نوشتار

خشم جنون زودگذر است: رواقیان می‌دانستند که چطور مهارش کنند

حکایت خشمِ معتدلْ حکایت خوک‌های پرنده است: چنین چیزی در عالم وجود ندارد

خشم جنون زودگذر است: رواقیان می‌دانستند که چطور مهارش کنند عکاس: انریکو کارپی.

در ترافیکی مرگبار، رانندۀ جلویی مثل آدم‌های کودن حرکت می‌کند، پشتِ‌سری دائم بوق می‌زند و، در همین اوضاع و احوال، یک موتوری از کنارتان رد می‌شود و آینۀ بغلتان را می‌شکند. کمترین چیزی که حق شرایط را ادا می‌کند یک ناسزای آبدار است، و شاید چنانچه خشمتان کمی بیشتر باشد، اندکی زدوخورد هم چاشنی ماجرا شود. اگر چنین اوضاعی برای سنکا، فیلسوفِ قرن نخست میلادی، پیش می‌آمد، به این فکر می‌افتاد که باید در برابر خشم مثل مجسمه بی‌اعتنا بود: گویا هیچ اتفاقی نیفتاده.

ماسیمو پیلیوچی

ماسیمو پیلیوچی

نویسندۀ کتاب مثل رواقیون بیندیشید: حکمت باستان برای دنیای امروز

aeon

Anger is temporary madness: the Stoics knew how to curb it

ماسیمو پیلیوچی، ایان — آدم‌ها به دلایل مختلف، از موارد جزیی گرفته (مثل اینکه در بزرگراه یک نفر راه را سد کند) تا مواردی واقعاً جدی (اینکه در سوریه مردم دارند کشته می‌شوند و کسی نیست که کاری بکند) خشمگین می‌شوند. لیکن در بیشتر مواقع خشم از دلایلی پیش‌پاافتاده ناشی می‌شود. از همین رو، انجمن روان‌شناسی آمریکا بخشی از پایگاه اینترنتی خود را به موضوع مدیریت خشم اختصاص داده است. شگفتا که بخش مزبور همخوانی چشمگیری با یکی از کهن‌ترین رسالات در این موضوع دارد، رساله‌ای با نام در باب خشم۱ که نوشتۀ فیلسوف رواقی، لوسیوس آنائوس سنکا، در سدۀ یکم میلادی است.

به باور سنکا، خشمْ جنونی زودگذر است. او بر آن است که حتی وقتی خشم موجه باشد نمی‌بایست مبنای کردار ما قرار گیرد، زیرا درحالی‌که «شرارت‌های دیگر بر قضاوت ما تأثیر می‌گذارند، خشم تعقل‌مان را مختل می‌سازد. سایر پلیدی‌ها به‌طرز خفیفی هجوم می‌آورند و به‌طور نامحسوسی رشد می‌کنند، ولی خشمْ عقول آدمیان را به‌یک‌باره در غرقاب خود فرو می‌برد… منشأ خشم به هیچ نحوی از انحا شدت آن را تعیین نمی‌کند: زیرا جزیی‌ترین بهانه‌ها سهمگین‌ترین فوران‌های خشم را به بار می‌آورد».

اینترنتْ فضایی تمام‌عیار و مدرن برای مدیریت خشم است. آن‌هایی که در فیس‌بوک یا توئیتر حساب دارند یا در وبلاگی مطلب می‌نویسند، مطالبش را می‌خوانند، و نظر می‌نویسند متوجه مقصود من می‌شوند. جالب است که رئیس‌جمهورِ کنونی ایالات متحده، دونالد ترامپ، خشم توئیتری را به اوج‌های (یا، بسته به نظر شما، به حضیض‌های) بی‌سابقه‌ای رسانده است.

من هم در تالارهای گفت‌وگوی آنلاین مطالب زیادی می‌نویسم. به‌عنوان یک معلم، نوشتن چنین مطالبی بخشی از کار من است، کاری که فکر می‌کنم به‌عنوان یک شهروند وظیفۀ من است. گفت‌وگوهایی که میان من و افرادی از سراسر دنیا رد و بدل می‌شود عموماً صمیمانه و به‌نحوی متقابل آموزنده است، اما گاه نیز زننده درمی‌آید. مثلاً نویسنده‌ای که اخیراً در مورد موضوعی فنی با من مخالفت کرد مرا عضوی از «مجمع دیوانگان» نامید. آه! چطور ممکن است که این قبیل حرف‌ها آدم را آزرده نسازد؟ به‌ویژه آنکه این حرف‌ها را نه یک ترول[۲] ناشناس، بلکه شخصی سرشناس گفته باشد که متجاوز از ۲۰۰ هزار فالوور دارد؟ چنین چیزی با عمل به اندرز اپیکتتوس یکی دیگر از فلاسفۀ رواقی قرن دوم میلادی ممکن است، کسی که خود را از بردگی به آموزگاری بالا کشید. پند او به شاگردانش این بود: «به یاد داشته باشید که این ما هستیم که خود را عذاب می‌دهیم و برای خود مشکل می‌آفرینیم، به عبارت دیگر نظرات ماست که این بلا را بر سر ما می‌آورد. مثلاً مورد اهانت قرارگرفتن به چه معناست؟ کنار صخره‌ای بایستید و به آن توهین کنید، چه نصیب‌تان می‌شود؟ اگر آدمی مثل صخره به اهانت دیگران پاسخ دهد، شخص توهین‌کننده از ناسزاگویی‌اش چه طرْفی برمی‌بندد؟»

