نوشتار

دِسِرهای اختصاصی و ماسک‌های ارغوانی: عروسی‌گرفتن در دوران قرنطینه

با شرایط جدید، تمایل زیادی به برگزاری مراسم‌های کوچک و جمع‌و‌جور شکل گرفته است

دِسِرهای اختصاصی و ماسک‌های ارغوانی: عروسی‌گرفتن در دوران قرنطینه عکاس: تاتان سیوفلانا.

گاهی به نظر می‌رسد این همه‌گیری پایانی ندارد، اما به خیلی چیزها پایان داده است، من‌جمله به خوشی‌های دسته‌جمعی بزرگ. استادیوم‌های ده‌ها هزار نفره، مراسم‌های چندهزار نفره، و جشن‌های عروسی چندصد نفره کم کم دارند از خاطرمان پاک می‌شوند. با‌وجوداین، زندگی ادامه دارد. آدم‌ها ازدواج می‌کنند و با شرایط عجیب‌و‌غریب دوران کرونا کنار می‌آیند. آنا راسل، که خودش از جملۀ کسانی است که مراسم عروسی‌اش به‌خاطر همه‌گیری لغو شده است، به تغییرات صنعت عروسی در این ماه‌ها پرداخته است.

NewYorker

The Rise of the Minimony and the Micro-Wedding

آنا راسل، نیویورکر — برنامه‌ریزی برای عروسی در بهترین حالت، وقت‌تلف‌کردن است و در طول همه‌گیری، بیشتر به شکنجه شبیه است. سالن، گل، محل رقص و دی‌جی را رزرو کرده‌اید و بعد به شما می‌گویند که سالن امسال باز نخواهد بود، گل‌فروش بی‌کار شده و رقصیدن غیرقانونی است. سالن کوچک‌تری، مثلاً حیاطِ پشتیِ خانۀ کسی را اجاره می‌کنید، گل‌های باغچۀ خودتان را می‌چینید و در ورودی‌های اصلی، ایستگاه‌های ضدعفونی دست با شعارهایی باسلیقه («عشق پخش کنید، نه آلودگی») نصب می‌کنید، بعد می‌فهمید که برای مهمانان خارج از ایالت وضعیتِ قرنطینه اعلام شده است. و این یعنی اینکه والدین و خواهر و برادرتان دیگر نمی‌توانند در مراسم شرکت کنند. ناراحت خواهند شد، پس لازم است دوباره برنامه‌ریزی کنید. و این داستان همین‌طور ادامه دارد.

یک‌سال‌ونیم بود که من و شریک زندگی‌ام، برای عروسی در زادگاهش،کرت، برنامه‌ریزی می‌کردیم. قبلاً به طور قانونی طی مراسمی رسماً عقد کرده بودیم، اما دلمان یک مراسم بزرگ می‌‌خواست: قطاری طویل، برنامۀ پیچیده‌ای دربارۀ اینکه هرکس کجا بنشیند، زیبارویانی از سرتاسر جهان که سیرتاکی برقصند و نوشیدنی پخش کنند. تاریخی در ماه ژوئن انتخاب کردیم و بعد هر روزِ ژانویه و فوریه، با نگرانی نگاه کردیم که چطور ویروس در حال پخش‌شدن است. وسط آن شکنجۀ همه‌گیری-عروسی خودم،‌ خواب می‌دیدم که اندازۀ لباسم به شکلی عجیب و آخرالزمانی در می‌آمد. مثل کارتون‌ها، آستین‌هایم بی‌دلیل از آرنج تا روی زمین کشیده می‌شد، از دستم و خودم، طولانی‌تر می‌شد و مثل خط‌هایی سفید در بزرگراه امتداد می‌یافت. یک روز در اواخر مارس، بعد از یک آخر هفتۀ خوب که کلاً توی خانه سپری شد –نوشیدنی قوی مخصوص قرنطینه! ورزش کراس‌فیت با زوم!– تصمیم گرفتم عروسی‌مان را عقب بیندازم. می‌دانستم چطور متن ایمیل را بنویسم، چون قبل‌تر چند ایمیل مشابه از دوستانی با همین شرایط دریافت کرده بودم. ایمیل‌ها همیشه صمیمانه و مؤدبانه بودند و آدم‌ها چندان برای خودشان دلسوزی نمی‌کردند؛ انگار می‌گفتند: «عروسی در این اوضاع چه معنایی دارد؟» بعد از اینکه یادداشت را فرستادم، سیلی از پیام‌های آسودگی خاطر و دلداری دریافت کردم. دوستی که تاریخ عروسی خودش را دوبار تغییر داده بود، خیلی ساده نوشت: «کرونا خر است».

