آنچه میخوانید در مجلۀ شمارۀ 16 ترجمان آمده است. شما میتوانید این مجله را به صورت تکی از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید.
لِوینوویتز به مُدها، علمها و قانونهای مضری میپردازد که از اعتماد به آنچه «طبیعی» قلمداد میشود برآمدهاند
عقیدۀ رایجی است که هر چه طبیعیتر زندگی کنیم، سالمتر خواهیم بود و اگر هم بیمار شدیم، دارویهای طبیعی کمخطرترین راه درمانند. در مقابل، قرصها و آمپولهایی که نمیدانیم چطور ساخته شدهاند، و دکترهایی که اصطلاحات و حرفهایشان را نمیفهمیم خطرناکند. یک متخصص دینپژوهی معتقد است این وسواس ما به «طبیعی بودن»، نوع جدیدی از اعتقاد دینی است: مذهبِ خداانگاریِ طبیعت. مذهبی که البته رواج یافتنش بیربط به فاصله گرفتنِ افراطی پزشکی و داروسازی از دغدغههای مردم معمولی نبوده است.
استاد دینپژوهی در دانشگاه جیمز مدیسون است و دربارۀ عادات تغذیه تحقیق میکند.
Just Because It’s Natural Doesn’t Mean It’s Moral: A Conversation With Alan Levinovitz
14 دقیقه
گفتوگوی الکس رُنان با آلن لِوینوویتز، نیشن — در سال ۲۰۱۰ برایان کلمنت، از مدیران اصلی «موسسۀ سلامت بقراط»1، در سخنانی گفت: «ما ایستگاه پایانی هستیم. ما انواع سرطانهای پیشرفته، اغلب در مراحل ۳ یا ۴، را شکست دادهایم آنهم در حالیکه دستکم یکچهارم از بیمارانی که به ما مراجعه میکنند را پزشکان جواب کردهاند». کلمنت بارها مدعی شده که بااستفاده از رژیمهای خامگیاهخواری و انواع دیگر روشهای درمان جایگزین، توانستهاند به هزاران بیمار سرطانی کمک کنند روند بیماری خود را «معکوس» سازند یا کاملاً «درمان» شوند. در ویدیویی از او، کلمنت در پاسخ به اینکه چه امراضی را میتواند از طریق رژیمهای گیاهی درمان کند، با اطمینان کامل پاسخ میدهد: «هرنوع بیماریای را که میشناسیم».
درسال ۲۰۱۸ وقتی آلن لِوینوویتز برای مصاحبه با کلمنت به بازدید مجموعۀ سرسبز و مجلل مؤسسۀ بقراط در وِست پالم بیچ فلوریدا رفت، کلمنت -لااقل تا حدی- از برخی از ادعاهای خود عقب کشیده بود. لِوینوویتز توضیح میدهد که «بهدلیل مشکلات حقوقی، کلمنت در مصاحبههای عمومی خود بارها تاکید کرده که روشهای او نه ’شفابخش‘ هستند و نه ’درمانگر‘». بااینحال وقتی صحبتهایشان به پایان میرسد، کلمنت او را تشویق به خرید فیلم مستندی میکند که در توضیحاتش نوشته: «اگر فکر میکنید با روشهای معمول میشود سرطان را درمان کرد … اگر فکر میکنید با رژیم نمیشود سرطان را درمان کرد … دوباره فکر کنید». در وبسایت مؤسسۀ بقراط در بخش برنامۀ درمان سرطان و بیماریهای مزمنِ سیستم ایمنی چنین ادعا شده که پروتکل مؤسسه «بهشکلی طبیعی فرایندهای متابولیک را طوری اصلاح میکند که سیستم ایمنی بدن تنظیم و فیزیولوژیِ متعادل و بهینه حاصل شود، و بهاین ترتیب، قوۀ درمانگریِ خود بیمار فعال گردد».
در کتاب طبیعی: اعتقاد به خوبی طبیعت چگونه به پیدایش مُدهای خطرناک، قوانین ناعادلانه، و علوم پراشتباه منجر میشود2، لوینوویتز تحلیل میکند که چرا مکانی همچون مؤسسه بقراط تااین حد در جذب مشتری موفق است و با اتکا به پیشینهاش دررشتۀ مطالعات ادیان، چهارچوب مفیدی برای این تحلیل ارائه میدهد. او با تبیین اینکه انسان به طبیعت وجههای الاهی بخشیده و به این ترتیب، آن را مصدری برای مرجعیت بیچون و چرای اخلاقی دانسته، به بررسی نمودهای این مسئله در همهجا، از بحث زایمان طبیعی گرفته تا توصیفهای طبیعتمحوری که ازسوی هواداران رمزارزها بهکار میرود پرداخته است. درزمانۀ ما که اتفاقاً بحرانهای زیستمحیطی خیلیها را بهسوی خداپنداری طبیعت و یافتن پاسخ دراین تفکر سوق دادهاند، استدلال لوینوویتز بسیار منطقی بهنظر میرسد.
