مروری بر کتاب «مسیر: راهی جدید برای اندیشیدن دربارۀ همهچیز» نوشتۀ مایکل پوئت و کریستین گروس-لو
چندی پیش یک استاد دانشگاه هاروارد کلاسی برگزار کرد که دانشجویان مشتاق را جذب کرد و به سومین کلاس محبوب این دانشگاه تبدیل شد. اما چه ایدهای توجه این جوانان را برانگیخت؟ ایدههای کنفوسیوسی که همچون راحتالحلقوم فلسفی از نو گردآوری شده بود. این ماجرا کریستین گروس-لو، روزنامهنگاری که قبلاً در هاروارد تاریخ آسیای شرقی خوانده بود را چنان مجذوب ساخت که برای آشنایی با استاد مزبور به دانشگاه محل تحصیل خود بازگشت. حاصل این آشنایی کتاب «مسیر» است که درآمدی بر فلسفۀ چینی است.
استیون کیو، فایننشال تایمز — کتاب مسیر، درآمد مختصری است به فلسفۀ چینی، که اغراق فراوانی پیرامون آن هست. پسزمینۀ ماجرا از این قرار است: یک استاد پرجذبه دانشگاه هاروارد کلاسی درباره این «موضوع اسرارآمیز» برگزار کرد. کلاس او دانشجویان مشتاق دورۀ لیسانس را مجذوب خود کرد و به سومین کلاس محبوب در این دانشگاه تبدیل شد (اگر کنجکاوید، پس از اقتصاد و علوم کامپیوتر مقدماتی). اما ایدههای انقلابیای که توجه جوانان زیرک را به خود جلب کرد چه بود؟ خب، عمدتاً ایدههای کنفوسیوسی بود—که همچون راحتالحلقوم فلسفی از نو گردآوری شده بود.
کریستین گروس-لو، روزنامهنگاری که قبلاً از هاروارد دکتری تاریخ آسیای شرقی گرفته بود، چنان مجذوب این پدیده شد که برای برقراری ارتباط مجدد با استاد مزبور، مایکل پوئت، به دانشگاه محل تحصیل خود بازگشت. آنها اینک کتاب مسیر: راهی جدید برای اندیشیدن دربارۀ همهچیز را نوشتهاند، که همچون کلاس درس پوئت، جسورانه نویدبخش تغییر در زندگی مخاطب است. اینکه کتاب به این مهم دست مییابد تا حد زیادی بستگی به این دارد که شما جهان را چگونه میبینید. حدود بیست صفحه نخست کتاب معلوم میکند که قصد کتاب تغییر عقیده کسانی است که باور دارند افراد غیرسفیدپوست هرگز هیچ حرف جالبی برای گفتن نداشتهاند و هرچه پیش از قرن بیستم نوشته شده است به هیچ وجه ربطی به زندگی کنونی ما ندارد. (پس با این اوصاف، فیلسوفان چینی، که دو هزار سال پیش میزیستهاند، چه چیز داشتهاند که درباره هنر زیستن به ما بگویند؟) اگر شما -همچون تعدادی زیادی از دانشجویان دوره لیسانس هاروارد که گویا همعقیده شما هستند- در زمره این افراد هستید، آماده باشید که شگفتزده شوید! چون برخی آسیاییهای قدیمی حرفهای زیرکانهای زدهاند!
ذوقزدگی شما هر وقت تمام شد بحثمان را ادامه میدهیم. پوئت و گروس-لو سه فصل دربارۀ متفکران کنفوسیوسی نوشتهاند و سه فصل درباره آنچه عموماً سنت دائوئیستی قلمداد شده است. در هر کدام از این بخشها، نویسندگان تاکید میکنند که چگونه ایدههای آنها مفروضات امروزین غربی ما را به چالش میکشد، به نحوی که ایدههایشان چهبسا بر تصمیمات زندگی روزمرۀ ما اثر بگذارد. آنها کار را با خود کنفوسیوس آغاز میکنند، فیلسوف بزرگی که از ۵۵۱ تا ۴۷۹ پیش از میلاد مسیح میزیست.
پوئت و گروس-لو بر شرح کنفوسیوس از آیینهای اجتماعی۱ تمرکز دارند. تاکید امروزین ما بر خودمختاری۲ و «صادق بودن با خویشتن»۳، چنین آیینهایی را ممکن است خفقانآور و کهنهگرایانه بنمایاند، اما نویسندگان بر خلاف این استدلال میکنند: این آیینها اگر درست فهمیده شوند امکان دگرگونی را دارند، همچنین به ما اجازه میدهند چشماندازهای دیگر را بکاویم و عادتهای بهتری را شکل بدهیم.