از اول بهار تا آخر تابستان که در واقع می‌شود کل فصل عروسی، این ویروس به صنعت عروسی صدمه زد. لورا کروگر، از مجموعه هتل‌های کلیفلد که به زوج‌ها کمک می‌کند تا امکاناتی برای مهمانانشان رزرو کنند، به من می‌گوید: «هیچ دستورالعملی وجود نداشت». در سیزدهم مارس، وب‌سایت‌های برنامه‌ریزی عروسی نات و ودینگ‌وایر یک خط تلفن اضطراری برای عروس‌ها و دامادهای وحشت‌زده راه‌اندازی کردند. جفرا ترامپاور در ودینگ‌وایر اخیراً به من گفت: «تا مدت دو ماه، هر روز صدها تماس داشتیم». وقتی ممنوعیت ارتباط با بیرون و محدودیت‌های سفر در سرتاسر کشور اجرا شد، «زوج‌ها زنگ می‌زدند و می‌گفتند: ’چه کار کنیم؟ قرار است آخر هفتۀ بعدی عروسی کنیم‘».

ابتدا، مردم مراسم را به تعویق می‌انداختند و فکرشان این بود که همه‌گیری بیشتر از چند هفته طول نمی‌کشد. بعد دوباره تاریخ را عقب می‌انداختند. آندریا فریمن، که در نیویورک چنین رویدادهایی را برنامه‌ریزی می‌کند، برایم تعریف کرد: «مراحلی وجود داشت که انگار آدم‌ها دامنه یا وسعتِ ماجرا را درست درک نمی‌کردند». کم‌کم، دو گزینه که هر دو ضدحال بودند، ظاهر شدند: می‌توانستی برای مدتی نامعلومی مراسم را به تعویق بیندازی یا همان موقع عروسی را با دستورالعمل‌های ایمنی مناسب (که خیلی هم درخور جشن بودند!) برگزار کنی. «بسیاری از مکالماتی که با مشتریانم داشتم، در این باره بود که ’دقیقاً هدفت چیست؟ واقعاً چرا داری عروسی می‌گیری؟‘» اگر هدفْ برگزاری یک مهمانی بزرگ بود، این اتفاق قرار نبود بیفتد. (البته ماه پیش، کلانتر شهر نیویورک دربارۀ به‌هم‌زدن یک عروسی در کوئینز، در فضایی بسته و با حدود سیصد نفر توییت کرد). «اما اگر تمرکز واقعاً بر ازدواج و تقسیم آن لحظه با مهم‌ترین آدم‌ها در زندگی‌شان بود، اگر چنین حرف‌هایی به من می‌زدند، آن وقت صحبت را شروع می‌کردیم که خب، در چنین موقعیتی چکار می‌شود کرد».

صنعت عروسی که با موج‌های تعویق در مخصمه افتاد، مجموعه‌ای از گزینه‌ها و اصطلاحات را برای زوج‌هایی بسط داده است که همچنان می‌خواهند با وجود بحرانی جهانی، برای ازدواجشان ولخرجی کنند. حالا گزینۀ «عروسی جمع‌وجور» وجود دارد، جشنی کوچک با پنجاه مهمان یا کمتر. تشویق می‌شوید که بعد از این، یک «عروسی دوم» با جشنی بزرگ‌تر، در تاریخی دیگر برگزار کنید. اما وقتی حتی دعوتِ پنجاه مهمان خوشبینانه (یا بسته به موقعیتتان، غیرقانونی) به نظر می‌رسد، گزینۀ کوچک‌تری در دسترس است که این صنعت با شور و اشتیاق برایش مشتری جور می‌کند: «مهمانی کوچک». مهمانی کوچک شاید ده مهمان داشته باشد: والدین، خواهر و برادر، یک نفر برای برگزاری مراسم که با فاصله ایستاده است. مهمانی کوچک تمام مؤلفه‌های عروسی‌های عادی –جشن، مهمان‌ها و کیک سه‌طبقه– را دارد که فقط به تناسب شرایطِ همه‌گیری آب رفته‌اند.

