آنچه میخوانید در مجلۀ شمارۀ 9 ترجمان آمده است. شما میتوانید این مجله را به صورت تکی از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید.
ترولها در دنیای مجازی تنها یک هدف دارند: خندیدن
رسانههای رسمی که صبح تا شب دنبال خبرهایی میگردند که جدیتر، وحشتناکتر و دردناکتر باشد، از ترولها متنفرند. در واقع ترولها بخش مطرود دنیای اینترنت هستند، آدمهای عاطل و باطلی که همهچیز را مایۀ کرکرخنده میکنند. اما استفان کرپیتز، کسی که مدتهاست دنیای ترولها را از نزدیک مطالعه میکند، معتقد است برای فهم فرهنگ ترولها باید این پیشداوریها را کنار گذاشت، و آنگاه متوجه خواهیم شد که ترولبازی به نوعی هنر مردمی دنیای اینترنت است.
Troll Culture: A Conversation with Stefan Krappitz
21 دقیقه
گفتوگو با استفان کرپیتز، پوول — یافتن کتاب فرهنگ ترولها۱، نوشتۀ استفان کرپیتز مثل تصادفی عجیب بود، زیرا درگیر فرایند پژوهش دربارۀ رابطههای محتمل میان هنرِ ترولبازی و ترولبازی بهمثابۀ فعالیتی هنری بودم. یک روز وقتی داشتم راهبردهای هک اجتماعی۲ و ترولهای پیش از وب ۲.۰، را نگاه میکردم که حالا مجبور شدهاند تدابیر خود را با واقعیتی جدید در شبکۀ اجتماعی تطبیق دهند، به لینک اُلیا لیالینا برخوردم. میدانستم که رسانهها ترولها را واقعاً به حاشیه راندهاند (اقدام اخیر بی.بی.سی بر این گرایش تأکید میکند) و کنجکاو بودم تا نگرشهای بدیل این فرضیه را کشف کنم، نگرشهایی مخالف دیدگاهی که میگفت ترولها ساکنان شرور زیرزمیناند و روی پلتفرمهای آنلاین گوناگون دام پهن میکنند و در انتظار قربانیان بیگناه در فضاهای تاریک میپلکند. چنین درک محدودی از فرهنگ ترولها جای تعجب دارد و آنچه درواقع عملی بسیار سیال و انطباقپذیر است را همچون پرترۀ مدرنی از یک گارگویل۳ ترسیم میکند که دربرابر صفحه نمایش کامیپوتر نشسته است. همینطور که داشتم کتاب کرپیتز را میخواندم، آن درک بدیل از فرهنگ ترولی که در پیاش بودم رفتهرفته پدیدار شد. آنچه خواندم ماجرایی یکطرفه نیز نبود: هم بخشهای عالی و مفرح ترولبازی را مثال میزد و هم درعینحال از اعمالی انتقاد میکرد که علیه قربانیان بیدفاع انجام میگیرد، یا آنها که از توهین بهمنزلۀ سلاحی مخرب استفاده میکنند.
مدتی به این موضوع فکر و شروع کردم به خطکشی میان «جنبش گمنامی»۴، فعالیتهای هنری و راهبردهای ترولبازی که فرهنگ ترولی به آنها میپردازد. برخی از این خطوط نقطهچیناند و برخی از وسط قطع شدهاند درحالیکه برخی دیگر کنشها و مواضع انتقادیِ بهظاهر نامربوط را به هم مربوط کردند. احساس کردم نیاز دارم دربارۀ این روابط و تعاملاتِ احتمالی بیشتر بدانم، بنابراین برای استفان چند سؤال که دررابطهبا کتابش داشتم را فرستادم. گفتوگویمان در ادامه میآید.
