حتی وقتی فکر میکنیم آنها را میشناسیم، درواقع اشتباه میکنیم
مطالعات زیادی نشان دادهاند که انسانها در فهم کسانی که «غیرخودی» میپندارند، با مشکلات جدی روبهرو هستند. خطاهای شناختی و پیشداوریهای متعدد باعث میشود تا مخالفانمان را معمولاً آدمهایی سادهانگار و بدخواه تصور کنیم که انگیزهای جز ضربهزدن به ما ندارند. پژوهشی جدید در دانشگاه آکسفرد، چشماندازی حتی تیرهتر را ارائه میکند. این پژوهش که در تلاش بود سازوکارِ فهم انسانها از مخالفانشان را دریابد، نشان میدهد گاهی حتی وقتی همۀ تلاشمان را میکنیم تا طرف مقابل را بفهمیم، باز هم موفق نمیشویم. آیا راهحلی وجود دارد؟
اِلِینا کازامیا، نوتیلوس— آدمها معمولاً مهارت چندانی در درک افکار دیگران ندارند، حتی آنوقتهایی که فکر میکنیم درکمان از آنها خوب بوده است. ما پیشفرضهای زیادی دربارۀ رفتار، انگیزهها و باورهای دیگران داریم که اغلب بسیار اشتباه از آب درمیآیند. این موضوع بهویژه زمانی بیشتر صادق است که پای جناح سیاسی مخالفان ما وسط باشد.
مقالهای که اخیراً پژوهشگران دانشگاه آکسفُرد و کینگز کالج لندن در نشریۀ ساینتیفیک ریپورتز به چاپ رساندهاند این ادعا را تأیید میکند. این پژوهشگران از ۲۵۶ شرکتکنندۀ متولد و مقیم ایالات متحده خواستند تا در یک نظرسنجی آنلاین شرکت کنند. این نظرسنجی میخواست میزان توانایی افراد را در پیشبینی گرایشات سیاسیِ دو گروه محک بزند: گروه «خودی» و گروه «غیرخودی».
برایونی پِین، روانشناس شناختی از دانشگاه کینگز کالج لندن و نویسندۀ مسئول این مقاله، میگوید «هدف ما این بود که ببینیم آیا افرادْ مخالفان سیاسیشان را کمتر درک میکنند، و آیا به این موضوع واقفاند یا نه». او میگوید، در هیچیک از مطالعات قبلی، معیاری قابلاتکا برای مقایسۀ میزان درک افراد از شخص الف [گروه خودی] و شخص ب [گروه غیرخودی] به چشم نمیخورد. همچنین مشکل دیگر این است که در هیچیک از این مطالعات ارزیابی نشده که آیا تفاوت موجود در درککردنِ افرادْ ناشی از توانایی درکِ آنها بوده یا ناشی از انگیزههای آنها.
برای اینکه پژوهشگران گروه خودی و غیرخودی را دستهبندی کنند، به هر یک از شرکتکنندگان یکی از ۲۴ جملۀ آغازین آزمایش را دادند. این جملات دربارۀ ارزشهای مذهبی، خانوادگی و اقتصادی بودند و شرکتکنندگان باید میگفتند آیا با آنها موافقاند یا نه. برخی از جملات اینها بودند: «آدمهای فقیر برای این فقیرند که طرز فکرشان فقیر است»؛ «ازدواج بین زن و مرد امری مقدس و آسمانی است»؛ «انسانیت برای من اولویت بالاتری از ارزشهای مذهبی دارد»؛ «باید کاری کنیم هیچکس بهخاطر مسائل تبعیضآمیز از کارکردن محروم نماند».
سپس به هر شرکتکننده پاسخ فرد ناشناسِ دیگری را به همان سؤال نشان دادند. اگر آن دو نفر دیدگاهی مشابه داشتند، آنها را «خودی» در نظر میگرفتند و اگر دیدگاهشان فرق میکرد، باهم «غیرخودی» میشدند. بعد از آن، از هر شرکتکننده خواستند پیشبینی خودش را از پاسخ آن فردِ بهخصوص نسبتبه سؤالات دیگر بگوید و همچین بگوید چقدر از پیشبینی خودش مطمئن است. شرکتکنندگان باید این تمرین را برای ۲۴ فرد مختلف تکرار میکردند.
این مطالعه نشان داد شرکتکنندگان، بهطور میانگین، دیدگاههای گروه خودی را بیش از پنجاه درصد، اما دیدگاههای گروه غیرخودی را فقط ۳۹ درصد درست پیشبینی کردهاند. نکتۀ جالب اینکه میزان اطمینانشان به پیشبینیهایی که دربارۀ گروه خودی کرده بودند صرفاً اندکی با میزان اطمینانشان به پیشبینیهای گروه غیرخودی تفاوت داشت؛ آنها گفته بودند ۷۴ درصد از پیشبینیشان دربارۀ دیدگاههای خودیها و ۷۲ درصد هم از پیشبینیشان دربارۀ دیدگاههای غیرخودیها مطمئناند. پِین میگوید «آدمها واقعاً نمیدانند که در این کار بدند».