حتی یکی از پژوهشگران اصلی طب بقراطی که لوینوویتز طی تحقیقات خود با او صحبت کرده، به او گفته این مثل بسیار معروفی که میگوید «غذای تو دوای توست و دوای تو غذای تو»، از متنی گرفته شده که «تقریباً غیرقابل فهم است».
در مصاحبۀ اخیرم با لوینوویتز، دربارۀ مسایل مختلفی ازجمله سکولارهای ضدواکسیناسیونی که از نیروهای الاهی مدد میجویند، و هزینۀ واقعی بستههای سلامتی پانصدهزار دلاری سخن گفتیم. آنچه در ادامه میآید نسخۀ خلاصه و ویرایششدۀ این مصاحبه است.
الکس رُنان: بهعنوان یک استاد مطالعات ادیان، چطور شد که به این موضوع رسیدی و تصمیم گرفتی دربارهاش کتاب بنویسی؟
اَلن لوینوویتز: من درحال پژوهش و نگارش دربارۀ غذا بودم و میدیدم که اغلب ادیان تعیین مرزهای پاکی و طهارت را با انواع خوراکیهایی که اجازه داریم یا نداریم از آنها استفاده کنیم، پیوند میزنند. همچنین متوجه شدم برای کسانیکه درمورد خوارکشان بسیار دقیق و حساسند، «طبیعیبودن» درواقع اصلیترین شاخصی است که در انتخابهای خود مدنظر قرار میدهند. نهایتاً دریافتم که پای موضوع بسیار بزرگتری درمیان است، اینکه در پسپرده، نوعی گرایش الهیاتی در تمام جنبههای فرهنگ ما جاری شده -حتی در حیطههای دور از ذهنی مثل نظریۀ اقتصاد- الهیاتی که درآن طبیعت رفتهرفته جایگزین خدا گشته است.
رنان: آیا ما انسانها به شکلی اجتنابناپذیر، همواره درپی یافتن نوعی اسطوره یا الوهیت هستیم تا راهنمایمان شود، حتی در عرصههایی که کاملاً سکولار بهنظر میرسند، مثل اقتصاد؟
لوینوویتز: من در واقع معتقدم ما تمایل داریم به مجموعۀ قوانین ساده و فراگیری دست پیدا کنیم که در تمام جنبههای زندگی راهنمایمان باشند. همچنین مایلیم این مجموعه قوانین را به مبدئی یگانه وصل کنیم، مبدئی که اساساً خیر است و خردمند. و بنابراین درحالیکه حوزۀ اثر و اقتدار دین روزبهروز کوچکتر شده و ما دیگر برای راهنمایی در تربیت فرزند، اقتصاد و سلامتمان به کشیشها و خاخامها رو نمیکنیم، باید چیزی پیداکنیم تا خلاء آن نیروی توضیحدهندۀ اسطورهای را پر کند. ما از بسیاری جهات با طبیعت بیگانه شده، و جهان طبیعت را با روندی بیسابقه و در ابعادی وسیع نابود ساختهایم. پس بیدلیل نیست که سادهاندیشانه گمان میکنیم چارۀ چنین مشکلاتی در طبیعیبودنِ بیشتر است.
رنان: خداپنداریِ طبیعت، یا اینکه طبیعت را مرجع خیر در جهان بدانیم، چه اِشکالی ایجاد میکند؟
لوینوویتز: سه مشکل عمدهاش را توضیح میدهم: اول اینکه ممکن است بهغلط چیزهایی مثل حس انزجار شخصی، تفاوتهای فرهنگی خاص، یا عقاید دینی را دارای نوعی عینیت علمی جلوه دهد. پس مثلاً فرد بهجای اینکه بگوید «براساس دین من همجنسگرایی گناه است»، میگوید «همجنسگرایی طبیعی نیست»، و اینگونه، با درمیان آوردن طبیعت، بنیان تفکر خود را پنهان میسازد.