ماتئی سامیهایان: اولین سؤال مشخصم این است که چرا تصمیم گرفتی در کتابت روی این موضوع تمرکز کنی؟ چه چیزِ ترولبازی برایت اینقدر جالب است؟
استفان کرپیتز: اوایل واقعاً تحت تأثیر آثار اُلیا لیالینا و دراگان اسپنشید دربارۀ فرهنگ آماتوری اینترنت بودم. روشی که آنها برای دیدن نکات خوب ژئوسیتیها۵ یا کامیک سان ام.اس۶ دارند برایم الهامبخش بود و هنوز هم هست. ترولبازی چیزی است که همیشه مرا مسحور کرده، چون استفاده از یک زیرساخت بهشیوهای غیر از آنچه برایش اندیشیده شده است میتواند بسیار مفرح باشد (توبیاس لاینگروبر، یعنی همان FFFFF.AT به این کار «اسکیتسواری در وب» میگوید. از او نیز تأثیر گرفتهام). من ادعا نمیکنم که در زمینۀ ترولبازی تخصص کامل دارم، اما عاشق ترولبازی در تالارهای گفتوگوی اینترنتی یا اتاقهای چت با دوستانم در سالهای آخر دهۀ ۹۰ و سالهای اول دهۀ ۲۰۰۰ بودم. وقتی از وجود فورچَن۷ و اینسایکلوپدیا دراماتیکا۸ خبردار شدم، شیفتۀ روشهای خلاقانهای شدم که برخی از ترولها آنجا بسط داده بودند.
ابتدا موضوعم فورچن، گمنامی و فرهنگ ترولی مختص آن بود، اما از زمان تصویب موضوع، کول استرایکر از انتشار کتابی با عنوان پیروزی حماسیِ گمنامی۹ خبر داد و جنبش گمنامی بهنوعی بزرگتر از فرهنگ ترولی شد. من نه میخواستم کتاب استرایکر را بازنویسی کنم (زیرا خودش قبلاً بهنحواحسن آن را نوشته)، و نه میخواستم دربارۀ جنبههای سیاسی اعتراضات گمنامها بنویسم. بیشتر به قسمت فرهنگ ترولی علاقه داشتم، بنابراین کمی کل موضوع را محدود کردم.
درهمینحال واقعاً میدیدم در رسانهها اجماعی بهشدت منفی دربارۀ ترولها وجود دارد. حتی کتابهای جالبی مثل کتاب استرایکر، ترولها را «نوجوانهای ملول» توصیف میکند. بهنظر من این منصفانه نیست!
نکتۀ دیگری که آزارم میداد فقدان متن دربارۀ ترولبازی بود.
مثلاً، اغلب اندک متونی که در ویکیپدیا به آنها ارجاع داده میشود متعلق به دهۀ ۹۰ و از کتابهایی هستند که حتی روی ترولها تمرکز هم نمیکنند (جودیث دوناث دربارۀ هویت و فریب در یوزنت۱۰ مینویسد، و جولیان دیبل دربارۀ یک ضدحالزن۱۱ در یک اجتماع آنلاین متنمحور قدیمی به نام لامبدا مو نوشته است).
انگیزۀ من اثبات این نکته بود که ترولبازی میتواند مفرح باشد. میخواستم پدیدۀ ترولبازی را امری درخور پژوهش نشان دهم. همچنین برایم بسیار مهم بود که کل این مقوله را از زاویۀ دیدی ترجیحاً خنثی بازنمایی کنم، یعنی هم «چگونه ترول باشیم» را شرح دهم و «چگونه دربرابر ترولها از خود دفاع کنیم» را.
سامیهایان: با درنظرگرفتن اَشکالِ چندگانۀ رفتاری که تو بهمنزلۀ ترولبازی وصف میکنی (از جمله مثال سقراط در کتاب)، فکر میکنی تفاوت میان ترولبازی و هک فرهنگی چیست؟ تفاوتش فقط در کرکرخنده۱۲ است؟
کرپیتز: بله، کرکرخنده بخش مهمی از آن است.
درضمن کرکرخنده کلمهای است اغلب دچار سوءتعبیر. نمیتواند معادلی برای هارهار۱۳ باشد. کرکرخنده شامل نوعی از خوشیِ رذیلانه۱۴ است.
