بریدهای از کتاب «باهوشترین نقاط کرۀ زمین؛ چرا مناطق درحالافولْ کانونهای نوظهور نوآوری جهانی میشوند؟»
اکرون شهری است در ایالتِ اوهایو، واقع در شمال شرقی آمریکا. این شهر، که قبلاً در تولید غلات و سیلوداری فعال بود، پس از تحولات اقتصادی سالهای ۱۹۷۰ به شهری فقیر و مأیوس تبدیل شده بود. اما تصمیمی که رئیس جدید دانشگاه این شهر برای تبدیل اکرون به مرکز تحقیقات پلیمر در جهان گرفت حالوروز آن را عوض کرد. امروز اکرون از مخروبه به پایتخت پلیمر جهان تبدیل شده است.
آنتونی وان اگتمایل و فرد بیکر، آتلانتیک — شمال شرقی اوهایو مثالی ناب برای منطقهای است که از مخروبه تبدیل به آبادانی شده است، و یکی از نمادهای گویای آن ساختمان کواکر اوت در پایین شهراکرون است. این شرکتِ روبهرشد تا چندین سال در مجموعه سیلوهای عظیم آنجا، جو ذخیره میکرد، تا برای حملونقلِ ریلی در سرتاسر کشور آماده باشد. بعد از اینکه این صنعت از این منطقه رفت و ابزارآلاتِ آن بهخاطر عدمِ رسیدگی در دهۀ ۱۹۷۰ درحال خرابشدن بودند، شرکتهای بازسازی، آن سیلوها را به هتل تبدیل کردند. اکنون این محلْ اقامتگاهِ دانشجویان دانشگاه اکرون است، نه فقط بهعنوان یادآورِ آشکارِ گذشته بلکه بهعنوان نشانهای برای آینده باقی مانده است: مجتمع کواکر اسکوئر امروزه مغازهها، رستورانها، ادارات و آپارتمانهایی را در خودش جای داده است و زندگی خیابانی را رونق بخشیده است.
لوئیس پروئنزا در سال ۱۹۹۹، وقتی که به ریاست دانشگاه اکرون رسید، عهد کرد که این مؤسسهْ نیروی اصلیِ تغییر منطقه شود. او در زمانی کوتاه، برنامهای نوشت با عنوانِ «الگوی اکرون: دانشگاه بهمثابه موتوری برای رشد اقتصادی». او در این برنامه اعلام کرد دانشگاه نباید برج عاج باشد؛ بلکه باید منبع عمومیِ دانش و نقطۀ اتصالی میان بخشهای خصوصی و دولتی بوده. او معتقد بود دانشگاه میتواند و باید باعث رشد منطقهای بشود که به آن خدمت میکند.
دانشگاه اکرون برای ایفای چنین نقشی، در محلِ خوبی قرار داشت و پژوهشهای مرتبط با مواد با طبیعت آن سازگار بود: به همین علت این دانشگاه برای سالها در تحقیقات پلیمر پیشرو شده بود و هزاران دانشمند و مهندس تربیت کرد. بسیاری از این افراد در آزمایشگاههای تحقیقاتی شرکتهای بزرگ کارشان را ادامه دادند. ازآنجاکه آزمایشگاهها از نظر استعداد و تخصص غنی بودند، شرکتها هنگام جابهجاییِ عملیاتِ تولید آنها را تعطیل نمیکردند. بنابراین پروئنزا میدانست که منطقۀ اکرون نوعی پایگاه فوقالعاده برای دانش است. بخش عمدهای از این دانش به مواد لازم برای ساخت لاستیک اتومبیل مربوط میشد. آنچه لازم بود انجام شود، احیا و هدفگذاری دوبارۀ آن دانش بود که با بهکارگیری آن برای محصولات موردنیاز در قرن ۲۱ و قابلعرضه در بازار، محقق میشد.
