آنچه سرمایهداری را از پا درآورده خودِ سرمایه است
در دو دهۀ اخیر، سود و بازار که سابقاً موتور محرک نظام سرمایهداری بودند به حاشیه رانده شده و دیگر صحنهگردان اقتصاد نیستند. شکل پیشین سرمایهداری نابود شده و جای خود را به نظامی داده که حاصل جهش ژنتیکی سرمایه است. این تحول عظیم سه قرن بعد از پیروزی اولیۀ سرمایهداری بر نظام قدیم اربابرعیتی رخ میدهد، اما ظاهراً برخی مؤلفههای آن نظام همچنان در طول تاریخ به حیات خود ادامه داده وشکلی تازه از نظام اربابرعیتی را به وجود آورده است: تکنوفئودالیسم و سرمایۀ ابری.
What Killed Capitalism
Yanis Varoufakis
Melville House Publishing, 2023
What Killed Capitalism
Yanis Varoufakis
Melville House Publishing, 2023
یانیس واروفاکیس، پرسوئیشن— نظام سرمایهداری حالا دیگر مُرده است، به این معنا که مکانیسمهای آن دیگر بر اقتصاد ما حکومت نمیکند. نقش نظام سرمایهداری حالا با چیزی اساساً متفاوت جایگزین شده است، که من نامش را گذاشتهام تِکنوفئودالیسم1. در کُنه نظریۀ من کنایهای نهفته است که ممکن است در نگاه اول گیجکننده باشد، اما به اعتقاد خودم خیلی هم منطقی است: آنچه سرمایهداری را از پا درآورده … خودِ سرمایه است. نه آن سرمایهای که از آغاز عصر صنعتی میشناسیمش، بلکه نوع جدیدی از سرمایه که جهشِ ژنتیکی پیداکرده و در دو دهۀ اخیر سر برآورده، بسیار قدرتمندتر از پیشینیانش بوده و همچون ویروسی احمق و بسیار غیور کمر به قتل میزبانش بسته است. اما چرا چنین اتفاقی افتاد؟ به دلیل دو تحول اساسی: خصوصیسازی اینترنت بهدست شرکتهای بزرگ فناوری در آمریکا و چین و نیز نحوۀ واکنش دولتهای غربی و بانکهای مرکزی به بحران عظیم اقتصادی سال ۲۰۰۸.
اگر خوب دقت کنیم بهراحتی میتوانیم ببینیم که این جهش ژنتیکی سرمایه و تبدیلشدنش به آنچه من اسمش را گذاشتهام سرمایۀ ابری دو ستون نظام سرمایهداری را تخریب کرده است: بازار و سود. البته هم بازارها و هم سود را همچنان در همهجا میتوان مشاهده کرد -واقع امر این است که بازارها و سود در نظام اربابرعیتی هم همهجا وجود داشتند- اما دیگر این دو صحنهگردان اقتصاد نیستند. در دو دهۀ اخیر، سود و بازار از کانون اقتصاد و نظام اجتماعی ما به حاشیه رانده شده و جایگزین شدهاند. اما با چه چیزی؟ بازارها، که محمل فعالیت نظام سرمایهداری بودند، حالا جای خود را به پلتفرمهای تجارت دیجیتال دادهاند که اگرچه شبیه بازارها هستند، اما بازار نیستند و بیشتر شبیه تیولها2 در نظام اربابرعیتی به نظر میرسند. و سود، موتور محرک نظام سرمایهداری، حالا با معادل قبلیاش در نظام اربابرعیتی، یعنی حق اجاره3، جایگزین شده است. درنتیجه، امروز قدرت واقعی در دست صاحبان سرمایههای سنتی، ازقبیل ماشینآلات، ساختمانها، خطوط آهن، شبکههای تلفن و رباتهای صنعتی نیست. آنها همچنان از کارگران و کارِ مزدی منفعت میبرند، اما دیگر مسئولیتشان مثل گذشته نیست. بلکه حالا تبدیل شدهاند به دستنشاندههای4 طبقۀ جدیدی از اربابانِ بالاتر، یعنی صاحبان سرمایۀ ابری. و اما بقیۀ ما هم برگشتهایم به جایگاه قبلیمان و بهعنوان رعیت، با کارِ بیجیرهومواجبمان یا اگر فرصتی دست داد دراِزای دریافت مزد، در خدمت ثروت و قدرت طبقۀ جدید حاکم قرار گرفتهایم.