سامیهایان: آیا این شوخیای بیشازحد خودمانی نیست که تنها برای تعداد محدودی از آدمهای برگزیده معنادار است؟
کرپیتز: این در ماهیت ترولبازی نهفته است که همه، بهخصوص شخص قربانی، نمیداند واقعاً چه اتفاقی دارد میافتد. هرچند، اگر افراد بیشتری دربارۀ این شوخی بدانند، میزان کرکرخندۀ کلیِ خلقشده توسط آن افزایش مییابد. اغلب، آشکارکردن شوخی بعد از ماجرا کفایت میکند. دیوید تورن را در نظر بگیرید، کسی که پروفایل جعلی دختر جوانی را در فیسبوک درست کرد. این دختر «یادش رفت» که مهمانی تولدش را خصوصی کند و ده هزار نفر از کاربران برای مهمانی او عضو صفحه شدند و در تمام این مدت آقای تورن داشت تیشرتهای «بهترین مهمانی تاریخ» را میفروخت. ناگهان سیاستمدارها و روزنامهنگارها شروع کردند به بحث دربارۀ این مهمانی فیسبوکی. پسازآنکه آبها از آسیاب افتاد، دیوید تورن حقیقت داستان را آشکار کرد. اگر نمیکرد، این ماجرا همیشه جشن تولد بههمخوردۀ دختری بیچاره باقی میماند، اما با آشکارکردن تمام ماجرا، کرکرخندۀ زیادی بهخاطر تمام سروصدایی که راه انداخته بود درست شد. کل ماجرا باعث شد من یکی توی دلم بگویم «دست مریزاد آقای تورن».
هرچند بعضی وقتها، اینکه جزو معدود افرادی باشید که میدانید شوخی چه معنایی دارد، یکی از بهترین چیزهای ترولبازی است. مثال خوبی از آلمان برایتان بزنم. پس از یک ماجرای خشونتبارِ مرتبط با اسلحه در یک مدرسه، سیاستمدارها بازیهای ویدئویی خشن مثل کانتر-استرایک یا موسیقیهای خشن مثل اسلیپنات را مقصر دانستند. جدای از بُعد غمانگیز آن که مربوط به خشونت در مدرسه است، واکنشهای سیاستمدارها و رسانهها باعث خشم نسل جوان شد. زمانیکه در مدرسهای در وینِندن تیراندازی رخ داد، یک ترول ناشناس از کراتچن (فورچنِ آلمانی)، یک یادداشت خودکشی از جانب تیرانداز جعل کرد و آن را بهعنوان یک پست در تالارگفتوگوی کراتچن گذاشت. رسانههای آلمانی بهنحوی دستشان به آن رسید و از کل اینترنت انتقاد کردند، چون این فرد اعمالش را قبلاً در محیط آنلاین گفته بود منتهی هیچکس قبلاً او را جدی نگرفته بود. خودِ پیام داشت واقعاً تمام این قالبها را بیرون میکشید و آش آنقدر شور شد که وزیر داخلی بادن-وورتمبرگ پیام را که پر از چناسپیک۱۵ مخفی آلمانی بود (grillen gehen بهمعنای رفتن به مهمانی کبابپزان و هممعنی با خودکشیکردن یا بِرند که نام گمنامهای آلمانی است) را بهصورت زنده خواند و از تمام ایستگاههای تلویزیونی پخش شد. اگر کاری کنید که یکی از سیاستمدارهای برجستۀ کشورتان پیامی جعلی را بخواند، برای آن اندک افرادی که منبع اصلیاش را به دلیل آشنایی با چناسپیک آلمانی تشخیص میدهند خیلی کرکرخنده خواهد بود.
وقتی آشکار شد که آن پیام جعلی است، تمام رسانههای آلمانی در موقعیت خجالتآوری قرار گرفتند بهاینخاطر که حتی منبع پیام را نیز بررسی نکرده بودند.
سامیهایان: بهنظر من این بیشتر شبیه به یک خردهفرهنگ است -خردهفرهنگی مختصِ ترولبازی (ضدحالزنی در بازیها، حملات در فورچن و امثال اینها)- که تنها مربوط به موارد یا کنشهای خاص است. آیا بیان این راهبردهای بسیار سیال و قراردادنشان درون یک گونه یا یک فرهنگ، یا تحلیل آنها بهشیوهای مردمشناسانه خطرناک نیست؟
کرپیتز: حق کاملاً با تو است. بههمیندلیل است که من از یک تعریف نسبتاً بسیط استفاده کردم.
