بررسی کتاب

آیا واقعاً می‌توانیم تغییر کنیم؟

دو کتاب جدید دربارۀ تغییر فردی توصیه‌هایی دارند

آیا واقعاً می‌توانیم تغییر کنیم؟

فردی درونگرا خیلی سخت می‌تواند تصور کند روزی تبدیل به فردی برونگرا شود، ولی تصور کمتر شکلات‌خوردن و بیشتر ورزش‌کردن و آب‌کردن یک خُرده چربی و ساختن یک خُرده ماهیچه خیلی آسان‌تر است. ولی با اینکه تصور این تغییرات به‌راستی راحت است، عملی‌کردن آن‌ها چندان آسان نیست. چرا؟

Financial Times

;Can you really change your personality?

تیم هارفورد، فایننشال تایمز— وقتی پلیس اتومبیلِ فِمی را به‌خاطر سرعت غیرمجاز در کالیندِیل لندن متوقف کرد، او ۲۱ساله بود؛ فِمی به جرم حمل حشیش بازداشت شد. این فقط یکی از چندین برخورد او با پلیس و قانون بود.

اما فِمی تغییر کرد. همان‌طور که کریستین جَرِت در کتاب کسی باش که می‌خواهی۱ تعریف می‌کند «بعدها فِمی، یا همان آنتونی اُلووافِمی اولاسِنی جاشوآ، صاحب نشان سلطنتیِ اُبی‌ای۲، به یکی از طلاآوران المپیک و برندۀ دو دوره مسابقات بوکس جهانی در دستۀ سنگین‌وزن‌ بدل شد و، همچون الگویی تمام‌وکمال، پیام‌آور زندگی پاک و رفتار نیک بود».

کِیتی میلکمَن کتاب چگونه تغییر کنیم۳ خود را با مثال‌آوردن از شمایل ورزشی دیگری شروع می‌کند: آندره آغاسی، بازیکن تنیس. خلاف‌های آغاسی از این قبیل بود که در مسابقات به یک گوشش گوشواره می‌انداخت و پیراهن‌های ابر و بادی  می‌پوشید، به داور ناسزا می‌گفت و -با آنکه قهرمان جام ویمبلدون بود- ظاهراً بیشتر علاقمند بود اسپانسر بگیرد تا اینکه خودش را در قد و قوارۀ استعداد شگفت‌انگیزی که داشت نشان دهد.

آغاسی هم مانند جاشوآ بالأخره سر و سامانی به زندگی خود داد: مربی جدیدی پیدا کرد به نام برَد گیلبرت و آنقدر بازی خود را قوی‌تر کرد که هفت عنوان گرند اسلم دیگر و -مثل جاشوآ- یک طلای المپیک را از آن خود کرد.

من هیچ وقت آرزو نکرده‌ام مدال المپیک را ببرم، اما مسلماً می‌توانم تصور کنم که قوی‌تر و ورزیده‌تر و موفق‌تر یا فقط متفاوت‌تر از چیزی که هستم باشم. به همین دلیل کنجکاو شدم که به دو کتاب جدید دربارۀ تغییر فردی نگاهی بیندازم. هر دوی این کتاب‌ها هم به «علمی»بودنشان مباهات می‌کنند.

کتاب جَرِت دیدگاهی بنیادی‌تر به تغییر دارد: آیا فرد عصبی‌مزاج می‌تواند منعطف و خونسرد شود؟ آیا کسی که محتاط و محافظه‌کار است می‌تواند کنجکاو و مشتاق تجربه‌های تازه شود؟ آیا کسی که درونگراست می‌تواند برونگرا شود -و آیا اصلاٌ باید خواهان چنین تغییری باشد؟

در مقابل، میلکمن کاری به تغییر شخصیت شما ندارد، بلکه به «جایی که می‌خواهید در آن باشید» توجه دارد. او می‌خواهد کمکتان کند بیشتر ورزش کنید یا وقت کمتری را صرف بحث و جدل در فیس‌بوک کنید و برای مطالعۀ، فی‌المثل، فایننشال تایمز وقت بیشتری بگذارید.

هدفی که میلکمن دنبال می‌کند آسان‌تر به نظر می‌رسد: بی‌ترید هر فردی شخصیت ثابتی دارد، ولی هر کسی می‌تواند یاد بگیرد از خِیر شکرریختن در قهوه بگذرد. اما شاید هم نه. جَرت در کتاب خود شواهد قانع‌کننده‌ای می‌آورد که نشان می‌دهد تیپ‌های شخصیتی شکل‌پذیرتر از چیزی هستند که فکرش را می‌کنیم. او به مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۶ استناد می‌کند که مبتنی بر سنجش وضعیت ذهنی است که در سال ۱۹۴۷ در اسکاتلند انجام شده است. در این سنجش، شرکت‌کنندگان یک بار در ۱۴سالگی و بار دیگر در ۷۷سالگی مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه این بود که تقریباً هیچ همبستگی‌ای بین شخصیت آن‌ها در این دو نوبت وجود نداشت.

