اسکوترسوارْ خودخواهیِ منحصربهفردی دارد و بیتوجهیاش را بهشکل سیار به نمایش میگذارد
ممکن است عابران متوجه ساعت مچی اَپل یا کفشهای ورزشی گرانقیمتتان نشوند، اما بعید است وقتی روی «اسکوتر برقی» سُر میخورید و از کنارشان رد میشوید متوجه شما نشوند. آشفتگی خیابانها کم بود، افرادی سوار بر اسکوتر برقی هم به آن افزوده شد.این اسکوترها شاید نمود چیزی باشد که یک قرن پیش وبلن، جامعهشناس و اقتصاددان آمریکایی، از آن بهعنوان «ولخرجی متظاهرانه» یاد کرد.
استیوِن پول، گاردین — انگار آشفتگی خیابانهایمان کم بوده که این روزها افرادی سوار بر «اسکوتر برقی» هم به آن افزوده شدهاند، تخته اسکیتهای الکتریکی با نورهای رنگی، خودرانهایی بدون دسته که صدها پوند قیمت دارند. اوایل این ماه اوسین بولت را سوار بر یکی از این خودرانها در هیترو دیدهاند؛ حق دارد، احتمالاً بعدازآن همه دوی سرعت دیوانهوار در مسابقات قهرمانی جهان، پاهایش کمی خسته بودهاند. اما بهانۀ بقیۀ افراد چیست؟
اسکوتر برقی برخلاف آنچه از اسم انگلیسی آن به ذهن میرسد -پرواز کردن :hover- درواقع پرواز نمیکند. چرخ دارد. اگر بخواهید حس پرواز را به بهترین شکل روی آن تجربه کنید، باید دامن یا شنل بلندی بپوشید که تا زمین کشیده شود و آنگاه وانمود کنید مثل یک روح موتوری در هوا حرکت میکنید.
اما این نامگذاریِ نهچندان دقیق نشانگر آرزویی قطعی است. در داستانهای علمی-تخیلی دهۀ ۱۹۵۰ وعدۀ ماشینهای پرنده را میدادند. حالا آن ماشینها کجا هستند؟ یک آیندهگرای ناامید با خود میاندیشد خوب است تا زمانی که بتوانم مانند یک ایکاروسِ۱ امروزی پرواز کنم، روی تختهای دوچرخ پرسه بزنم و وانمود کنم به زمین وصل نیست. یا شاید کاربرانِ خودران، بهسوی مکون۲ میروند، دشمن سبز سر گندۀ دن دِیر که روی یک سکوی پرنده اوج میگرفت. یا مارتی مکفلای و تخته اسکیت پرندهاش در فیلم «بازگشت به گذشته». یا شاید میخواهند دالک باشند. کیست که نخواهد؟
البته این اختراعِ گران و غیرضروری ابزاری فوقالعاده برای چیزی است که بیش از یک قرن پیش تورستاین وبلن، جامعهشناس و اقتصاددان امریکایی «ولخرجی متظاهرانه» نامید. شاید عابران متوجه نشوند که ساعت اپل مدل بالایی در دست دارید یا اینکه کفشهای ورزشیتان از طلا ساخته شدهاند. اما بعید است نفهمند روی اسکوتر برقی سُر میخورید و درحالیکه بدنتان را به شکلی غیرطبیعی و تا حدی خندهدار خم کردهاید، از کنارشان رد میشوید. ستارههای پاپ و رپ از جاستین بیبر تا ردههای پایینتر عاشق اسکوتر برقی هستند. باید هم اینگونه باشد، زیرا بخشی از خیر اجتماعی که در فرهنگ مشاهیر صورت میگیرد، این است که افراد معروف و پولدار همیشه کارهای جدیدی انجام میدهند تا بقیۀ ما بتوانیم با خوشحالی به آنها بخندیم.
البته اسکوتر برقی نوعی سیاست پنهان نیز دارد. ظاهراً این وسیله جدیدترین پیامد فردگرایی سیلکون ولی۳ است که بر اساس آن ثروتمندانی که میتوانند از پسِ خرید این وسیله برآیند، مسائل اجتماعی را بهسادگی شخصی میکنند و از کنارشان رد میشوند. شهرها نیازمند وسایل حملونقل عمومی بهتری برای همه هستند اما من مشکلی ندارم جک، چون یک اسکوتر برقی دارم. پس، با سواری روی اسکوتر برقی اعلام میکنید که از طرفداران آین رَند۴، راهبۀ لیبرتاریانیسم دیوانهوار، هستید و از مخالفان شارل بودلر، شاعر ولگرد و سرایندۀ پرسهزنیهای بیهدف در شهر. خودرانسوارْ خودخواهیِ منحصربهفردی دارد و بیتوجهی خود را به شکل سیار به نمایش میگذارد.