همانطور که در مقدمۀ فصل، یعنی «ترول باشید»، نوشتم این روشها همواره تغییر میکنند. معنای ترولبازی این است که همواره به دنبال یافتنِ راههای جدیدی باشید برای رفتاری متفاوت از آنچه مردم انتظارش را دارند. همین جنبۀ خلاقانه است که من در ترولبازی بیشازهمه به آن علاقه دارم. بهقول ترکی برثدی۱۶، نفوذ به یک سیستم. وقتی دربارۀ تکنیکهای ترولبازی مینویسید، تمام کاری که میتوانید و باید بکنید ساختن «اسکرینشات»های مثالزدنی است. اینجا چپاندن این اشکال سیال درون دستهبندیهای ثابت سنتی دانشگاهی کار درستی نیست. مسئله دربارۀ تکنیکهای فعلی نیست، بلکه دربارۀ شیوههای خلاقانهای است که تکنیکهای جدید را به وجود میآورند. برای این مثالهای زیادی در کتابم آوردهام و توضیح میدهم که چطور عمل میکنند تا بتوانید آنها را بیشتر بسط بدهید.
مثلاً به یک اجتماع فمینیستی فکر کنید. اگر بتوانید یک حساب کاربری درست کنید تنها برای اینکه چیزی مثل این بنویسید که «چرا تو اینترنتی؟ برگرد تو آشپزخونه و برام ساندویچ درست کن!»، تنها اتفاقی که احتمالاً میافتد این است که حساب و پست شما حذف خواهند شد. افراد بسیار زیادی قبلاً این کار را کردهاند که حالا این پیام برای گروه هدف صرفاً یکجور آلودگی صوتی به شمار میرود. برای اینکه ترول موفقی باشید باید به چیز جدیدی برسید.
سامیهایان: پسازاینکه اخیراً ویدئویی دربارۀ یک ترول اهل ولز دیدم که بی.بی.سی رسوایش کرده بود، خودم را مشغول پلکیدن در کانالهای گوناگون یافتم تا واکنشها به ویدئو را ببینم. تو در کتاب خودت از این راهبردهای سادهلوحانۀ ترولبازی انتقاد میکنی، اما واکنشت به جوابها و نظرات دررابطهبا شیوهای که بی.بی.سی کل موضوع را مدیریت کرد چیست؟ آیا اینجا چیزی برای باختن هست؟
کرپیتز: این سؤال واقعاً سخت است، چون نمیشود تعمیم داد. در این مورد، واقعاً از شیوهای که بی.بی.سی به آن ترول نزدیک شده بود خوشم نمیآید. او هیچ شانس واقعیای نداشت. تنها هدف مصاحبه در خیابان این بود که او را یکجور ضداجتماع ابله نشان دهند. یافتن انگیزههای او واقعاً میتوانست جالب باشد، اما بهوضوح بی.بی.سی به این موضوع علاقهای نداشت. اگر میخواهی دربارۀ انگیزههای یک ترول بدانی، نباید اینقدر قضاوتهای افراطی بکنی، بلکه باید بهنوعی به آنها احترام بگذاری، حتی اگر آن ترول واقعاً یک ضداجتماع باشد.
ازطرفدیگر، آن آدم ابداً ترول خوبی نبود. بااینکه بهنظرم بیان مرز میان ترولبازیِ ازلحاظ اخلاقی خوب یا بد، بهشدت مشکل و مندرآوردی است، سعی کردم به آن جهت بدهم. توهین نوشتن در صفحۀ یادبود آنهم روی فیسبوک، همانقدر خلاقانه است که تصادفاً به صورت یک دختر مدرسهای دوازده ساله مشت بزنید. خلاقیت بهنوعی اینجا نشانگر کیفیت است.
باوجوداین، در کتابم نوعی راهنما برای ترولبازی هست.