مشکل دوم اینکه، این نوع پیوند با طبیعت تقریباً همیشه تابعی است از موقعیت اقتصادی-اجتماعی. رومانتیزهکردن سادهلوحانۀ طبیعت تنها وقتی رخ میدهد که فرد به آب لولهکشی تمیز و بیمارستان دسترسی دارد. همچنین، سیر «طبیعیتر» شدن بسیاری از این افراد، صرفاً بر اعمال و عاداتی مبتنی است که در راستای تداوم موقعیت ممتازشان عمل میکند؛ مثلاً بهجای استفاده از حملونقل عمومی، ماشین الکتریکی تسلا میخرند، یا بهجای جایگزینکردن محصولات پایدار در رژیم غذاییشان، گوشت و سبزیجات ارگانیک مصرف میکنند.
و مشکل آخر اینکه باعث ایجاد حساسیت منفی نسبتبه هرگونه راهکار «غیرطبیعی» میشود، حتی وقتی این راهکارها درراستای نجات جهان طبیعت مطرح شده باشند. نوآورهایی مثل گوشت آزمایشگاهی، محصولات کشاورزی تراریخته، طرح زندگی در شهر فشرده، انرژی هستهای؛ همۀ اینها بالقوه میتوانند در حفاظت طبیعت مؤثر و مفید باشند، ولی بسیاری از طرفداران سرسخت حفظ محیطزیست بدون آگاهی، و تنها براساس واکنش احساسی خود، این ایدهها را مردود میدانند. خداسازی از طبیعت، باور بهاینکه طبیعت را میتوان از راهی غیرطبیعی «نجات» داد، مشکل میکند.
رنان: نوستالژی دراین میان چه نقشی دارد؟
لوینوویتز: قدرت نوستالژی یکی از مهمترین عواملی است که سبب میشود مردم برای طبیعت ارزش قائل شوند. برای بسیاری، طبیعت همان بهشت عدنی است که در آن همهچیز بیعیب و نقص بوده وگناه یعنی مرتکب عملی خلاف طبیعت شدن. پس هرچه بیشتر غذاهای غیرطبیعی بخوریم، هرچه بیشتر در خانههایی زندگی کنیم که از طبیعت به دورند و امثال آن، بیشتر از آن آرمانشهر فاصله گرفتهایم. و این روایت فوقالعاده قدرتمندی است، نهتنها ازین حیث که توضیح سرراستیست برای رنجهای ما، بلکه همچنین ازینجهت که نقشۀ راه سادهای پیش مینهد برای بازگشت به زمانی که رنجی درکار نبوده است.
رنان: تجربهات از بازدید از مؤسسۀ بقراط وصحبت با برایان کلمنت چطور بود؟
لوینوویتز: واقعاً برایم عجیب بود. کلمنت یک شارلاتان تمامعیار است که در تعریفکردنِ داستانهای ساختگی خود بسیار ماهرانه عمل میکند. این کلینیکِ درمان طبیعی فوقالعاده غیرمسئولانه عمل میکند هم از لحاظ آنچه دربارۀ منشاء بیماری مراجعان به آنها میگوید، و هم از لحاظ درمانهایی که برایشان تجویز میکند. بهرغم همۀ اینها، میتوانم درک کنم مردم در چنین جاهایی به دنبال چه هستند.
رنان: دوست دارم بدانم در سیستم پزشکی فعلی ما چه نواقصی در درمان بیماریها میبینی، مخصوصاً اشکالاتی که سبب میشوند مردم به جایی مثل مؤسسۀ بقراط روی آورند؟
لوینوویتز: طی صحبتهای بسیاری که با آدمهایی داشتهام که از بیماریهای سخت و مزمن رنج میبردهاند، یا کسانی که شرایطشان بهنحوی است که دید روشنی دربارۀ ادامۀ درمانشان وجود ندارد، به این نتیجه رسیدهام که ابهام دربارۀ بیماری، قطعاً از جنبۀ وجودی، میتواند به اندازۀ خود بیماری رنجآور باشد. مردم وقتی درپی درمان بیماری خود میروند، تنها درصدد دسترسی به بهترین و جدیدترین یافتههای علمی نیستند، بلکه همچنین در جستجوی چهارچوبی منطقی هستند که بتوانند ازطریق آن رنج خود را تفسیر کنند. ایدۀ دورافتادگی از طبیعت بهمثابۀ منشاء بیماری، چنین چهارچوبی را فراهم میآورد. این نحوۀ تفکر به شما میگوید چرا بیمار شدهاید، برای پیشگیری از بیماری چه کنید، و چگونه خود را درمان نمایید؛ و همۀ اینها درقالب یک بستۀ سادۀ توانمندسازی قابل ارائه است. پیشنهاد من این نیست که علم پزشکی مدرن هم باید برای توجیه رنج بیماری نوعی چهارچوب فکری ارائه دهد، بلکه میگویم برای بهبود عملکردمان در درمان بیماران، لازم است به وجوهی مثل رنج وجودی بیماری و ناتوانسازی و بیگانهسازیِ ناشی از آن بسیار بیشتر توجه کنیم.