امروزه دانشکدۀ مهندسی و کالجِ مجزایِ «مهندسی و دانش پلیمر» در دانشگاه اکرون با ترکیبی از ۱۲۰ عضو هیئتعلمی و بیش از ۷۰۰ نفر دانشجویِ فوقدکتری و فارغالتحصیل، تبدیل شده است به بزرگترین برنامۀ آکادمیک کشور که مختص مطالعات پلیمر است و نیز بهعنوان یکی از مهمترین کانونهای تجمعِ متخصصینِ پلیمر در سراسر جهان شناخته میشود. محققین در این دو دانشکده رویِ مواد پیشرفتهای کار میکنند که عبارتاند از سرامیکهایی با درجه حرارت بالا، کامپوزیتها و آلیاژهای فلزی جدید. این مواد در حال دگرگون کردنِ صنعت خودرو و نیز صنایعِ هوانوردی و دفاعی هستند.
زمانی که پروئنزا ادعا میکرد که الگویِ اکرون دانشگاه محور است، منظورش این نبود که دانشگاه باید همۀ فعالیت ها را کنترل و رهبری کند؛ بلکه تنها فعالیتها و ابتکار عملهایی را مدنظر داشت که از دانشگاه و اطراف آن نشئت میگرفت و شامل نوعی جستوجو برای دانش میشد.
بهعلاوه او نگفته بود که فعالیتهای دانشگاهمحور همیشه حول دانشگاه اکرون باشند. دانشگاه ایالت کنت در نزدیکی اکرون نیز برنامههای خودش را برای پژوهشهای پلیمر دارد. همچنین مؤسسۀ کریستالِ مایعِ گلن اچ. برون که بهدلیل اختراع صفحهنمایش کریستال مایع چنین نامیده شد، محل تولد این ماده است. دانشگاه ایالتی اوهایو در ۱۵۰مایلی غرب دانشگاه اکرون در کلمبس واقع شده است. در این دانشگاه نیز دانشمندان به پژوهش پلیمر با تمرکز بر ارتباط میان پلیمرها و نانوتکنولوژی مشغولاند. مرکز رایت در همین دانشگاه اوهایو، شش مؤسسۀ آموزشی و بیش از شصت شرکت همکار را گرد هم آورده است و نقش مهمی در ایجاد چند شرکت جدید ایفا کرد.
زمانی که پژوهش در این نوآوریها شروع به ثمردهی بهشکل دانش جدید کرد، پروئنزا دید که عنصر دیگری در الگوی دانشگاهمحور نیاز است: پلی میان کسبوکار و دانشگاه. از محققین نمیتوان انتظار داشت که در مواد پیشرفت ایجاد کنند، دانشِ خود را با شرکتهای همکار آزادانه به اشتراک بگذارند و سپس کنار بایستند تا پیشرفتها به محصولات سوددهی تبدیل شوند که آنها سهمی در سود آن ندارند؛ چنانکه در گذشته دانشگاهیان اجازۀ هیچگونه فعالیت تجاری نداشتند. بنابراین پروئنزا بنیاد تحقیقاتی مستقلی ساخت که سازوکاری برای استادان دانشگاه ایالتی ایجاد میکرد تا بهلحاظ مالی از اختراعات خود منتفع شوند.
دولت ایالتی نیز به موفقیت الگوی اکرون کمک کرد. در سال ۲۰۰۲ فرماندار باب تافت پروژهای را تحت عنوان «مرز سوم اوهایو» آغاز کرد. این پروژه، ابتکاری دو و یکدهمِ میلیارددلاری بود برای ساختن محصولات، شرکتها، صنایع و مشاغل فناورانه جدید که در سال ۲۰۱۰ تمدید شد. پروژۀ یادشده به شرکتهای فناورانۀ اوهایو کمک مالی بیسابقهای کرد و به آنها یاری رساند تا به دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی غیرانتفاعی متصل شوند.