جولین دیبل جایی نوشته است:
معنای ’اینترنت چیزی جدی است‘ دقیقاً عکس چیزی است که به نظر میرسد. این جمله دو حقیقت را نشانه میرود که برای گونها۱۷ و /بی/تاردها۱۸ به یکاندازه بدیهی محسوب میشود؛ اینکه هیچچیز روی اینترنت آنقدر جدی نیست که نشود به آن خندید، و هیچچیز بهاندازۀ آدمی که غیر از این فکر میکنند خندهدار نیست.
بااینکه هیچچیز مضحکتر از این نیست که مردم چیزهای مشخصی روی اینترنت را زیادی جدی بگیرند، کاملاً عادی است که به زندگی واقعی خود اهمیت بدهید. وقتی از عبارت زندگی واقعی استفاده میکنم، لطفاً بهخاطر داشته باشید که ضرورتاً بهمعنای بیرونگذاشتن فعالیتهای آنلاین نیست. زندگی روی اینترنت نیز واقعی است و گاهی اهمیت دارد و گاهی ندارد. تصمیمگرفتن برای جداکردن مرز این دو یکی از مهمترین چیزها دررابطهبا هویت در اینترنت است. نابودکردن این زندگی واقعی و خندیدن به اینکه مردم آن را جدی میگیرند، برخلاف مسخرهکردن افرادی که جنبههای عجیب زندگی آنلاین را زیادی جدی میگیرند، لوسترین نوعِ ترولبازی است.
کامنتها دربارۀ آن ویدئو هم جالباند، ازاینمنظر که بهنوعی شبیه به دیدگاههای فیلترنشدۀ کاربران هستند. درحالیکه برخی از آنها صرفاً نگاه منفی به ترولبازی دارند، دیگران بهسمتوسوی این نگاه میروند که «ترولبازی میتواند مفرح باشد، اما این یارو حتی یک ترول واقعی هم نیست چون صرفاً دارد بهصورت تصادفی به مردم توهین میکند».
این همچنین بهنحوی نزدیک به عقیدۀ من است.
ترولها باید اعمال خود را قضاوت کنند و سعی کنند تا جایی که ممکن است خلاق باشند و بیشترین کرکرخنده را تولید کنند! صرفاً با رنجاندن افرادی که بهنحوی مشروع سوگوار عزیزان ازدسترفتهشان هستند، نه خلاقید، نه درحال آفرینش کرکرخنده برای کسی جز خودتان.
علیرغم همهچیز این ویدئو، این ویدئو بدنامی ترولبازی در رسانههای سنتی را دربرابر شهرت پیچیدهتر ترولبازی در میان کاربران (بخش نظرها) نشان میدهد. من واقعاً این رویارویی را دوست دارم.
سامیهایان: بنابر دیدگاه شما ترولبازی بهمثابۀ پدیدهای فرهنگی رابطۀ نزدیکی با ناشناسبودن دارد. فکر میکنید ترولبازی روی شبکههای اجتماعیای مثل فیسبوک یا گوگلپلاس نباید باشد یا اینکه باید بهگونۀ متفاوتی وجود داشته باشد؟ نظرم این است که احتمالاً احساس کنید «محق»اید تا بهجای یک غریبه، علیه دوست خود ترولبازی کنید، اما آنوقت کرکرخنده کجا میرود؟
کرپیتز: بااینکه من ترولبازی را به ناشناسبودن ربط میدهم، آن را همچنین به هویت یا مستعاربودن نیز ربط میدهم. در نگاه اول شاید متناقض بهنظر برسد، اما با نگاه دقیقتر، اینچنین نیست. ناشناسبودن و هویت هر دو بهعنوان تکنیکهایی علیه ترولبازی در منابع مختلفی که مرور کردهام فهرست شدهاند و کاملاً منطقیاند.
ایدۀ ارتباط ترولبازی با ناشناسبودن بهنوعی آشکار است:
اگر همه ناشناس باشند، نمیشود شما را مسئول اعمالتان دانست. خویشتن واقعیتان مخفی میماند و این کار را برای شما واقعاً سخت میکند تا با اعمال خود روبهرو شوید.