واقعاً همین‌طور است. البته ایجاد نگرشی صخره‌مانند به اهانت‌های دیگران فرایندی زمان‌بر است و مستلزم تمرین و ممارست می‌باشد، منتها در این طریق، وضعیت من روبه‌راه‌تر شده است. خب من در قبال یاوه‌سرایی فوق‌الذکر چه کردم؟ مانند صخره عمل کردم. آن را نادیده گرفتم و انرژی‌ام را صرف پرسش‌های واقعی سایرین کردم و نهایت سعی‌ام را به خرج دادم تا آن‌ها را در بحثی سازنده مشغول کنم. درنتیجه با خبر شدم که نویسندۀ برجستۀ مزبور از خشم لبریز شده، درحالی‌که من آرامشم را حفظ کرده بودم.

حال برخی می‌گویند که خشم واکنشی درست به شرایطی معین، مثل بی‌عدالتی، است. آن‌ها معتقدند که در چنین شرایطی خشم -در حد اعتدال- می‌تواند نیروی برانگیزنده‌ای برای اقدام باشد. سنکا اما در پاسخ این افراد می‌گفت که حکایت خشمِ معتدلْ حکایت خوک‌های پرنده است: چنین چیزی در عالم وجود ندارد. اما دربارۀ انگیزه‌ای برای اقدام، رواقیون بدین باور قائل‌اند که عواطف مثبت، نظیر حس آزردگی از مشاهدۀ بی‌عدالتی، یا تمایل به ساختن دنیا چونان مکانی بهتر برای همگان، ما را به عمل‌کردن برمی‌انگیزد. لزومی ندارد که خشمگین شویم. درواقع معمولاً خشم مانع اقدام می‌شود.

مارتا نوسبام، فیلسوف معاصر، در مقاله‌ای که دربارۀ نلسون ماندلا نوشته نمونه‌ای مشهور و امروزی به دست می‌دهد: چنان‌که نوسبام نقل می‌کند موقعی که حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی ماندلا را برای تحمل ۲۷ سال حبس روانۀ زندان می‌کند، او به‌شدت خشمگین می‌شود. وی دلایل موجهی داشت: نه‌تنها علیه شخص خودش، بلکه به‌طور کلی علیه ملتش، ستم سنگینی روا داشته شده بود. بااین‌حال، یک وقتی ماندلا متوجه شد که پروبال‌دادن به خشم‌اش، و اصرار بر اینکه رقبای سیاسی‌اش را چونان هیولاهای غیرانسانی تصور کند، راه به جایی نمی‌بَرد. لازم بود که بر آن هیجان مخرب چیره شود تا به آن سوی ماجرا برسد و اگر نه دوستی، لااقل اعتماد را جلب کند. ماندلا با نگهبان خود طرح رفاقت ریخت و درنهایت قمار او جواب داد. ماندلا توانست آن گونه گذارهای صلح‌آمیز به جامعه‌ای بهتر را شاهد باشد که شوربختانه در طول تاریخ ندرتاً اتفاق می‌افتد.

طُرفه آنکه یکی از لحظات حیاتی تحول ماندلا هنگامی رخ داد که یکی از همبندانش نسخه‌ای از کتاب یکی از فلاسفۀ رواقی را قاچاقی وارد زندان کرد و کتاب مزبور در میان زندانیان دست به دست گشت. نوشتۀ مزبور تأملات۳ مارکوس اورلیوس بود. به باور مارکوس، آنچه باید در قبال اشتباهات دیگران انجام دهیم این است که «به ایشان یاد دهید و، بی‌آنکه خشمگین شوید، اشتباهشان را بر آنان معلوم دارید» و این همان کاری است که ماندلا بسیار مؤثر انجامش داد.

لذا در اینجا با الهام از سفارش سنکا، راهنمای مدرنِ رواقی برای مدیریت خشم را ارائه می‌کنم:

• به تأمل پیشگیرانه مشغول شوید. فکر کنید که چه شرایطی شما را از کوره در می‌بَرد و جلوتر تصمیم بگیرید که چگونه می‌خواهید با آن‌ها مواجه شوید.

• به مجرد آنکه نشانه‌های خشم را احساس کردید، مهارش کنید. درنگ نکنید وگرنه از کنترل شما خارج خواهد شد.

• تا جایی که می‌توانید با افراد آرام معاشرت کنید و از اشخاص تحریک‌پذیر و عصبانی دوری گزینید. خلق‌وخو مُسری است.