با کمکهای مالی از سوی «مرز سوم» دو استاد دانشگاه در اکرون به نامهای فرانک هریس و استیفن چنگ «سیستمهای پلیمریِ اکرون» را بنا نهادند. آنها دوازده فارغالتحصیل دکتری و دانشمندان زیاد دیگری را از دانشگاه اکرون استخدام کردند. مأموریت آنها این بود که فیلمهای مخصوصی را برای صفحهنمایشهایِ ال.سی.دی منعطف تولید کنند؛ پژوهشی که تحت لیسانس قرار گرفته و طی سالیان گذشته به فروش یک میلیاردی رسیدهاست.
سیستمهای پلیمری اکرون تنها یکی از نسلهای کاملاً جدیدِ شرکتهای نوپایِ متمرکز بر روی مواد است که از بقایای صنعت تولید لاستیک و بهواسطۀ ترکیب کار آیندهنگر پروئنزا، ابتکارات تحقیقاتی احیاگر، فرصتهای کسب سود تجاری و حمایت دولتی ایجاد شده است.
براساس گفتههای جورج هری توس۱ و آجای ماهاجان۲ از دانشکدۀ مهندسی دانشگاه اکرون، شرکتهای اوهایو آنقدر تجربه کسب کردهاند که اکنون دانش خود را بهطور گستردهای به اشتراک میگذارند. آنها به دیگر شرکتها یاد میدهند که چگونه آلودگی را اندازهگیری کرده و کاهش دهند، چگونه از سنسورها استفاده کنند تا منابع پاک انرژی را توسعه دهند و از پلیمرها عناصر سلولهای سوختی تولید کنند.
یکی از منتفعین اصلی این شبکۀ دانش، صنعت فولاد است. اکرون تخصص خود در پلیمرها را به کار گرفته است تا برای تولیدکنندگان محلیِ فولاد پوششهای مقاوم در برابر خوردگی بسازد تا آنها بتوانند فولاد نسل بعد را بسازند که عملکرد بهتری داشته و بهتر در برابر زنگزدن مقاومت میکند و همچنین میزان ساییدگی و پارگی در یاتاقان را به حداقل میرساند، مسئلۀ ناشناختهای که طبق تخمین تحلیلگران برای اقتصاد امریکا بهمیزان یکدرصد از تولید ناخالص داخلی هزینه دارد.
تام استیمسن معاونِ فناوری و عملیاتِ رئیسجمهور در شرکت تیمکن، فردی که نوآوری مشارکتی را مشتاقانه باور دارد، برای ما از همکاریهای شرکتش با محققان دانشگاه اکرون گفت: هدف ما توسعۀ پوششهای پلیمری مخصوص برای یاتاقانهایی است که چهلدرصد بیشتر در برابر خوردگی و سایش مقاومت میکنند. این شرکت پنجمیلیون دلار برای این کارِ مشترک با دانشگاه اکرون سرمایهگذاری کرد. این توافق نیازمند هجده ماه مذاکرۀ گاه سخت برای پرداختن به مسائل مالکیت معنوی بود؛ اما راهکار نهاییِ آن در حال تبدیلشدن به الگویی ملی برای اشتراکگذاری دانش است.
پیشرفتهای اکرون در این حوزه نهفقط در بخش خودرو، که برای صنایع مختلفی مهم است. پوششهای پلیمری در همه چیز مورد استفاده قرار میگیرند؛ ازمحصولات بهداشتی مانند اسپری مو و رژ لب گرفته تا سطوح ضدمیکروبی برای دستگاههای جراحی. بنیاد تحقیقات مستقل دانشگاه اکرون در حال بهرهبرداری از ارزش تجاری زیاد این پیشرفتهاست. تولیدکنندههای تجهیزات پزشکی برای دسترسی به تجارب دانشگاه در این حوزه مبالغ زیادی پرداخت کردهاند. وزارت دفاع امریکا نیز از یکی از برنامههای دانشگاه برای توسعۀ بیشتر پوششهای ضدخوردگی، حمایت مالی کرده است.