این تغییری چشمگیر است. در پیمایشی که زولا، شرکت ثبت و برنامه‌ریزی عروسی، بر روی بیش از دوهزار زوج نامزدکرده انجام داده که در طول همه‌گیری در حال برنامه‌ریزی برای عروسی‌شان بودند، نصفشان برای مهمانی‌های کوچک برنامه‌ریزی می‌کردند. امیلی فراست، رئیس ارتباطات زولا برایم گفت: «فهرست کوچک‌تر مهمان‌ها قطعاً روندی است که در آینده هم برای مدتی شاهدش خواهیم بود». در پیمایش دیگری از نات و ودینگ‌وایر بر روی ۶۸۴ زوج در آمریکا که تاریخ عروسی‌شان بین سپتامبر و ژانویه بوده، ۵۸ درصد برنامه داشتند تا تاریخ اصلی را نگه دارند و خیلی‌ها دنبال لیستی از مهمانان ضروری بودند و فقط ۷ درصد کلاً بی‌خیال عروسی می‌شدند. ترامپاور گفت: «مردم مراسم را لغو نمی‌کنند».

فریمنِ برنامه‌ریز برایم شرح داد که تمام این تغییر برنامه‌ها می‌تواند لطمۀ زیادی به عروس و داماد آینده بزند: «آدم‌ها خسته می‌شوند و از مراحل مختلف هیجان و اشتیاق و بعد تسلیم و ناراحتی عبور می‌کنند».‌ علائم را درک می‌کردم. او به مشتریانش مراقبه‌های هدفمند ارائه می‌دهد و به آن‌ها توصیه می‌کند در زمان حال بمانند. او می‌گفت: «در نقطۀ مشخصی، دیگر نمی‌توانی دربارۀ گل و موسیقی یا طعم کیک صحبت کنی. خیلی فراتر از این‌هاست. اینکه چطور از این مرحله می‌گذریم، همان شیوه‌ای است که به هر چیزی در زندگی می‌پردازیم».

شش ماه بعد از اینکه اولین ایمیل تعویق عروسی‌مان را فرستادیم، باید تصمیم دیگری می‌گرفتیم. از نظر همه‌گیری، هیچ چیز تغییر نکرده بود. هنوز واکسنی وجود نداشت و تعداد مبتلایان رو به افزایش بود. آیا دوباره باید آن را عقب می‌انداختیم؟ کلاً لغوش می‌کردیم؟ لیست مهمان‌ها را کوچک می‌کردیم؟ عکس‌هایی از یک عروسی با فاصله‌گذاری اجتماعی را مرور کردم که در آن، زوج مذکور از خرس‌های پولیشی بزرگی استفاده کرده بودند تا مهمان‌ها را جدا کنند. با خودم فکر کردم، از کجا خرس‌ها را آورده بودند؟ زمانی، به پادکستی به نام «عروس‌های کرونا» برخوردم که در آن، میزبان، جُردی شپرد که خودش یک عروس کروناویروسی بود، با زنانی (و گاهی زوج‌هایی) مصاحبه می‌کند که فرایند برنامه‌ریزی برای عروسی‌شان را در طول همه‌گیری پیش می‌برند.

شپرد «عروس‌های کرونا» را در ماه آوریل راه انداخت، تقریباً همان زمانی که تصمیم گرفت عروسی خودش را که قرار بود در ماه مه برگزار شود، از نو برنامه‌ریزی کند. برایم گفت: «رؤیایم بیابان لاس‌وگاس بود». او در نهایت، ‌نزدیک‌تر به خانه‌اش، در سن‌آنتونیوی تگزاس ازدواج کرد. در فضای باز، زیر درخت‌های پراکندۀ بلوط با جشنی در محیطی بسته در یک فضای شیک به سبک صنعتی که به اندازۀ نصف ظرفیتش پر شده بود. (او گفت: «آدم‌ها می‌توانستند بروند داخل و با خانوادۀ قرنطینۀ خودشان بنشینند»). اما هنوز گهگاهی تأسف می‌خورد؛ به شوهرش گفته بود: «دفعۀ بعدی که به وگاس می‌رویم، لباس عروسی‌ام را با خودم می‌آورم و در بیابان عکس می‌اندازم!» از زمان شروع پادکست، شپرد با ده دوازده عروسِ همه‌گیری مصاحبه کرده است. بعضی‌هایشان سه بار برنامۀ عروسی‌شان را عوض کرده‌اند؛ بقیه در حیاط پشتی یا در سالن اصلی خودشان که در اصل ظرفیتش ده برابر تعداد مهمان‌هایشان بود، ازدواج کرده‌اند. بعضی عروس‌ها جشن را در آشپزخانه‌شان برگزار کردند. او می‌گفت: «انگار احساساتت سوار ترن هوایی شده باشند. یعنی برای ازدست‌رفتن عروسی‌ای عزاداری می‌کنی، جشنی که نمی‌دانی اصلاً می‌توانستی برگزارش کنی یا نه».

