از وقتی که دیگر شاغل نیستم، احساس میکنم برای خودم غریبهام
ابلهانهترین نصیحتی که به آدمهای مبتلا به افسردگی میشود، درستترین نصیحت است
ناسزاگویی کمک میکند رنجمان را مدیریت کنیم و واقعاً احساس درد را کم میکند
هرچه در یک حوزه کارکشتهتر شوی، حس حقهبازبودنت قویتر میشود
در دنیایی گیر افتادیم که بدون قهوه نمیشود با آن کنار آمد
تبعیض علیه زنان فقط مسئلهای اجتماعی نیست، بلکه از پزشکی تا فناوری ظهور و بروز میکند
احساس میکردم داروهایی که قرار است مرا از مرگ برهانند، خودشان دارند جانم را میگیرند
نویسندۀ «فضیلت کناره گرفتن» میگوید: افسارزدن بر تمایلمان برای تجربۀ همهچیز شاید شادترمان کند
به زندگی هر کس که نگاه میکنی، هزاران قصه میبینی که لایه لایه روی هم انباشته شدهاند
اگر والدینت پول اجارهات را میدهند، باید آن را در بیوی توییترت بنویسی
یکسری از کژرویهای ما نه شورش، بلکه صرفاً سرکشیهایی لذتبخشاند
سخنرانی مارگارت آتوود در جشن فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه تورونتو
از وقتی که دیگر شاغل نیستم، احساس میکنم برای خودم غریبهام
در دنیایی گیر افتادیم که بدون قهوه نمیشود با آن کنار آمد
بازار ماسک هم مثل بقیۀ بازارها است: «در ارزانترین جا بخر و در گرانترین جا بفروش»
مسألۀ ورلدُمیتر، از همان زمان تأسیسش، مُردن مردم بود
گفتگو با ماشا گسن دربارۀ اهمیت زبان و آرمانها در سیاستورزی
برای اینکه رهبر خوبی باشید نیاز نیست شخصیت اهل معاشرت پیدا کنید یا ادای برونگرایی درآورید
دو راه پیش پای بچهپولدارهاست: کیم کارداشیان شدن، یا برعکس
نویسندۀ «لذت دستکشیدن» میگوید: افسارزدن بر تمایلمان برای تجربۀ همهچیز شاید شادترمان کند
لازم نیست در تِد سخنرانی کنید تا بازاریاب باشید
مؤلف «باستانشناسی از فضا» دربارۀ کتاب جدیدش حرف میزند
وقتی کسی چیز غلطی را باور کرد، دیگر کار از کار گذشته است. باید قبل از آن دست به کار شویم
داستان واقعی شش پسربچه که بعد از پانزده ماه از جزیرۀ متروکه نجات پیدا کردند
برگمان، پس از زلزلهای که در اجلاس داووس به پا کرد، حالا با یک کتاب پرسروصدا بازگشته است
در عصر اتوماسیون، این اتفاق شاید در تقدیر خیلیها نوشته شده باشد
ناسزاگویی کمک میکند رنجمان را مدیریت کنیم و واقعاً احساس درد را کم میکند
ابلهانهترین نصیحتی که به آدمهای مبتلا به افسردگی میشود، درستترین نصیحت است
نقطهای در زمان، آنوقتی که فقط آمادگان بقا مییابند
چقدر میتوانیم بدانیم؟ چرا داستان تعریف میکنیم؟ و چرا همیشه باید به چیزی اعتقاد داشته باشیم؟
وینر میگوید «کافی است تصادفی شلیک کنی، تا تیرت به شرکتی بدنام بخورد»
از وقتی که دیگر شاغل نیستم، احساس میکنم برای خودم غریبهام
ابلهانهترین نصیحتی که به آدمهای مبتلا به افسردگی میشود، درستترین نصیحت است
ناسزاگویی کمک میکند رنجمان را مدیریت کنیم و واقعاً احساس درد را کم میکند
هرچه در یک حوزه کارکشتهتر شوی، حس حقهبازبودنت قویتر میشود
در دنیایی گیر افتادیم که بدون قهوه نمیشود با آن کنار آمد
تبعیض علیه زنان فقط مسئلهای اجتماعی نیست، بلکه از پزشکی تا فناوری ظهور و بروز میکند
احساس میکردم داروهایی که قرار است مرا از مرگ برهانند، خودشان دارند جانم را میگیرند
نویسندۀ «فضیلت کناره گرفتن» میگوید: افسارزدن بر تمایلمان برای تجربۀ همهچیز شاید شادترمان کند