رنان: این جنبش ضدواکسیناسیون را که در میان جوامع و گروههای غیرمذهبی نیز درحال رشد است، چگونه تفسیر میکنی؟
لوینوویتز: بهعقیدۀ من درک جنبش ضدواکسن تنها با درنظرگرفتن طبیعتگراییِ موجود در پسزمینۀ آن ممکن است. بسیاری از مردم، به حق، نسبت به شرکتهای بزرگ داروسازی بدبین هستند. بحران استفاده از مواد مخدر بیشاز هرزمان دیگری ما را فراگرفته؛ از نقطهنظر افراد عادی، فرایند تهیۀ بسیاری از داروها مرموز و غیرقابل اعتماد است. بچه، خالصترین و طبیعیترین نسخۀ آدمی است، و چنین بهنظر میرسد که همانها که در چنگال شرکتهای بزرگ دارویی اسیرند، از ما میخواهند فرزند خود را برای واکسیناسیون دراختیارشان بگذاریم. با پیدایش ویروس کرونا، در آینده واکسنی تهیه خواهد شد و گروههای مختلفی از مردم خواهند بود که از پذیرش آن سر باز خواهند زد. این مسئله بسیار آزاردهنده است، ولی باید علت این سرباز زدن را درک کنیم. بهنظرم همان بحث قبلی در کار است، همان ترس بنیادینی که از بهخطا رفتن تکنولوژی داریم، ازاینکه در نظم جهان طبیعی ما اختلال ایجاد کند.
رنان: خب پس چطور باید با این افراد وارد گفتگو شد؟
لوینوویتز: من بهشخصه بسیار بیشتر از قبل نسبت به مخالفان واکسن حس همدلی پیدا کردهام، نه نسبت به موضعشان درقبال واکسن که بهنظرم کاملاً بیاساس و خطرناک است، بلکه نسبت به اینکه چطور به چنین موضعی رسیدهاند. برای برقراری دیالوگ با آنها ابتدا باید بپذیریم که چنین موضعی معلول همان نظام پزشکیای است که برای برخی احساس بیگانگی شدیدی به همراه داشته است. نظامی که، در بدترین حالتش، کاملاً غیرطبیعی بهنظر میرسد؛ از آن راهروهای سردِ سفید و استریل بیمارستانهایش و ابزار و تختهای فلزیاش گرفته تا پزشکان سفیدپوشی که به زبانی غریب سخن میگویند. بسیاری از پزشکان و فعالان بخش درمان درپی تغییر این وضعیت برآمدهاند و در تلاشاند تا علم طب را «انسانی» کنند، و من مطمئنم همین امر در مواجهه با مسالۀ بدبینی نسبت به واکسیناسیون بسیار مؤثر خواهد بود.
همچنین لازم است دربارۀ شرکتهای دارویی که محصولات بیفایده و یا حتی مضر خود را بهزور به مردم عرضه میکنند، سختگیری بسیار بیشتری اعمال شود. تا زمانی که نظام حقوقی و قانونی ما چنانکه باید و شاید به خطاهای این شرکتها نمیپردازد، قابل درک است که برخی، کل نظام پزشکیِ «غیرطبیعی» را کنار نهاده و به روشهای درمان طبیعی روی آورند.
رنان: موضوع موادغذایی طبیعی که در بحث خداانگاری طبیعت به آن پرداختهای، برای خود من هم یکی از درگیرکنندهترین موضوعات است.
لوینوویتز: مشکل اصلی من با موادغذایی طبیعی در این است که صفت طبیعی کاملاً مبهم است. باید معلوم کنیم که وقتی میگوییم «غذاهای طبیعی بهترند» دقیقاً چه منظوری داریم؟ آیا منظورمان غذاهایی است که مطمئنیم در روند تولیدشان به محیطزیست آسیبی نرسیده؟ بهنظرم این بخشی از ماجراست. ولی لازم است تکتک ارزشهای مختلفی را که درون همین یک کلمۀ سادۀ «طبیعی» گرد آمده بشکافیم و این کار دقیق و دشواری است. حل مشکلاتی که کلمۀ «طبیعی» بهعنوان پاسخ آن درنظرگرفته شده، رویکردی چندجانبه میطلبد و سادگیِ این کلمه خودش یکی از موانع سر راه است.
