در جهان زیدی اسمیت پیچیدگی حکمفرماست
نوشتههای زیدی اسمیت، کیفیتی منحصربهفرد دارند: آنها در عین آنکه آرام و مطبوع نوشته شدهاند، عمیقاً رادیکال و انتقادیاند. حفظ این توازن در مواجهۀ سیاسی و ادبیِ خردمندانه و کنجکاوانه با وقایع، باعث میشود احساس کنیم با نویسندهای از زمرۀ حکیمان باستانی سر و کار داریم. اسمیت در آخرین مجموعه از جستارهای خود، که بیشتر آنها در دوران قرنطینۀ ناشی از همهگیری کرونا نوشته شدهاند، از دنیای بحرانزدهای نوشته است که از نابرابری و بیعدالتی و تبعیض رنج میبرد.
جان ویلیامز، نیویورکتایمز — نوابغ کمسنوسال، حتی آنهایی که مدتها با شایستگی در عرصه میمانند، گویا مثل آدمهای عادی مشمول قانون بالارفتن سِن نمیشوند. زیدی اسمیت همیشه تصویر دختر بیستوچهارسالهای را به ذهنمان متبادر میکند که رمان دندان سپید۱ را منتشر کرد و در سرتاسر دنیا ستایش شد. اما اسمیت هم مثل بقیۀ انسانها در پیوستار فضا-زمان زندگی میکند و حالا در اواسط دهۀ چهل زندگی به سر میبرد و خلقوخو و دیدگاههایش گاهی شبیه آدمهای ۱۰۵ ساله است (که البته این حُسن اوست).
فرزانگی در هیچ دورهای فراوان نبوده است، اگر رایجتر بود، اینقدر ارزشمند نمیشد، اما روزگار ما، به شکل ویژهای، برهوتِ فرزانگی است. ما در عصر یقین زندگی میکنیم، دستکم نعرههای افراد و گروههای مختلفی که روزگار ما را ساختهاند، همه حاکی از یقین است. شاید این فینفسه بد نباشد؛ شاید برای بعضی دورانها چنین مقدر شده که جواب آتش ایدئولوژیک، آتش ایدئولوژیک باشد. اما لفظ «مجادله» واژهای پیشپاافتاده است که نمیتواند بهخوبی لحن فرهنگیِ غالب در این دوران را ادا کند.
تمام اینها باعث شده است اسمیت با روزگار ما نامتجانس باشد. او در پیشگفتار بسیار موجزِ اولین کتاب جستارهایش به نام نظرم تغییر کرد۲ مینویسد: «تناقض ایدئولوژیک به نظر من یکی از اصول ایمان است». آن ایمان ظاهراً طی ده سالی که از زمان انتشار کتاب گذشته تزلزلی پیدا نکرده است. اشارات، مجموعه جستارهای جدید و کوتاه اسمیت (که کمتر از ۱۰۰ صفحه است)، دربردارندۀ جستارهایی کاملاً فراخور و بهنگام (که چندین موردش طی چند ماه تاریخیِ اخیر نوشته شده) است و آرامش و عقلانیت همیشگی او را به نمایش میگذارد.
چنین نوع نگاهی به معنای آن نیست که اسمیت از موضعگیری اخلاقی میپرهیزد. او در اشارات با قطعیت و صراحت دربارۀ قتل جورج فلوید و میراث بردهداری و گناههای نظاممندی که کووید-۱۹ از آنها پرده برداشت سخن میگوید. «نقشۀ ویروس در مناطقِ مختلف نیویورک دقیقاً به ترتیبی قرمزتر میشود که گویا این درجاتِ مختلفِ سرخی نه نشان از آلودگی و مرگ، که دامنۀ درآمد و رتبهبندی مدارس متوسطه را میخواهد نشان بدهد … مرگ برای همه است، اما در آمریکا، مدتهاست که روال منطقی کار چنین بوده که بیشترین شانس تعویق مرگ در اختیار کسانی باشد که بهترین پیشنهادها را بدهند».
اسمیت در گزندهترین انتقاداتش، یعنی در بحثِ نژاد، دربارۀ آدمهای بیشماری مینویسد که «حتی در آبیترین۳ ایالتهای آمریکا … با کمال میل صفحهشان را در شبکههای اجتماعی به مدت یک روز ’سیاه‘ میکنند، کتابهای نوشتۀ سیاهها را میخوانند و خود را در مورد مسائل سیاهپوستها ’تعلیم‘ میدهند، اما به شرطی که این تعلیم مستلزم این نباشد که بچههای سیاهپوست واقعاً در مدرسههایشان حضور یابند».