شپرد من را به کِلی و عمر براون معرفی کرد که در ماه نوامبر نامزد کردند و برنامه داشتند سریع ازدواج کنند. کلی که آرایشگر عروس است، برایم تعریف کرد: «فکر می‌کردم که شش ماه نامزدی، و بعدش هم ازدواج می‌کنیم!» آن‌ها یک استودیوی عکاسی با دیوارهای سفید رزرو کردند و حدود صد مهمان هم دعوت کردند. اما، در اواخر مارس، ارتباط با بیرون در دیترویت ممنوع شد و جشنِ مجردی عمر در لاس‌وگاس هم لغو شد. به‌جایش کلی در خانه برای عمر جشن گرفت، همراه با چند نوشیدنی و یک دستگاهِ بازی‌های شرطی که از آمازون خریده بود. چند هفته بعد، جشنِ مجردی کِلی هم لغو شد و این بار، عمر با نوشیدنی و خدمات ناخنِ «خودت انجام بده» غافلگیرش کرد. آن موقع کِلی فکر کرد، فقط دو ماه زمان برایمان مانده. با این‌همه، تصمیم گرفتند که مراسم را لغو نکنند. «فکرمان این بود که حتی اگر مجبور باشیم با لباس‌های ایمنی و در محضر ازدواج کنیم، باز هم در آن تاریخ ازدواج می‌کنیم».

کلی سه برنامۀ احتمالی داشت. برایم توضیح داد که عروسی الف، «بهترین سناریوی ممکن به نظر می‌رسید، با صد نفر». عروسی ب کوچک، با فاصله‌گذاری اجتماعی و فقط با حضور خانواده و تعدادی از دوستان بود. «برنامۀ ج عملاً این بود که من و شوهرم به محضر برویم». در نهایت، عروسی ب پیروز شد. آن‌ها لیست مهمان‌ها را به کمتر از بیست‌ نفر رساندند و خانواده‌ها را در مبلمان کلاسیکی با ۲.۷ متر فاصله نشاندند («بسیار راحت و نیز بسیار ایمن»). برادر عمر که کشیش بود، از فیلادلفیا رانندگی کرد تا بیاید و آن‌ها را به عقد هم دربیاورد. آن‌ها مراسم را در زوم پخش کردند. بعد از آن، جشنی در خودرو برگزار کردند و کیک‌های فنجانی تک‌نفره پخش کردند؛ دوستانشان ماشین‌هایشان را تزئین کردند و از داخل ماشین‌هایشان کاغذ رنگی ریز پرتاب کردند. یکی از مهمان‌هایشان پیام داده بود تا بپرسد: «حالا چه ماشینی بپوشم؟» کِلی می‌گفت: «محشر بود».

آن روز غروب، آن‌ها برای گذراندن شب عروسی، با ماشین تا گرند رپیدز رفتند. دیر رسیدند و متوجه شدند که پلیس جاده را بسته است. جورج فلوید تازه پنج روز قبل کشته شده بود؛ اعتراضی شکل گرفته بود و مأمورانی با تجهیزات دفاعی داشتند آدم‌ها را متفرق می‌کردند. بعد ماشین با ابری از دود پر شد. کلی خاطرش هست که: «شوهرم گفت ’اوه، این گاز اشک‌آوره‘». کلی صورتش را با دنبالۀ لباسش پوشاند. عمر که سیاه‌پوست است، برای چند لحظه از ماشین پیاده شد و کلی که سفید‌پوست است، نگران امنیت شوهرش بود. بالاخره، به آن‌ها اجازه دادند رد شوند و به خانه، پیش خانواده‌شان برگردند.