این تحول عظیم، که ناشی از جهش ژنتیکی اخیر سرمایه است، سه قرن بعد از پیروزی اولیۀ سرمایه در تغییر نظام اربابرعیتی به نظام سرمایهداری رخ میدهد. سرمایهداری زمانی پیروز شد که سود بر اجاره غلبه کرد و این پیروزی تاریخی همزمان بود با تبدیل کارِ مولد و حقوق مالکیت به کالاهایی که بهترتیب در بازارِ کار و بازار سهام به فروش میرسید. و این تنها یک پیروزی اقتصادی نبود. درحالی که حق اجاره در نظام اربابرعیتی بوی تعفن و ابتذالِ بهرهکشی میداد، سود در نظام سرمایهداری داعیۀ اخلاقیتربودن داشت و پاداش منصفانهای انگاشته میشد برای کارآفرینِ شجاعی که داروندارش را در عبور از میان امواج نابکارِ بازارهای توفانزده به خطر انداخته است. بااینحال، بهرغم پیروزی سرمایهداری بر نظام اربابرعیتی، حق اجاره توانست از دوران طلایی سرمایهداری جان سالم به در ببرد، مثل باقیماندۀ دیاِناِی پیشینیان باستانی ما که در دیاِناِی انسان به حیات خودشان ادامه دادند، ازجمله دیاِناِی مارها و میکروبهایی که خودشان مدتها قبل منقرض شدهاند. اَبَرشرکتهای سرمایهداری، از قبیل فورد، ادیسون، جنرال الکتریک، جنرال موتورز، توسنکراپ، فولکسواگن، تویوتا، سونی و دیگران، با خَلق سودی بالاتر از حق اجاره توانستند نظام سرمایهداری را به برتری برسانند. بااینحال، بعضی از موجران نهتنها در این دوران زنده ماندند، بلکه همچون چسبکماهیهایی که انگلوار زیر سایۀ کوسههای بزرگ زندگی میکنند، بهلطف تغذیه از تهماندههای دندانگیر بهجامانده از سرمایه، فربهتر از قبل هم شدند. مثلاً شرکتهای نفتی، از محل اجارۀ زمین بابت حفاری در محلهای خاص یا بستر اقیانوسها، پولهای کلانی به جیب زدند. بگذریم از اینکه خودشان بابت خساراتی که به سیارۀ زمین وارد کردند هزینهای نپرداختند.
سرمایهداران برای اینکه بتوانند با اِعمال قدرتِ سرمایه فرمانروایی کنند و مردم را به کارِ سریعتر و مصرف بیشتر وادار کنند، به دو نوع متخصص نیاز داشتند: یکی مدیران و دیگری فروشندگان. بهویژه اینکه، بهلطف شکلگیری مفهوم ساختار فنی5 در دوران بعد از جنگ، این دو حرفۀ خدماتی حتی از بانکداران و کارگزاران بیمه هم اهمیت بیشتری پیدا کردند. مدارس کسبوکار جدید و پرزرقوبرقی برپا شدند تا دانشجویان رشتۀ اِمبیاِی را مجهزکنند به هنرهای اهریمنیِ بهخطکردن نیروی کار برای بالابردن انفجاریِ بهرهوری. دپارتمانهای تبلیغات و بازاریابی هم نسلی از دُن دراپرها6 را تربیت کردند.
اینجاست که سروکلۀ سرمایۀ ابری پیدا میشود و در چشم به هم زدنی هر دو نقش را خودکار میکند. وظیفۀ اِعمال قدرتِ سرمایه برای فرمانروایی بر کارگران و مصرفکنندگان به الگوریتمها سپرده میشود. و این گامی بسیار انقلابیتر از جایگزینکردن کارگران کارخانههای اتوموبیلسازی با رباتهای صنعتی بود، چراکه رباتهای صنعتی صرفاً همان کاری را کردند که فرایند خودکارسازی از پیش از لادایتها7 به اینطرف هم انجامش داده بود، یعنی تبدیل طبقۀ کارگر به موجوداتی اضافی، یا بدبختتر کردن طبقۀ کارگر و یا هر دو مورد. اما نه، تحول تاریخیِ اصلی زمانی رخ داد که فرایند اِعمال قدرتِ سرمایه برای فرمانروایی بر مردمْ خودکار شد، آن هم بر مردمِ بیرون از کارخانهها، مغازهها و ادارات. تا همۀ ما، از کارگران ابری گرفته تا هرکس دیگری، را تبدیل کند به رعیتهای ابری که مستقیماً، و بدون واسطۀ بازارها، (و بیجیرهومواجب) در خدمت سرمایۀ ابری باشیم.