در اینترنت، این به نظریۀ «اُسکل عظما در اینترنتِ جان گابریلز»۱۹ معروف است یا در روانشناسی به تأثیر مهارگسیختگی آنلاین.
از طرف دیگر، احتمال بیشتری دارد که افراد انتظار ترولبازی در محیطهای ناشناس را داشته باشند. بههمینخاطر است که فورچن این قانون را دارد که «عکس بگیرید وگرنه باور نمیکنیم!» ثبتِ زمانی نیز یکی از تکنیکهای ضروری برای کسب اعتبار در محیطهای ناشناس است.
علاوهبرآن، زمانیکه همه ترولاند، انتخاب هدف و دیدن تأثیر اعمالتان در مقام یک ترول واقعاً سخت است.
هویت اغلب بهعنوان تکنیک خوبی برای جلوگیری از ترولبازی ذکر میشود که کاملاً درست نیست. بااینکه ترولبازی در فیسبوک یا گوگلپلاس سختتر از محیطهای ناشناس است، نتایج آن میتواند بسیار رضایتبخشتر باشد.
این مسئله چند دلیل دارد: اول از همه، افراد در فیسبوک معمولاً انتظار ندارند ترولها شریک گفتوگوی آنها باشند. دوم، انتخاب هدف واقعاً آسان است. سوم، ترول تأثیر اعمالش را میبیند. تنها دشواری در آن محیطهای هویتمحور جعلِ یک هویت معقول است. رشتهصحبتهایی را در فورچن دیدهام که در آنها اکانتهای ترول در فیسبوک با دوستشدن با هم شبکه میسازند. یک حساب جعلی با ۷۸ دوست باورپذیرتر است از حسابی بدون هیچ دوستی.
مثالی برای چگونگی ترولبازی علیه دوستتان در فیسبوک میتواند این باشد (لازم است که دوست شما با کامپیوترش در یک اتاق باشد) که زمانیکه او به دستشویی میرود یا میرود سیگاری بکشد، آرام سروقت کامپیوترش بروید و تنظیمات حریم خصوصی فیسبوکش را بگذارید «فقط خودتان ببینید». ازآنجاکه او احتمالاً انتظار این را ندارد، به انتشار چیزها ادامه خواهد داد و نگران این خواهد شد که چرا هیچکس پستهای او را لایک نمیکند یا نظر نمیدهد. راههای خوب بسیاری هست برای ترولبازی در فیسبوک و گوگلپلاس. دیوید تورن نیز از فیسبوک استفاده کرد وقتی قرار آن مهمانیِ فیسبوکیِ همگانیِ جعلی را میگذاشت. هیچکس انتظار نداشت آن دختر جوان پروفایل جعلی یا ترول باشد. بهاینطریق کل عملیات میتواند موفق باشد.
سامیهایان: اینترنت چیزی جدی است؟ گابریلا کولمن کرکرخنده را بهمنزلۀ نقطۀ افتراق بهسوی یک کنشگری سیاسیِ ازلحاظ اجتماعی درگیرکنندهتر میداند. نظر تو دربارۀ این موضوع چیست؟
کرپیتز: من فکر میکنم مرز میان کنشگری و ترولبازی واقعاً تار است.
درحالیکه بعضی از اشکال اعتراض، مثل هککردن وبسایت پیپل (آنها دروهلۀاول بهخاطر کرکرخنده این کار را نکردند) برای دستهبندیشدن بهمنزلۀ کنشگری راحتترند، سایر اشکال اعتراض نمونههای درجه یک ترولبازیاند. عملیات پشمصاف یادتان است؟
فردی از شهر نیویورک موهای زائد و ناخن پای دیگر اعضای گمنام را جمع کرده بود و خودش را با وازلین چرب کرده بود، و داد میزد پشم و ناخن پا. بعد توی یکی از ساختمانهای ساینتولوژی دوید و موها و ناخنها را به همه جا مالید. ازآنجاییکه به بدنش وازلین زده بود، آنقدر لیز بود که مأموران حراست نمیتوانستند بگیرندش. سایر اعضای گمانم از آن فیلم گرفتند و تصویرش را روی یوتیوب گذاشتند تا کرکرخنده را پخش کنند.