«سوییت پوتیت سلبریشنز» شرکتی است که برای عروسی‌های کوچک غذا تهیه می‌کند و ملیسا براون آن را در ماه مه راه‌اندازی کرده است. او برایم توضیح داد که مراسم‌های کوچک حسی صمیمانه‌تر از عروسی‌های بزرگ‌تر دارند. او گفت: «می‌توانی واقعاً با هر مهمانی که می‌آید حسابی گرم بگیری و کاری کنی که هر کدام حس کنند مهمانی ویژه هستند». البته، این جور مهمانی‌ها لزوماً ارزان‌تر از عروسی‌های بزرگ‌تر نیستند؛ براون به من گفت که مشتریان مراسم‌های کوچکش، به طور متوسط بین ده تا سی هزار دلار خرج می‌کنند. یک زوج برای عزیزانشان پرسشنامه‌ای فرستادند و از آن‌ها پرسیدند که دسر محبوبشان چیست و برای هر کس همان دسر انتخابی را در اندازه‌های یک‌نفره سرو کردند. براون گفت: «خیلی ماری آنتوانت‌وار. خیلی اینجوری که بگذار کیک بخورند». او اضافه کرد که غذا به‌ناچار محور اصلی است: «پشت میزی می‌نشینی و مهمانی شام زیبا و گران‌قیمتی داری. نمی‌توانی بلند شوی، نمی‌توانی با دیگران گرم بگیری، نمی‌توانی برقصی».

البته منظور این نیست که چنین مراسمی نمی‌تواند شیک و مد روز باشد. آد‌م‌های مشهور از جمله دنیس کواید و شان پن، در ماه‌های اخیر مراسم‌های کوچکی گرفتند. در ژوئیه، پرنس بئاتریس و ادواردو ماپلی موزی فقط با تعداد انگشت‌شماری مهمان، از جمله ملکه، مادربزرگِ بئاتریس که در بین شرکت‌کنندگان حضور داشت، ازدواج کردند. برای بعضی‌ها، این اغتشاش فرصت‌های جدیدی فراهم آورده است. کری اودونوهو، که یک عروسی خارج از دوبلین را به تعویق انداخت، چند ماه گذشته را به راه‌اندازی شرکت ماین اختصاص داده است، یک شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر در زمینۀ محصولاتِ عروسی که محصولاتی می‌فروشد مثل پاک‌کنندۀ خانگی انگشتر، بمب حمام «پرتاب دسته‌گل» سی‌بی‌دی، و شمعی که «بویی مثل این می‌دهد که دارم ازدواج می‌کنم». کارینا ولی که در بخش ارتباطات کار می‌کند، فروشگاهی در اتسی راه انداخت که علامت‌هایی می‌فروشد تا در مهمانی‌های کوچک خود نصب کنید. پرفروش‌ترین‌هایش عبارت‌اند از: «فاصله قلب‌ها را مهربان‌تر می‌کند» و «عشق واگیردار است، کروناویروس هم همین‌طور». او به من گفت: «فقط چون داری در حین همه‌گیری ازدواج می‌کنی، معنایش این نیست که نمی‌توانی مجموعه علائم بانمکی در عروسی‌ات داشته باشی».

هتل‌های گرانقیمت هم این روند را پذیرفته‌اند و بسته‌های سفارشی برای مهمانی‌های کوچک ارائه می‌دهند. در لندن، هتل کورینتیا خدماتِ شام چهار مرحله‌ای برای تعداد مهمان تا ۱۵ نفر ارائه می‌دهد، همراه با سرآشپز خصوصی و گارسون ویژۀ نوشیدنی و اقامت شبانه برای کل مهمانان، که قیمتش از ۱۰ هزار پوند شروع می‌شود. بسیاری از سالن‌ها تا جایی پیش رفته‌اند که فاصله‌گذاری اجتماعی را تشویق می‌کنند. فیلیپ گوز، رئیس عملیات در بلو هیل در استون بارنز، می‌گفت که رستورانی با رویکردِ «از مرزعه به میز غذا» در تری‌تاون در نیویورک، با کاردک بلند پیتزا از مهمان‌ها پذیرایی می‌کند. او ‌گفت: «اصلاً هیچ‌گونه تماس یا تعامل نزدیکی وجود ندارد». در گرند هتل سوهو در نیویورک که از سوئیت‌های پنت‌هاوسش با تراس‌هایی با چشم‌انداز شهر، برای مهمانی‌های کوچک استفاده کرده است، به مهمانان توصیه می‌شود از بوفه صرف‌نظر کنند و پیشخدمت‌ها پیش‌غذاها را در بشقاب‌های شخصی تعارف می‌کنند.