البته در زندگی شهری چیزهای بدتری هم به چشم میخورد. اسکوتر برقی را میتوان با تعرفۀ سوخت سبز شارژ کرد و درنتیجه از جهت زیستمحیطی از سرویس درخواست تاکسی اوبر بهتر است، زیرا اوبر درواقع با پیشرفت سریع فناوری خود، باعث میشود اتومبیلهای بیشتری با سوخت فسیلی در حرکت باشند و گرم شدن زمین تشدید شود. از سوی دیگر، جای شکرش باقی است که اسکوترها این ژست پرافاده مزخرف را با خود ندارند که «من دارم زمین و خودم را نجات میدهم»، ژستی که در انواع حملونقل سالم متظاهرانه به چشم میخورد: دوچرخهسواران ناشایستی که کاری به چراغراهنما ندارند و به ترتیب از روی جدول کنار خیابان رد میشوند؛ دوندگانی که آرنجشان را جلو و عقب میبرند و دیگران را در پیادهرو هل میدهند و با عرق مبارک خیسشان میکنند. میتوانید خیلی راحت خودران سوار شوید و همزمان سیگار بکشید یا برای نورپردازی بهتر، سیگار الکترونیکی مصرف کنید. یک روز صبح بهجای اینکه در لباس ورزشی نامناسب لاکرا۵ با وزنهای پنج کیلویی دستوپنجه نرم کنید، این را امتحان کنید.
پس در مقایسه با مجموعه آزردگیهایی که بر دل شاعر ولگرد شهر مدرن مینشیند، خودرانسوارها رتبۀ پایینی دارند. خودرانسوار بهمراتب بهتر از عابر پیادۀ احمقی است که ناگهان وسط پیادهرو میایستد تا چیزی یادداشت کند. شاید دستگاههای جدید به بینظمی خیابانها دامن بزنند اما به سرزندگی ملت هم کمک میکنند. درواقع ما همه زاغهنشینیم اما بعضی به ماشینهای پرنده چشم دوختهایم۶.
پینوشتها:
• این مطلب را استیوِن پول نوشته است و در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۶ با عنوان «Hoverboards: conspicuous consumption or fun glimpse of the future» در وبسایت گاردین منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۷ آبان ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «اسکوتر برقی؛ ولخرجی متظاهرانه یا نگاهی به آینده؟» و با ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
•• استیوِن پول (steven poole) روزنامهنگار و نویسندۀ انگلیسی است. بازاندیشی (rethink)، حرف پس گرفتن (Unspeak) و تریگر هپی (Trigger Happy) عناوین برخی از کتابهایی است که از پول منتشر شده است.
••• این مطلب با همکاری ترجمان در صفحۀ «اندیشه» شمارۀ ۵۷۶ مجلۀ «همشهری جوان»، منتشر شده است.
[۱] در اسطورههای یونان، ایکاروس به همراه پدرش به کمک بالهایی از پر و موم، از زندان گریخت. پدر توصیه نمود در ارتفاعات پایین و بالا پرواز نکند اما وی به خورشید نزدیک شد، مومها آب شدند، بالها جدا گشتند و او به دریا افتاد.
[۲] شخصیتی در داستانهای کمیک استریپ.
[۳] Silicon Valley
[۴] Ayn Rand: آین رند، رماننویس، فیلسوف، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس روسی-آمریکایی بود. حمایت وی از لیبرالیسم کلاسیک و سرمایهداری لسه فر باعث شده جایگاه ویژهای بین طرفداران جنبش لیبرتارین داشته باشد.
[۵] لاکرا پارچهای با الیاف مصنوعی با خاصیت کشسانی بالا است.
[۶] اشاره به جملهای از اسکار وایلد: ما همه زاغهنشینیم اما بعضی به ستارگان چشم دوختهایم.
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد
اتفاقا من فکر میکنم این مطلب درد اصیل جامعه های مدرن و جامعه ما هستش.موضوع سوار بر اسکوتر یا هر وسیله دیگه رفتن نیست.موضوع اینکه افراد غرق در نمایش و تظاهر در داشته ها شدن و مصرف گرایی و مصرف تظاهری کالاهای غیر ضروری مظهر منزلت و اعتبار در جوامع شده که اینم حاصل مدرنیته و تغییر ارزش هاست.
بنده در اينكه درد اصيل جوامع تكنولوژيك زرق و برقه، با شما همداستانم. اما به تظاهرات نويسنده بدبينم. عرض من ساده بود، كدام استدلال در نقد اسكوترها هست كه بر اتومبيل در زمان ظهورش وارد نباشه؟ بگذريم از تجربه ي تجملي تبلت ها و گوشي هاي لمسي كه امروز عملي شده و به متن زندگي هم رسيده.
جالبه كه هر وقت كسي نميخواد از مدعاش دفاع كنه، سريع خطابه اي پر طمطراق ارائه مي كنه و خيال همه رو راحت مي كنه. اين دوستمون كه مطلبش توي گاردين هم چاپ شده، ميتونه يه قياس ساده بسازه كه اگر اين طرفش اسكوتره، سوي ديگرش اتومبيل باشه؟ خير نمي تونه، براي همين با لحن غم انگيزي مي نويسدش و شما هم فوري چاپش مي كنيد. من يه بچه پولدار بي درد نيستم، اما اين حرف ها هم ذره اي ربط به مساله ي جامعه نداره.