مثلاً روز فیلمهای مستهجن روی یوتیوب عملی بود که طی آن گمنامها علیه سیاستهای یوتیوب با پرکردن آن با فیلمهای مستهجن دست به اعتراض زدند. جنبۀ کرکرخندهاش بزرگتر از جنبۀ کنشگریاش است که عمل را در دستۀ ترولبازی قرار میدهد.
سامیهایان: هنر بهمثابۀ ترولبازی یا هنر ترولبازی؟ برخی هنرمندان راهبردهای ترولبازی را در آثارشان به کار میبرند، الآن پروژۀ تامبینگ یوتیوبِ جودی مد نظرم است، آن یکی که روی فیسبوک بود، تِن تِنتِن، اما همچنین به ترکی برثدی فکر میکنم یا کستانت دولارت که نمایشگاه آیآرال خود را با ترولبازی علیه تقریباً تمام فهرست فیسبوکش تبلیغ میکرد. قطعاً اینجا نوعی تفاوت دررابطهبا هدفها و مخاطب کرکرخندهها وجود دارد. این روال هنری را دررابطهبا فرهنگ ترولی چگونه میبینید؟
کرپیتز: ترولبازی هنر است!
من پتانسیل زیادی در ترولبازی بهمنزلۀ هنر میبینم. یک نمونه که در کتابم نیز به آن پرداختهام، بوتیکلیپس اثر دنیس ناپف، همچنین مشهور به ترکی برثدی است، همانکه تکههایی از فیلمهای رقص را از یوتیوب دانلود کرده بود، بخشهای خوبشان را حذف کرده بود و دوباره آنها را با همان اسم و با همان شناسههای اصلی روی یوتیوب آپلود کرده بود.
او همچنین با ساختن یک صفحۀ جعلی نیویورک تایمز (که حالا از کار افتاده) و شامل مصاحبهای با خودش میشد زمانیکه آلبوم جدیدش به اسم «آلبوم جدید» را منتشر میکرد، همه را قربانی ترولبازیاش کرده است.
یکی دیگر از ترول/هنرمندهای عالی دراگان اسپنشید است که با آرام بارتول همکاری کرد و این خبر کذب را همهجا پخش کرد که گوگل استریتویو از این به بعد در آلمانی پولی خواهد شد چون گوگل نمیتواند از پس مخارج درخواست همۀ آنهایی بر بیاید که میخواهند خانهشان تار شود (این موضوع برای مردم اینجا در آلمان مشکلی واقعی است). او لینکی را ضمیمۀ یک صفحۀ جعلی در استریتویو کرد که برای جستوجو در محتوا نیازمند پرداخت بود. هرچند زمینههای ورودی برای اطلاعات پرداخت غیرواقعی بودند، سایت خیلی زود بهعنوان فیشینگ شناسایی و ناپدید شد، اما ایدۀ پشت این حرکت واقعاً خوب است.
ازآنجاکه ترولبازی بازی خلاقانه با انتظارات مردم یا نفوذکردن به سیستمهاست، من رابطۀ عمیقی بین آن و هنر میبینم.
سامیهایان: آیا مثال خوبی از ترولبازی در زندگی واقعی داری؟
کرپیتز: البته. ترولبازی در زندگی واقعی میتواند بسیار مفرح باشد.
یادم میآید یک بار علیه آرام بارتول ترولبازی کردم، وقتی که او در آکادمی مرتز سخنرانی داشت و برای یک فنجان قهوه بیرون رفته بود. من دویدم سروقت لپتاپش و گیرندۀ موشوارۀ بیسیمام را به پشت نوتبوکش وصل کردم (یکی از آنها که زمانیکه وصل میکنید تنها ۳ میلیمتر از آن بیرون است). وقتی که برگشت و چیزی نشانمان میداد، میتوانستم بااطمینان وقتی او برایمان حرف میزد هر ویدئویی را که خواستم روی یوتیوب باز کنم و پروژکتور نیز آن پشت روشن بود. حتی وقتی متوجه شد که اشکالی در کار است، باز هم نمیدانست چه خبر شده.