ممکن است تمام این محدودیت‌ها جشن و سرور را از بین ببرند؟ براون برایم گفت که همه چیز در نحوۀ ارائه خلاصه می‌شود. یکی از زوج‌هایش ماسک‌های سفارشی ساختند که با تم رنگشان یکی بود («ارغوانی روشن زیبا، یک حس بسیار توسکانی») و قبل از عروسی ماسک‌ها را برای مهمان‌هایشان فرستادند. تقریباً مثل یادداشت‌های مهمانی، همراه با اطلاعاتی دربارۀ پروتکل‌های فاصله‌گذاری. او گفت: «خیلی زیبا به آن‌ها ارائه شد».

وقتی نوبت به تصمیم‌گیری رسید، به شریک زندگی‌ام گفتم که کلاً می‌خواهم مراسم را لغو کنم. کمی با خجالت تصدیق کردیم که هدف همیشه یک مهمانی بزرگ بی‌نظم و ترتیب بوده است؛ مراسم کوچک خواسته‌مان را برآورده نمی‌کرد. در هر صورت، برای مدت خیلی زیادی به عروسی فکر کرده بودم و مطمئن نبودم که بتوانم از پسِ سبک شیک همه‌گیری بربیایم. اما در نهایت، عقب‌نشینی کردم. خبرهای بد زیادی وجود داشت؛ نمی‌خواستیم به چنین خبرهایی اضافه کنیم. تاریخ را به «یک روز» نامشخص تغییر دادیم، یک تعویق نامحدود که حداقل در ذهن خودمان عروسی آرمانی‌مان را حفظ می‌کرد، این آرمان به معنای دقیق‌تر، یک جشنِ بزرگ و پرزحمت بود. به حرف فریمن برنامه‌ریز فکر کردم که وقتی پرسیدم آیا فکر می‌کند همه‌گیری ممکن است عروسی‌های بزرگ را برای همیشه از بین ببرد، گفته بود: «فکر می‌کنم وقتی همه چیز تمام شود، آدم‌ها واقعاً به یک مهمانی خیلی بزرگِ خفن نیاز دارند».


فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازه‌ترین حرف‌های دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و به‌روز انتخاب می‌شوند. مجلات و وب‌سایت‌هایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابع‌اند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفت‌وگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار می‌گیرند. گزیده‌ای از بهترین مطالب وب‌سایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پرونده‌های موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر می‌شوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمال‌کاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتی‌ها» و نظایر آن پرداخته‌ایم.

فصلنامۀ ترجمان در کتاب‌فروشی‌ها، دکه‌های روزنامه‌فروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان به‌صورت تک شماره به‌ فروش می‌رسد اما شما می‌توانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهره‌مندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب به‌عنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال می‌شود و در صورتی‌که فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید می‌توانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.



پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را  آنا راسل نوشته و در تاریخ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۰ با عنوان «The Rise of the Minimony and the Micro-Wedding» در وب‌سایت نیویورکر منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۷ دی ۱۳۹۹ با عنوان «دِسِرهای اختصاصی و ماسک‌های ارغوانی: عروسی‌گرفتن در دوران قرنطینه» و ترجمۀ میترا دانشور منتشر کرده است.
•• آنا راسل (Anna Russell) روزنامه‌نگار آمریکایی ساکن لندن است که برای نیویورکر می‌نویسد. حوزۀ علاقۀ او زندگی روزمره و دنیای مُد است. راسل پیش از این، گزارشگر وال‌استریت ژورنال در لندن بوده است.

مرتبط

چه بر سر خاطرات کودکی ما می‌آید؟

چه بر سر خاطرات کودکی ما می‌آید؟

خاطرات کودکی در شکل‌گیری شخصیت و هویت ما چه نقشی دارند؟

مجبور نیستیم هر فناوری جدیدی را به زندگی خود راه دهیم

مجبور نیستیم هر فناوری جدیدی را به زندگی خود راه دهیم

«انتخاب‌گرایی فناوری» چیست و چه تفاوتی با بدبینی به فناوری دارد؟

آیا یک کتاب می‌تواند «همه‌چیز» را توضیح دهد؟

آیا یک کتاب می‌تواند «همه‌چیز» را توضیح دهد؟

چرا کتاب‌های «نظریۀ همه‌چیز» محبوب شدند؟

آنچه اول سال به آن نیاز دارید «تصمیم » نیست، «ضدتصمیم» است

آنچه اول سال به آن نیاز دارید «تصمیم » نیست، «ضدتصمیم» است

کمتر سعی کنید خودتان را ارتقا دهید، آن وقت بیشتر از زندگی لذت خواهید برد

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0