طول جنگ سوریه و عراق و بحرانِ پناهجویان در اروپا. این گزارش حاکی از آن است که این کمپانیها یکی از جدیترین گروههایی هستند که تلاش میکنند مرزهای اروپا را در خطر امنیتی شدید نشان دهند. چرا که «حفاظت از مرزها» بازار جدیدی است که در آن سودِ کلانی خوابیده است.
• الیور استون: جنگ به روایت والتدیزنی
گفتوگوی برد اوانز با الیور استون
الیور استون ۱۵ ماه در جنگ ویتنام جنگید. ۲۰ سال بعد، تصمیم گرفت فیلمی دربارۀ آن جنگ بسازد، چون انگار هیچکس در آمریکا نمیدانست آنجا چه گذشته. اما «جوخه» تنها فیلم او دربارۀ جنگ نبود. استون میگوید هالیوود غیرواقعیترین تفسیرِ ممکن از جنگ را به واقعیترین شکل ممکن ارائه میدهد: روایتِ آمریکاییهای قهرمان و دشمنان رذل آنها و در میان این اسطورهسازیها سینما کارکرد خود برای مبارزه با خشونت را از دست داده است.
• ارتش آمریکا در جستجوی چیتوز
برشی از کتابِ آشپزخانۀ آماده به رزم نوشتۀ آناستاسیا مارکس دِسالسدو
یک روز صبح وقتی آناستازیا دسالسدو به ظرفِ غذای مدرسۀ دخترش نگاه کرد، دید همۀ موادِ غذاییای که برایش گذاشته است، به نوعی محصولِ آزمایشها و پروژههای ارتش برای تأمین غذای سربازان در جنگ بوده است. با خودش فکر کرد: انگار همۀ ما داریم مثلِ سربازها غذا میخوریم. اما چطور به اینجا رسیدهایم؟
• ارتش مفنگیها
تاریخ جنگ نشان میدهد مصرف مواد محرک برای اهداف سیاسی و نظامی اتفاق رایجی بوده است
استفاده از گیاهان دارویی با اتفاقات سیاسی و نظامی در تاریخ گره خورده است؛ حسن صباح با حشیش از سربازانش پذیرایی میکرد، وایکینگها معجونی را سر میکشیدند که باعث میشد موجوداتی فراانسانی به نظر آیند و هیتلر عادت به مصرف مادهای داشت که شبیه به هروئین بود. با این توصیف انتشار خبر استفادۀ نیروهای داعش از مواد محرک نباید شگفتآور باشد.
• فوتبال و بیسکویت همه جا با رئیسجمهور امریکا هستند
مروری بر کتاب قدرقدرت: تهور، پایداری و مخاطرات هستی در عصر هستهای نوشتۀ دن زک
از ابتدای عصر هستهای، بارهاوبارها در فیلمها دیدهایم که سلاحهای هستهای با سهولتی دلهرهآور منفجر میشوند. در فرهنگ عامیانه، سلاحهای هستهای با کلید، دکمه یا با ساعتهای شمارش معکوس منفجر میشوند. اما ماجرا در واقعیت قدری پیچیدهتر، ولی به همین هولناکی است. در دنیای واقعی دکمهای در کار نیست. البته یک کیف هست، کیفی که رئیسجمهور همه جا آن را با خود میبَرد و درونش دستورالعمل جنگ هستهای است. دَن زَک در کتاب جدیدش، «قدرقدرت»، ماجراهای جالبی از تاریخچۀ این کیف نقل میکند.
• دو لیبرالیسم مبتنی بر ترس
یک طرح لیبرالی درصدد کاهش هراسی است که انسانها خود [از طریق جنگ] برای یکدیگر فراهم میکنند
ریشۀ تفکر لیبرال، ترس است نه عشق به آزادی و امید به ترقی. ترس از دیگر انسانها و ترس از صدماتی که آنها در جنگهای خارجی و داخلی به هم وارد میکنند.
• برابری به قیمت خون
در طول تاریخ، بلایا و جنگها پس از خود برابری بیشتری به جا گذاشتهاند. آیا میتوانیم بدون خشونت هم به این نتیجه برسیم؟
در طول تاریخ سرچشمههای اصلی نابرابری تغییر کردهاند، ولی پیامد کلی آن یکسان مانده: بسط شکاف میان غنی و فقیر. این بدین معنی نیست که تاریخ همواره در یک جهت پیش رفته است. گویا تاریخ هرازگاهی دکمۀ ریست را فشرده تا نابرابری را بهطرزی چشمگیر، ولو موقت، کاهش دهد. بااینهمه، بررسی این دورههای تاریخی دلالتهای دلهرهآوری دارد: هربار که شکاف میان غنی و فقیر کاهش چشمگیری یافته است، بهخاطر بلایا، جنگها و شوکهای خشونتباری بوده که اتفاق افتادهاند. آیا میتوانیم بدون خشونت هم به این نتیجه برسیم؟
• شاید آرنت درست میگفت
استراتژیستها میگویند حضور در جنگی که دشمنانتان میخواهند در آن شرکت کنید، اشتباه است
از نظر مایکل ایگناتیف، استاد دانشگاه و سیاستمدار کانادایی، در مبارزه با افراطیگرایی، امیددادن به مردمِ مستأصل، به معنای نیکوکاری نیست؛ بلکه نوعی آیندهنگری است. او میگوید آمریکا باید دربارۀ آورگان مسئولیتپذیری بیشتری نشان دهد و معتقد است باید در مرکز هر راهبرد امریکایی و اروپایی، سیاستی برای پناهندگی وجود داشته باشد که تسلیم ترس نشود. به باور ایگناتیف اولویتی مهمتر از این برای آخرین سال ریاستجمهوری اوباما وجود ندارد.
• والت ویتمن روستو: سیاستمداری که هیچگاه عذرخواهی نکرد
روستو درست مانند کمونیستهایی که بهشدت مخالفشان بود، متعهد به ایدئولوژی بود
در کتابهای درسی، والت ویتمن روستو عمدتاً با نظریاتش دربارۀ مراحل رشد و توسعۀ اقتصادی شناخته میشود. اما او همچنین یکی از استراتژیستهای برجسته در دوران ریاستجمهوری کندی بود که در دهۀ ۶۰ میلادی و بهویژه در خلال جنگ ویتنام نقش مؤثری در شکلگیری سیاست خارجۀ ایالات متحده در جنوب شرق آسیا داشت. روستو از معدود کسانی بود که تا آخر عمر بر درستبودن سیاستهایش در جنگ پافشاری کرد و هیچگاه بابت آنها عذرخواهی نکرد.