به زعم نویسندگان، نظرات کنفوسیوس در دیدگاهی واقعگرایانه درباره سرشت انسان ریشه دارند. ما در غرب معاصر بر این باوریم که در مقام موجوداتی خردورز، میدانیم چه چیز برایمان بهتر است و میدانیم که «خود» منسجم و پایدار است. لیکن، چینیهای دوران باستان باور داشتند که ما، در واقع امر، چندپاره و تأثیرپذیر هستیم و سایقهای افعال ما بیشتر عواطف و سنن هستند. بنابراین ما با جستن یک «خود راستین» وهمآلود نمیتوانیم به بهترین حال ممکن خود دست یابیم، بلکه چاره در پرورش غرایز، تربیت عواطف و اشتغال دائمی به فرایند «پرورش نفس»۴ است. کنفوسیوس بر این باور است که ما به واسطۀ آیینهای روزمره، از قدردانی کردن تا تکریم نیاکان، به این اهداف دست خواهیم یافت.
نگاه دائوئیستها قدری متفاوت است. آنها ممکن بود بپذیرند هویت ما ثابت نیست و از خردورزی به دوریم، اما واکنش آنها تقریباً در نقطه مقابل کنفوسیوس قرار دارد. فرزانه بزرگ دائوئیست، ژوانگزی، مکرر کنفوسیوس را خطاب قرار داده است. این متفکر نامتعارف و بیپروا به شکل خودانگیختهای بر آیین و بازگشت به طبیعت تاکید دارد، تا بر تبعیت از عرف اجتماعی. پوئت و گروس-لو مدعیاند که ما میتوانیم، با کنار گذاشتن طبقهبندیهای انعطاف ناپذیر و پذیرفتن مسیرهای همواره در حال تغییرِ درک جهان، به چنین خودانگیختگی و خلاقیتی دست یابیم.
در اینجا نیز، همچون جاهای دیگر، کوشش نویسنده برای استخراج درسهای زندگی تصنعی به نظر میآید. مشکل اصلی این است که متفکران مدّنظر آنها با همدیگر اختلاف عقیدۀ جدی دارند. مسلماً ما از یک سنت غنی و دیرینۀ فلسفی انتظار دیگری نباید داشته باشیم، اما این امر چالشی را پیش پای هر کسی میگذارد که خواهان تلخیص این سنت در کتابی خودآموز و کوچک است. ماحصل، چیزی میشود که رنگهای ناهمساز متعدد را به یک خاکستری باب روز اما بیخاصیت تبدیل میکند.
پوئت و گروس-لو در تکاپوی دستیابی به یک توازن میان شرح فلسفههای باستانی و حفظ ارتباط با مسائل جاری هستند، ولی در نیل به هر دو هدف ناکاماند: از سخنان اصلی این متفکران چیز زیادی عاید ما نمیشود و بیشتر گسترۀ کلی آثار آنها را درمییابیم، این در حالی است که هیچ تلاشی برای روزآمد کردن اندیشههای آنها، با ربط دادنشان به متفکران و مطالعات امروزین، صورت نگرفته است (مطالعاتی که بگویند آیا شواهدی برای این ادعا وجود دارد که اگر ما از این یا آن توصیه باستانی پیروی کنیم زندگی بهتری خواهیم داشت).
با این همه، این تکاپو تکاپویی ارزنده است. آن فیلسوفان چینیای که بیش از دو هزار سال پیش میزیستند گزینههای بدیل جالبی برای برخی ایدههای مدرن ما راجع به خود و جامعه دارند. گرچه این موضوع ممکن است اغراق را توجیه نکند، اما اگر کتابِ مسیر بتواند افراد را ترغیب کند گزیده سخنان کنفوسیوس یا نوشتههای ژوانگزی را برای خودشان تهیه کنند، در این صورت کتاب مسیر ارزش خریدن را خواهد داشت.
اطلاعات کتابشناختی:
Puett, Michael, and Christine Gross-Loh. The Path: A New Way to Think about Everything. Penguin UK, 2016
پینوشتها:
• این مطلب نوشتۀ استیون کیو است و در تاریخ ۱ آوریل ۲۰۱۶ با عنوان «The Path: A New Way to Think About Everything’, by Michael Puett and Christine Gross-Loh» در وبسایت فایننشال تایمز منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۹۶ این مطلب را با عنوان «درآمدی بر فلسفۀ چینی» و ترجمۀ محسن شعبانی منتشر کرده است.
•• استیون کیو (Stephen Cave) دانشآموختۀ فلسفه، دیپلمات و نویسنده است. نوشتههای او معمولاً در فایننشال تایمز منتشر میشود اما با نیویورک تایمز هم همکاری میکند. کیو نویسندۀ کتابی است با عنوان نامیرایی: جستجوی جاودانگی و اینکه چگونه سائق مدنیت است (Immortality: The Quest to Live Forever and How It Drives Civilization).
[۱] social rituals
[۲] autonomy
[۳] being “true to ourselves”
[۴] self-cultivation