این پژوهش مبتنی بر شواهد نگرانکنندۀ قبلی است. پِین میگوید «بسیاری از تحقیقات قبلی به این نتیجه رسیدهاند که ما وقتی دربارۀ اعضای گروه غیرخودی میاندیشیم -غیرخودی بهلحاظ نژاد، بهلحاظ باورها و بهلحاظ جنسیت یا محل تولد- تصورمان این است که آنها ذهنیت نسبتاً سادهای دارند. و دلیلش این است که وقتی فکر میکنیم کسی با ما فرق دارد، برای فهم ارزشها و اصول او به کلیشهها متوسل میشویم».
پِین میگوید «بخشی از انگیزۀ کار ما این بود که میخواستیم بفهمیم آیا آدمها اساساً در درک ذهنیت افرادی که با آنها فرق دارند مشکل دارند» یا اینکه صرفاً به خودشان زحمت نمیدهند که دربارۀ آنها بادقت فکر کنند. بنابراین، پژوهشگرانِ این پژوهش تصمیم گرفتند این امکان را در اختیار شرکتگنندگان بگذارند که اگر خواستند، بتوانند دربارۀ افراد گروه غیرخودیشان پنج مورد اطلاعات اضافی کسب کنند و نتیجه را ببینند، اطلاعاتی که در قالب پاسخ آن افرادِ غیرخودی به چند جملۀ دیگر همین تحقیق بود. اگر پیشبینیشان درنهایت درست از آب درمیآمد، در انتهای پژوهش پاداش میگرفتند، اما هر بار که جستوجو میکردند، به مقدار کمی جریمه میشدند. این قانون برای این بود که شرکتکنندگان صرفاً به همان میزانی که احساس میکنند برای یک پیشبینی دقیق نیاز است بهدنبال اطلاعات بروند و نه بیشتر.
پِین میگوید «ما دیدیم افراد وقتی با کسی مخالف باشند، اگر نه بیشتر، دستِکم به همان اندازه که وقتی با کسی موافقاند جستوجو میکنند. و این نشان میدهد که آنها بهنوعی میدانند که همۀ اطلاعات را ندارند». اما با وجود اطلاعات اضافی و قاعدتاً درک عمیقتر، شرکتکنندگان همچنان افراد گروه غیرخودیشان را بهاشتباه قضاوت میکردند. او میگفت «به نظرم این یافته خیلی حیرتآور بود، چون برای اولینبار به ما نشان میداد که مسئله این نیست که ما نمیخواهیم به ذهنیت افراد گروه غیرخودی دست پیدا کنیم، بلکه مسئله این است که نمیتوانیم این کار را بکنیم، چون حتی وقتی تلاش میکنیم آنها را بفهمیم، بازهم ناتوانیم».
نویسندگان این مقاله میگویند این نتیجه ممکن است تا اندازهای نتیجۀ قطبیشدن جامعه باشد؛ قطبیشدن کاری میکند تا با آدمهای غیرخودی کمتر تعامل داشته باشیم و بنابراین نتوانیم ذهنیت آنها را بهخوبی مدلسازی کنیم و تفاوتهای آنها را با خودمان بفهمیم.
پِین و همکارانش بهدنبال طراحی مطالعات دیگری هستند که ببینید ریشههای این نقاط کور چیست. آیا رسانهها، بهخاطر نحوۀ بهتصویرکشیدن مخالفان سیاسی، مقصرِ عدمتوانایی ما در درک ذهنیت مخالفانمان هستند؟ و یا مشکل از جای دیگری آب میخورد، جایی که شاید ریشه در درون ما دارد؟
پِین میگوید «فکر میکنم اگر آدمها بدانند که در این کرۀ خاکی افرادی وجود دارند که اساساً قرار نیست شما بتوانید به اندازهای که خیال میکنید آنها را درک کنید، به مرورِ زمان جا میافتد که باید قبل از اینکه یکراست سراغ نتیجهگیری و قضاوت آنها بروید، باید از آنها اطلاعات بیشتری بخواهید -یا اطلاعات بیشتری از آنها پیدا کنید». «و چنین کاری در درازمدت به آدمها این امکان را میدهد تا همدیگر را بهتر بفهمند».
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
این مطلب را اِلِینا کازامیا نوشته و در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴ با عنوان «We’re Bad at Understanding Our Political Opponents» در وبسایت نوتیلوس منتشر شده است و برای نخستینبار در تاریخ ۲۹ مهر ۱۴۰۳ با عنوان «شاید هیچوقت نتوانیم مخالفان سیاسی خودمان را بهخوبی بشناسیم» و با ترجمۀ محمد مهدیپور در وبسایت ترجمان علوم انسانی منتشر شده است.
اِلِینا کازامیا (Elena Kazamia) نویسندۀ حوزۀ علم است. او دارای مدرک کارشناسیارشدِ حفاظت از محیط زیست از کالج دانشگاهی لندن و دکترایِ علوم گیاهی از دانشگاه کیمبریج است.
نوجوانانی که در کشورهای انگلیسیزبان زندگی میکنند بهشکل روزافزونی روانرنجور شدهاند. چرا؟
در دنیای محدود شخصیتهای اصلی، بقیۀ آدمها صرفاً زامبیهایی مزاحم هستند