• سازی بنوازید یا به‌نحوی هدفمند سرگرم فعالیت‌هایی بشوید که ذهنتان را آرام می‌کند. ذهن آرام خشم نمی‌گیرد.

• به‌دنبال محیط‌هایی باشید که رنگ‌هایی دلپذیر دارد نه رنگ‌های تحریک‌پذیر. کنترل‌کردن شرایط بیرونی حقیقتاً بر خلق‌وخوی ما تأثیر می‌گذارد.

• وقتی خسته هستید، وارد گفت‌وگو نشوید؛ خستگی آدم را تحریک‌پذیرتر می‌کند و این به‌نوبۀخود می‌تواند خشم را تشدید کند.

• به همان دلیل، وقتی تشنه یا گرسنه هستید سر بحث را باز نکنید.

• طنزی خودْخوارشمارنده را به کار گیرید که بهترین سلاح ما در برابر پیش‌بینی‌ناپذیری جهان و ناخوشایندیِ پیش‌بینی‌پذیر برخی از همنوعان ماست.

• فاصله گرفتن مثبت -یعنی همان چیزی که سنکا «به تأخیر انداختنِ» واکنش می‌خوانَد- را تمرین کنید. به پیاده‌روی بروید، در حمام استراحت کنید و یا به هر کاری بپردازید که به شما امکان می‌دهد تا بیرون از موقعیتی تنش‌زا نفَسی تازه کنید.

• تغییرِ ذهن منوط به تغییرِ جسم است. تعمداً آهسته‌تر گام بردارید. تُن صدایتان را پایین بیاورید و، در جسم خود، سلوک فردی آرام را جا بیاندازید.

مهم‌تر از همه و به‌عنوان راهی برای بهتر زیستن، دستگیر دیگران باشید. سفارش سنکا در باب خشم در مقابل آزمون زمانه سربلند بیرون آمده و چقدر خوب خواهد بود که همۀ ما آن را مراعات کنیم.


پی‌نوشت‌ها:
* این مطلب را ماسیمو پیلوچی نوشته و در تاریخ ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ با عنوان «Anger is temporary madness: the Stoics knew how to curb it» در وب‌سایت ایان منتشر شده است و وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۶ آن را با عنوان «صخرۀ سنکا موج‌های خشم را می‌شکند» و ترجمۀ هوشمند دهقان منتشر کرده است.
** ماسیمو پیلیوچی (Massimo Pigliucci) در سیتی کالج و نیز مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه سیتیِ نیویورک فلسفه تدریس می‌کند. آخرین کتاب او راه و رسم رواقی‌بودن: حکمت باستان در زندگی مدرن (How to Be a Stoic: Ancient Wisdom for Modern Living) (۲۰۱۷) است.
[۱] On Anger
[۲] Troll: ترول یا اوباش اینترنتی به افرادی اطلاق می‌شود که در تالارهای گفت‌وگو، بحث‌هایی نامربوط و توهین‌آمیز مطرح می‌کنند تا خود را مطرح سازند [مترجم].
[۳] Meditations

مرتبط

راست‌های افراطی کيستند؟ چه می‌گويند؟ و چه اهميتی دارند؟

راست‌های افراطی کيستند؟ چه می‌گويند؟ و چه اهميتی دارند؟

راست‌افراطی: جست‌وجویی تباه در جهانی ویران‌شده

چطور اینستاگرام به معبد فرقه‌ها تبدیل شد؟

چطور اینستاگرام به معبد فرقه‌ها تبدیل شد؟

فرقه‌ها از تنهایی بیرونمان می‌آورند و تنهاترمان می‌کنند

آنتونی اتکینسون: میراثی برای ساختن دنیایی برابرتر

آنتونی اتکینسون: میراثی برای ساختن دنیایی برابرتر

تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاش‌های این اقتصاددان بریتانیایی درهم‌آمیخته است

چگونه مصرف کالاها می‌تواند از آدم‌ها دیو یا فرشته بسازد؟

چگونه مصرف کالاها می‌تواند از آدم‌ها دیو یا فرشته بسازد؟

کالاهایی که در فروشگاه چیده می‌شود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

مهدي

۱۲:۱۰ ۱۳۹۶/۱۰/۰۴
0

سلام. ممنون از اين متن خوب. اصطلاح "خوكهاي پرنده" در فارسي معني روشني نمي دهد. ما در فارسي براي ترجمه اين عبارت انگليسي از "وقت گل ني" استفاده مي كنيم.

مجتبی سلطانی

۰۷:۰۹ ۱۳۹۶/۰۹/۲۷
0

درود؛ به گمانم رفتار خود دارانه را تنها در پاره ه جاها می توان داشت. افزون بر آن حتی اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، در بسیاری جاها با حس مطالبه گری و دفاع از حقوق فردی، جور در نمی آید.

انسیه

۱۰:۰۹ ۱۳۹۶/۰۹/۲۶
0

سلام مطلب زیبا وکاربردی بود امیدوارم که دستورات بیان شده در مقاله را بکار بردم واز عواقب خشمگینی نجات یابیم

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0