نتایج این دورۀ پانزدهسالۀ فعالیت در اکرون که پروئنزا آن را با بیانِ چشماندازی از الگوی اکرون آغاز کرد، این است که اوهایو امروز پایتخت شناختهشدۀ پلیمر ایالات متحدۀ امریکاست. اوهایو بزرگترین تولیدکنندۀ پلیمر و محصولات لاستیکی درکشور و همچنین دومین تولیدکنندۀ بزرگ پلاستیک است. اوهایو بهعنوان رهبر جهانی در پلیمر و صنعت تخصصی شیمی شناخته میشود و حدود هزاروسیصد شرکت دارد که در مجموع بیش از ۸۸هزار نفر را استخدام کردهاند.
باربارا اوینگ مدیر عملیات مرکز رشد کسبوکار یانگزتاون میگوید: «اوهایو هنوز درحال ساختن چیزهاست.» شرکتهایی که نتوانستهاند از الگوی قدیمی به الگوی جدید تغییر کنند عقب ماندند؛ اما آنهایی که توانستند تغییر را مدیریت کنند، هوشمندانهتر عبور کرده و راههای جدیدی برای موفقیت پیدا کردند. اوینگ میگوید: «مردم دوباره خوشبینتر شدهاند و حس اینکه ما نمیتوانیم با چینیها رقابت کنیم ازبین رفته است.»
یکی ازبزرگترین نقاط قوت اکرون این است که کاملاً آگاه است که مناطق صنعتی موفق چقدر سریع ممکن است خود را با بحران روبهرو ببینند. به همین جهت مدیران شهر و دانشگاه آموختهاندکه از طریق بهاشتراکگذاری دانش میتوانند چنین تهدیدهایی را مغلوب کنند. تمام مناطق میتوانند با موفقیت تغییر یابند. اکرون احتمالاً دیگر هیچ وقت حس آسیبناپذیری و برتریِ مربوط به دورهای را که پایتخت لاستیک جهان بود تجربه نمیکند. این امر قطعاً در دنیای بهشدت رقابتیِ امروز چیز خوبی است. اما مردم در اکرون خودشان را از عدماعتمادبهنفس و ریسکگریزیای که بعد از ترکیدن حباب خودرو بسیار شایع شده بود خلاص کردهاند. بر اساس صحبتهای پروئنزا شرکتهای پلیمر بسیار کوچکی که به اکرون تعلق دارند، در مقایسه با آن میزانی که شرکتهای بزرگ لاستیک در اوج قدرت خود، افراد را استخدام کرده بودند، هماکنون بیشتر استخدام میکنند.
این مقاله برگرفته است از کتاب باهوشترین نقاط کرۀ زمین؛ چرا مناطق درحالافولْ کانونهای درحال ظهور نوآوری جهانی میشوند؟
اطلاعات کتابشناختی:
van Agtmael, Antoine, and Fred Bakker. The Smartest Places on Earth: Why Rustbelts are the Emerging Hotspots of Global Innovation. PublicAffairs, 2016
پینوشتها:
• این مطلب را آنتونی وان اگتمایل و فرد بیکر نوشتهاند و در تاریخ ۲۹ مارس۲۰۱۶ با عنوان «How Cities Can Use Local Colleges to Revive Themselves» در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۹ آبان ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «دانشگاه محلی میتواند ناجی شهرهای شکستخورده شود» و با ترجمۀ فاطمه رایگانی منتشر کرده است.
•• آنتونی وان اگتمایل (Antoine van Agtmael) مشاور ارشد مؤسسۀ مالی گارتن راثکاف و نویسندۀ کتاب قرن بازارهای نوظهور (The Emerging Markets Century) است.
••• فرد بیکر (Fred Bakker) روزنامهنگار و سرویراستار بازنشستۀ فایننشال تایمز هلند، و یکی از نویسندگان کتاب باهوشترین نقاط کرۀ زمین (The Smartest Places on Earth) است.
[۱] George Haritos
[۲] Ajay Mahajan