وقتی از بیرون به موضوع نگاه کنیم، جای هیچ تعجبی نیست، معلوم است که بازنشسته‌ها و نوجوان‌ها  با هم فرق دارند، حتی اگر آن بازنشسته و آن نوجوان فرد واحدی باشند. اما وقتی از درون بنگریم، درک این احتمال برایمان دشوار است که با گذر سال‌ها، همین‌طور که داریم از مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شویم و اثاث‌کشی می‌کنیم و برای خود سرگرمی و دوست پیدا می‌کنیم، به شغلی مشغول می‌شویم، بچه‌دار می‌شویم و عشق و مرگ را تجربه می‌کنیم، ممکن است شخصیتمان تغییر کند. ولی تابه‌حال تغییر کرده‌ایم و بعد از این نیز خواهیم کرد.

در این میان،مشکل شکرِ قهوه سخت‌تر از چیزی است که اول به نظر می‌رسد. فرد درونگرایی مثل من خیلی سخت می‌تواند تصور کند روزی تبدیل به فردی برونگرا شود، ولی تصور کمتر شکلات‌خوردن و بیشتر ورزش‌کردن و آب‌کردن یک خُرده چربی و ساختن یک خُرده ماهیچه خیلی آسان‌تر است. ولی با اینکه تصور این تغییرات به‌راستی راحت است، عملی‌کردن آن‌ها چندان آسان نیست.

بااین‌همه، آدمی به امید زنده است. به همین دلیل سه توصیه را که از پژوهش جَرت و میلکمن دستگیرم شد اینجا می‌آورم.

اول: بهترین زمان را برای اقدان انتخاب کنید. میلکمن اشاره می‌کند که پویش «به پشت خوابیدن» یکی از موفق‌ترین پویش‌های تغییر رفتار بود. این پویش در سال ۱۹۹۴ در ایالات متحده آغاز شد و تلاش می‌کرد والدین تازه‌کار را متقاعد کند که فرزندان خود را به پشت بخوابانند، نه به شکم، تا خطر مرگ ناگهانی نوزاد را کاهش دهند. موفقیت این پویش بسیار زیاد بود چون والدین تازه‌کار مثل لوح سفید بودند، هیچ تصور قبلی‌ای از بچه‌داری نداشتند و هر چه را به آن‌ها گفته می‌شد انجام می‌دادند.

این روزها، همه‌گیری باعث شده اکثر ما را در بحث رژیم غذایی و معاشرت‌کردن و عادات خرج‌کردن در موقعیت همان والدین تازه‌کار قرار بگیریم. الآن وقت خوبی برای تغییر است. اگر دلتنگِ آغازی دوباره هستید، از روز سال نو یا روز اول بهار یا تولد خودتان شروع کنید، این روزها می‌توانند کمکتان کنند.

دوم: شرایط را تغییر دهید. ما، از روی غریزه، تفاوت آدم‌ها با یکدیگر را به تفاوت در شخصیت‌ آن‌ها نسبت می‌دهیم، درحالی‌که رفتار ما، تا حدود زیادی، تحت تأثیر شرایطی است که در آن قرار داریم.

ما موجوداتی اجتماعی هستیم: اگر می‌خواهید رژیم غذای گیاهی انتخاب کنید، با گیاهخواران بُر بخورید و از آن‌ها تقلید کنید؛ اگر می‌خواهید بیشتر ورزش کنید، برای خودتان رفیق ورزشی پیدا کنید (البته این قاعده می‌تواند به ضرر ما هم باشد، چون اگر بخواهید کمتر برای قهوۀ بیرون‌بر پول صرف کنید، بزرگ‌ترین مانع شما دوستی است که از قرارگذاشتن در استارباکس خوشش می‌آید).

جَرت استدلال می‌کند که این قاعده در مورد تیپ‌های شخصیتی هم صادق است. اگر می‌خواهید کمتر درونگرا باشید، باید خودتان را وادار به فعالیتی کنید که لازمۀ آن ارتباط اجتماعی است. کارها و اعمال خود را تغییر دهید، آن‌وقت شخصیتتان هم تغییر خواهد کرد.