اما با وجود چنین طعنههایی، اسمیت لحنی آرام و به دور از پرخاش دارد. چنین خلقوخویی نه بهخاطر ترس از مواجهه، بلکه واقعاً زادۀ نوعی حیرت راستین (از نوع جستجوگرانه و بسیار خوبش) است، حیرت از ماهیت تجربه و انسانها، و از جمله خودش. او میگوید هنر نویسندگی، گرچه معمولاً آن را با برچسب «آفرینش» تبلیغ میکنند، درواقع چیزی است راجع به «کنترل». «بخشی از دانشگاه که در آنجا تدریس میکنم واقعاً باید گروه تجربۀ کنترلکنندگی نامیده شود».
آنچه او، در جایگاه نویسنده و خواننده، مییابد -با عبارتی که کاملاً متناسب با خلقوخویش است- «مجموعۀ وسیعی از نگرشهای ممکن» است. اما در دنیای واقعی، زندگانی در چنگال کنترل بند نمیشود؛ زندگی «رمزآلود، درهمشکننده، آگاهانه و زیرآگاهانه» است و «همینطور بهشکل پیشبینیناپذیری برای فرد پیش میآید».
استعداد رماننویسی اسمیت به مقالاتش جانی تازه میبخشد. مثلاً دربارۀ مرکز تخصصی ناخن در محلهاش مینویسد و میگوید برای رهایی از استرس به آنجا میرود؛ در این بخش، دربارۀ ماساژورش، بن، میخوانیم که بهخاطر کتابخواندن اسمیت در طول جلسات، سربهسرش میگذارد و هر از گاهی هم میپرسد موهایش «اهل کجایند؟». (اسمیت میگوید: «جامائیکا و انگلیس، از راه آفریقا». بن جواب میدهد: «هاهاها! ترکیب جالبیه!». در پایان مقاله، اسمیت نگاهی از دور به بن میاندازد و میبیند که آن چهرۀ بشاش و خوشبینِ همیشگی به «سیمایی عبوس از حسابوکتاب و نگرانی» تبدیل شده و اسمیت چنین میپندارد که بن دلواپس این است که با کمشدن مشتریانش شاید نتواند از پس هزینههای زندگی بربیاید.
اضطراب در پس این چند صفحه موج میزند. این کتابِ کوچک در (و دربارۀ) برههای مهم و تاریخی نوشته شده است. (درآمد عاید از حق نشر کتاب به دو مؤسسۀ خیریه به نام «طرح عدالت برابر» و «بودجۀ کمکهای اورژانسی به مبتلایان کووید-۱۹ در نیویورک» اختصاص خواهد یافت).
خود اسمیت در اوایل دوران همهگیری از نیویورک خارج شد و بدون اینکه اغراق کند، از کارش اظهار ندامت و عذابوجدان میکند. میگوید وقتی به آخرالزمان یا هر رویداد مشابهی فکر میکند، ناراحت میشود که از غریزۀ بقا محروم است. «کتابی مثل جاده۴ برایم کاملاً غیرقابلدرک است، انگار که مجموعۀ اساطیر اسکاندیناوی به زبان اصلی باشد. همان روز اول -یا چهبسا ساعت اول- خودکشی دست خاموشش را به سویم دراز خواهد کرد».
در مقالهای تحت عنوان «رنجکشیدن همچون مل گیبسون» (عنوان این مقاله برگرفته از یک میم معروف اینترنتی۵است)، متنی برانگیزاننده دربارۀ تصلیب مسیح مینویسد، زمانی که به دو فرد مصلوب در طرفین خود نگاه میکند و با خود میاندیشد که شاید «آلام خودش نهایتاً در مقایسه با آلام دزدها و گداهای سمت چپ و راستش بهنسبت بهتر باشد، چون آنها از مدتها پیش از تصلیب عذاب کشیدهاند و (برخلاف مسیح) امیدی به بهبود وضعیتشان پس از مرگ نیز ندارند». این اندیشه در قسمتی از متن پیش کشیده میشود که در مورد کلیدواژۀ بیستسال نخست قرنِ حاضر است: «امتیاز». اسمیت این واژه را با ایدههای چندوجهیِ همیشگیاش به بحث میگذارد: امتیازات خودش را ذکر میکند؛ نابرابریِ طولانیمدت را تحلیل میکند و طرحی کلی از محدودیتهای توصیفی (و تجربهمبنای) امتیاز ارائه میدهد، محدودیتهایی همچون اینکه نهایتاً کسی را از رنج مصون نمیکند و این قضیه گاهی تا سرحد خودکشی پیش میرود. در جهان زیدی اسمیت (که از نظر من، همان دنیایی است که همهمان در آن زندگی میکنیم) پیچیدگی حکمفرماست.