رنان: بیا دربارۀ بستههای سلامتی صحبت کنیم. تو درکتابت از مجتمعهای ویلایی مجللی گفتهای که در آنها با پرداخت نیم میلیون دلار اضافهتر میتوان سرویس سلامتی دیپَک چوپرا را دریافت کرد؛ سرویسی شامل نقاشی با «رنگهای تنظیمکنندۀ مزاج» که چوپرا براساس «شبیهسازی طبیعت» برگزیده، بههمراه سیستم تصفیۀ آب و تشخیص آلودگی. تو نوشتهای «وقتی طبیعی زندگیکردن یک کالای لوکس شود، آنگاه پول درآوردن، آنهم پول خیلی خیلی زیاد، نیز به فعلی مقدس تبدیل میشود. بستۀ ممتاز سلامتی هم دوشگرفتن شما را به یک آیین مذهبی تبدیل میکند، و هم عملی را که شما را قادر به پرداخت هزینۀ آن کرده است». بهنظرم این قسمت دوم ماجرا، یعنی تحوّل فعل پول درآوردن، چندان که باید در بحثهای مربوط به تحلیل فرهنگ سلامت مطرح نمیشود.
لوینوویتز: حرف نهایی این است: مشکلاتی که باید به آنها بپردازیم، سیستماتیکاند. افرادی که بیشاز همه از سیستمهای موجود منتفع میشوند، همانهایی هستند که بیشاز همه دربرابر هرگونه تغییری مقاومت میکنند. بهنظر من خطرناکترین کار این است که برای چنین افرادی این امکان را فراهم آوریم که باور کنند با خریدن چیزهای خوب و درست بهسادگی میتوانند از عوضکردن سیستمهای غلط موجود فرار کنند.
وقتی به مشکلات سیستماتیک فکر کنیم، نه فردی، آنگاه انتخابهایی ازیندست که تنها خاصیتشان به حاشیه راندن کسانی است که قدرت خرید آخرین نسخۀ پاکی و سلامت ابداعی ما را ندارند، دیگر چندان مهم بهنظر نمیرسد. ما باید دربارۀ ایدئالهایمان بسیار دقیق باشیم؛ چه درمورد خریدهای ایدئالمان، چه راه و رسم زندگی ایدئالمان؛ باید مطمئن شویم که ایدئالهای ما صرفاً تابعی از آنچه ثروتمندان میپسندند نباشد. رومانتیزهکردن سبک زندگی طبیعی نباید سبب پاککردن اهمیت مبارزه با نابرابریهای غیرطبیعی گردد.
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار میگیرند. گزیدهای از بهترین مطالب وبسایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پروندههای موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر میشوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتیها» و نظایر آن پرداختهایم.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب بهعنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
این مطلب گفتوگویی است با آلن لِوینوویتز و در تاریخ ۷ می ۲۰۲۰ با عنوان «JUST BECAUSE IT’S NATURAL DOESN’T MEAN IT’S MORAL: A CONVERSATION WITH ALAN LEVINOVITZ» در وبسایت نیشن منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ با عنوان «غذا و دارو به صرف “طبیعی” بودن، سالم و بیضرر نمیشود» و ترجمۀ سارا زمانی منتشر کرده است.
الکس رُنان (Alex Ronan) نویسنده و خبرنگاری ساکن نیویورک است که دربارۀ «سبک زندگی»، «سلامت» و «زندگی تجملاتی» مینویسد. نوشتههای او در ووگ، نیویورک تایمز، کات و دیگر مطبوعات به انتشار رسیده است.
آلن لِوینوویتز (Alan Levinovitz) استاد دینپژوهی در دانشگاه جیمز مدیسون است و دربارۀ عادات تغذیه تحقیق میکند. او هم در دانشگاه فعالیت میکند و هم در روزنامهها مینویسد. نوشتههایش در اسلیت، گاردین و دیگر مطبوعات به چاپ رسیده است. دروغ گلوتن: و اسطورههای دیگری دربارۀ آنچه میخورید (The Gluten Lie: And Other Myths About What You Eat) و طبیعی: اعتقاد به خوبی طبیعت چگونه به پیدایش مُدهای خطرناک، قوانین ناعادلانه، و علوم پراشتباه منجر میشود (Natural: How Faith In Nature’s Goodness Leads to Harmful Fads, Unjust Laws, and Flawed Science) از کتابهای اوست.
سوپر استار عالم روشنفکری بیش از همیشه با چپها به مشکل خورده است
گفتوگویی دربارۀ دشواری همتاسازی هوش انسانی در رایانهها
چارلز تیلور شعر و موسیقی را عناصر نجاتبخش دوران افسونزدایی میداند
او چیزی از خواهرم نمیدانست، خوبیاش همین بود