سوم: چیزهای وسوسه‌کننده را کنار فعالیت‌های پسندیده بگذارید. میلکمن پیشنهاد می‌دهد فقط در حال دویدن به کتاب صوتی محبوبتان گوش دهید یا فقط وقتی روی دوچرخۀ ثابت رکاب می‌زنید به خودتان اجازه بدهید زیاده از حد نتفلیکس تماشا کنید.

با اینکه هر دو کتاب انواع نکته‌ها و پیشنهادهای ملموس به مخاطب ارائه می‌کنند، اما توجه به آنچه نمی‌گویند هم جالب است.

جَرت در این‌باره که چطور فِمیِ پسربَد بدل به جاشوای مدال‌طلایی شد چندان حرفی نمی‌زند. میلکمن اشاره‌ای نمی‌کند که گرند اسلم‌های پی‌درپی آغاسی با بیرون‌افتادن از فهرست ۱۰۰ بازیکن برتر متوقف شد، اشاره نمی‌کند که در سال ۱۹۹۷ شیشه کشید و جواب آزمایش او مثبت شد و به گفتۀ خود او، در زندگی‌نامۀ خودنوشتش در سال ۲۰۰۹، دربارۀ آن ماجرا دروغ گفت.

داستان‌های تغییر اشخاص همیشه الهام‌بخش و سرراست هستند، به‌خصوص وقتی راوی می‌داند که آن شخص در آخر به طلای المپیک دست می‌یابد. اما بازنویسی این داستان‌ها از منظری درونی، یعنی پیاده‌کردن و تجربۀ آن‌ها در زندگی خودمان، هیچگاه آنقدر آسان نیست، اما شدنی است.


فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازه‌ترین حرف‌های دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و به‌روز انتخاب می‌شوند. مجلات و وب‌سایت‌هایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابع‌اند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفت‌وگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار می‌گیرند. در پرونده‌های فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمال‌کاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداخته‌ایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر می‌شوند و سپس بخشی از آن‌ها به‌مرور در شبکه‌های اجتماعی و سایت قرار می‌گیرند، بنابراین یکی از مزیت‌های خرید فصلنامه دسترسی سریع‌تر به مطالب است.

فصلنامۀ ترجمان در کتاب‌فروشی‌ها، دکه‌های روزنامه‌فروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان به‌صورت تک شماره به‌ فروش می‌رسد اما شما می‌توانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهره‌مندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک به‌عنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال می‌شود و در صورتی‌که فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید می‌توانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.


اطلاعات کتاب‌شناختی:

Milkman, Katy. How to Change: The Science of Getting from Where You Are to Where You Want to Be. Portfolio, 2021


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را تیم هارفورد نوشته و در تاریخ ۱۴ مه ۲۰۲۱  با عنوان «Can you really change your personality?» در وب‌سایت فایننشال تایمز منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۱ با عنوان «آیا واقعاً می‌توانیم تغییر کنیم؟» و ترجمۀ حسنی سهرابی‌فر منتشر کرده است.
•• تیم هارفورد (Tim Harford) ژورنالیست و اقتصاددان بریتانیایی است که مدت‌هاست ستون  «اقتصاددان مخفی را» در فاینشنال تایمز می‌نویسد. هارفورد علاوه بر فایننشال تایمز با سایر مجلات نیز همکاری می‌کند و تاکنون چندین کتاب‌ اقتصادی برای مخاطبان عمومی نوشته است. هارفورد در سال ۲۰۰۷ برندۀ جایزۀ باستیا برای روزنامه‌نگاری اقتصادی شد.
••• کتاب چگونه تغییر کنیم؟ را انتشارات ترجمان علوم انسانی با ترجمۀ محمدحسن شریفیان ترجمه و منتشر کرده است. برای خرید کتاب چگونه تغییر کنیم؟ به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی tarjomaan.shop مراجعه کنید.
•••• آنچه خواندید، به‌طور اختصاصی برای وب‌سایت ترجمان تولید شده و به‌رایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما می‌توانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیت‌های ترجمان حمایت کنید. برای خرید اشتراک فصلنامه ترجمان و بهره‌مندی از تخفیف و مزایای دیگر به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی tarjomaan.shop مراجعه کنید.

[۱]Be Who You Want
[۲] OBE  نشان افسر والا مقام امپراتوری بریتانیا و یکی از نشان‌های شوالیه‌گری امپراتوری بریتانیا است [مترجم].
[۳] انتشارات ترجمان علوم انسانی این کتاب را با همین نام ترجمه و منتشر کرده است. برای مشاهدۀ فهرست کتاب چگونه تغییر کنیم و اطلاعات بیشتر یا خرید این کتاب به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانیtarjomaan.shop  مراجعه کنید.

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0