او با نسلهای پس از خود همدلی میکند که در قرنی پر از دشواریها زاده شدند و حالا در بحرانهای کنونی، نگران آیندهای بهشدت متزلزل هستند. اسمیت در یکی از زیباترین سطرهای کتاب اشارات مینویسد: «نوید بیپایان به جوانان آمریکایی (نویدی که فیلمها و آگهیهای بازرگانی و بروشورهای تبلیغاتی دانشگاهها به آن دامن میزنند) دروغی پوچ است و چنان مدت مدیدی پابرجا مانده که متوجه شدهام دانشجویانم با طنزی سیاه دربارۀ آن شوخی میکنند، طنزی که بیشتر فراخور پیرمردها و کهنهسربازان جنگ است».
شاید بسیار جذاب باشد که گفتوگوی اسمیت را با دانشجویانش بشنویم و ببینیم اندیشههایشان کجا با هم همپوشانی دارد کجا به اختلاف میخورند. اسمیت در صفحات آخر کتاب، با بیانی موجز، هویت را یکی از «کانونهای توجه» معرفی میکند. در جایی دیگر به نفع همبستگی میان «طبقۀ طاعونزده – یعنی تمام مردمانی که، صرفنظر از نژادشان، به لحاظ اقتصادی تحت استثمار قرار گرفتهاند» استدلال میکند.
اسمیت، با توجه به علاقهاش به چیزی که قبلاً آن را «ائتلاف ورای تفاوتها» نامیده بود، نظراتی برای گفتن دارد که خودش آنها را پیشپاافتاده میخواند، اما حتماً میداند که حالا موضوع بحثهایی داغ هستند.
مثلاً حاضر نیست مفهوم «جرم از روی نفرت» را بهعنوان تمایزی مطلوب بپذیرد، چون این کار «اهمیتبخشیدن به چیزی است که به نظرم صرفاً نوعی جهتگیری غلط است» و قدرتی ناروا به تعصب نهفته در پسِ این اصطلاح میدهد.
اسمیت مینویسد: «نفرت از کلیت گروهی خاص پستترین و نامعقولترین، ضعیفترین و مبتذلترین نوع نفرت است. چنین نفرتی نباید هالهای مخصوص به خود بگیرد و از این راه به مقولۀ معرفتشناختیِ مجزایی تبدیل شود. چون این دقیقاً همان چیزی است که فرد قاتل به آن باور دارد».
اطلاعات کتابشناختی:
Smith, Zadie. Intimations: Six Essays. Penguin Books, 2020
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار میگیرند. گزیدهای از بهترین مطالب وبسایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پروندههای موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر میشوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتیها» و نظایر آن پرداختهایم.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب بهعنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را جان ویلیامز نوشته است و در تاریخ ۲۲ جولای ۲۰۲۰ با عنوان «In ‘Intimations,’ Zadie Smith Applies Her Even Temper to Tumultuous Times» در وبسایت نیویورکتایمز منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ با عنوان «زیدی اسمیت در کتاب جدیدش با طبع آرام خود از روزگاری پرآشوب مینویسد» و ترجمۀ علیرضا شفیعینسب منتشر کرده است.
•• جان ویلیامز (John Williams) ژورنالیست ادبی و سردبیر بخش مرور کتابهای روزانه در نیویورکتایمز است.
[۱] White Teeth
[۲] Changing My Mind
[۳] نشانۀ کمترین میزان درگیری با همهگیری کرونا [مترجم].
[۴] The Road رمانی پساآخرالزمانی به قلم کورمک مککارتی [مترجم]
[۵] میم مزبور طعنه به کسانی است که به اصطلاح خوشی زیر دلشان زده و بابت سختیهای نداشته اعتراض میکنند. تصویر میم به اینصورت است که، در پشت صحنۀ فیلم مصائب مسیح، مل گیبسون کنار جیمز کاویزل، بازیگر نقش عیسی مسیح (ع)، نشسته است. عیسی چهرهای خونآلود دارد، ولی ساکت نشسته و گلایهای نمیکند، درحالیکه مل گیبسون با ظاهر تمیز و مرتب از چیزی گلایه میکند که در میمهای مختلف موضوع گلایه فرق دارد [مترجم].