از کارخانهداران غربِ میانۀ آمریکا گرفته تا شاعرانی که سعی دارند جدیدترین گلچین اشعارشان را بفروشند، از رانندگان اوبر لندن گرفته تا دستفروشهای خیابانهای اندونزی، همگی، حالا دیگر برای دسترسی به مشتریانشان به یکی از تیولهای ابری وابستهاند. البته این در نوع خودش پیشرفت محسوب میشود. گذشت آن زمانی که اربابان فئودال، برای گرفتن حق اجارهشان، اراذلواوباش را میفرستادند پای دستنشاندهها را بشکنند یا خونشان را بریزند. اربابانِ ابری8لازم نیست برای توقیف اموال یا بیرونکردن مستأجرها از کلانتری مأمور بیاورند. هر سرمایهدارِ دستنشاندهای خودش میداند که حذف یک پیوند9 از وبسایت ابریاش میتواند دسترسی به انبوهی از مشتریان را از او بگیرد. و حذف یک یا دو پیوند از موتور جستوجوی گوگل یا از تعدادی وبسایت تجارت الکترونیک یا شبکۀ اجتماعی میتواند به معنای ناپدیدشدن کامل او از دنیای آنلاین باشد. ترورهای فناورانه10اساس نظام تکنوفئودالیسم را تشکیل میدهند. در نگاهی کلی به نظر میرسد که چرخ اقتصاد جهانی رفتهرفته، بهجای سود، بیشتر و بیشتر بهوسیلۀ اجارۀ ابری روغنکاری میشود. و بهاینترتیب تناقض لذتبخش عصر ما خودش را نمایان میکند: فعالیت سرمایهداری در اثر همان فرایندِ انباشت سرمایۀ نیرومندی رشد میکند که باعث کاهش سود سرمایهداری شده و رفتهرفته بازارهای سرمایهداری را با تیولهای ابری جایگزین میکند. به بیان خلاصه، نظام سرمایهداری در نتیجۀ فعالیتهای روبهرشدِ سرمایهداری رو به افول است. نظام تکنوفئودالیسم طی فعالیتهای سرمایهداری متولد شد و حالا دارد گوی سبقت را از آن میرباید.
آیا اینهایی که گفتیم بر نحوۀ زندگی ما و تجربۀ ما از زندگی اثرگذار است؟ البته که اثرگذار است. فهمیدن اینکه دنیای ما تکنوفئودالیستی شده است به حل معماهای ریز و درشت زیادی کمک میکند: از انقلاب گیجکنندۀ انرژیهای سبز و تصمیم ایلان ماسک برای خرید توییتر گرفته تا جنگ سرد جدید بین ایالاتمتحده و چین و اینکه جنگ در اوکراین چطور میتواند سلطۀ دلار را با تهدید مواجه کند. از مرگ فردیتِ لیبرال11 و ناممکنبودن مردمسالاریِ اجتماعی گرفته تا وعدۀ دروغینی به نام رمزارز و این پرسش داغ که چطور میتوانیم خودمختاری و شاید هم آزادیمان را بازستانیم. امروز، برای اینکه بتوانیم بر ذهنهایمان مالکیتِ خصوصی داشته باشیم، باید مالکیت سرمایۀ ابری را به مالکیتی جمعی تبدیل کنیم. و این تنها راهیست که با آن میتوانیم کاری کنیم تا خروجی فعالیتهای ابریمان، بهجای تبدیلشدن به ابزاری خودکار برای تغییر رفتار انسانها، که واقعیت اجتماعیمان را مسموم میکند، به ابزاری خودکار برای همکاری و رهایی انسانها تبدیل شود.
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
یانیس واروفاکیس (Yanis Varoufakis) عضو پارلمان یونان و رهبر جنبش تازهتأسیس MeRA۲۵ است و کرسی استادی دانشگاه آتن در زمینۀ نظریههای اقتصادی را عهدهدار است. او همچنین وزیر دارایی سابق یونان است. او نویسندۀ کتاب Adults in the Room (2017) است که به گفتۀ گاردین در میان صد کتاب برتر قرن ۲۱ جای دارد. کتاب Talking to My Daughter about the Economy: A Brief History of Capitalism (2017) ازجمله نوشتههای اوست که به فارسی نیز ترجمه شده است.