یکی دیگر از حرکاتِ هنریتر که با دو تا از همکلاسیهایم به آن رسیدیم (این نیز طی کارگاهی با آرام بارتول) نفوذ به مدیا مارکْت (نسخۀ آلمانی بستبای) بود. ما تصاویری چاپ کردیم و آنها را روی یو.اس.بیها قرار دادیم و به مدیا مارکت رفتیم. بعد از تصاویر با استفاده از دوربینهای دیجیتالی که به نمایش گذاشته بودند بهجای بوم، عکس گرفتیم. بعد سراغ کامپیوترها رفتیم و تصاویر یو.اس.بیهایمان را بهعنوان تصویرزمینه روی کامپیوترها و لپتاپها گذاشتیم.
اینطوری یک نوع نمایشگاه راه انداختیم. متأسفانه، بااینکه کارمندان ابداً نمیدانستند که ما با یو.اس.بیها چه میکنیم، دوربینمان را خیلی زود دیدند و تهدید کردند که اگر به فیلمبرداری ادامه دهیم از فروشگاه بیرونمان میکنند. بنابراین، مستندکردن همیشه بخش گند قضیه است.
نهچندان هنری ولی واقعاً باحال این است که برچسبهای ترولفیس کوچک روی حسگرهای موشوارههای نوری بچسبانیم، یا سیبهای آبنباتی را بهجای سیب با پیاز درست کنیم، یا بهنحوی کاری کنیم که مردم از سایتهای بهتآور و زننده سر در بیاورند.
وقتی با ترکی برثدی دربارۀ کتابم حرف میزدم به ایدۀ قشنگی رسید برای ترولکردنِ آدمهای مهمانیرو. کافی است یک مهمانی از پیش برنامهریزی شده را بگیرید و برای آن تبلیغات جدید طراحی کنید. حالا تبلیغات جعلی شما اعلام میکنند که مهمانی یک مهمانیِ پیژامهای است یا یک مهمانی بیسلیقگی. آنها را با یکی از چاپگرهای آنلاین باتخفیف چاپ کنید و همهجا بزنید. بعد به مهمانی بروید و به ریش مردمی بخندید که با پیژامه به یک مهمانی رسمی آمدهاند.
یک ایدۀ عالی دیگر که جایی روی اینترنت پیدا کردم دربارۀ آن دوربینهایِ گوزن است که توی طبیعت کار گذاشته میشوند و بهصورت خودکار زمانیکه چیزی جلویشان تکان میخورد عکس میگیرند. تنها کاری که باید بکنید بازکردن جعبه و قرضگرفتن کارت حافظه است. بعد در خانه، یکی از عکسها را باز کنید و با فوتوشاپ یک جور هیولا توی عکس بگذارید. بعد کارت را به دوربین برگردانید و منتظر شوید تا تلویزیون داستانی دربارۀ هیولایی در جنگل پخش کند.
تکرار میکنم، همۀ اینها بهاینخاطر عملیاند که انتظار ندارید کسی این کار را بکند.
سامیهایان: آیا خود تو یک ترول محسوب میشوی؟
کرپیتز: آیا همۀ ما گاهی ترول نیستیم؟
پینوشتها:
• این مطلب را استفان کرپیتز نوشته است و در تاریخ ۴ مۀ ۲۰۱۲، با عنوان «Troll Culture: A Conversation with Stefan Krappitz» در آرشیو اینترنتی پوول منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۹۷ آن را با عنوان «هیچچیز در اینترنت آنقدر جدی نیست که نشود به آن خندید» و ترجمۀ علی امیری منتشر کرده است.
•• استفان کرپیتز (Stefan Krappitz) مهندس کامپیوتر و برنامهنویس آلمانی است. او نویسندۀ کتاب فرهنگ ترولی: راهنمایی جامع (Troll Culture: A Comprehensive Guide) است.
[۱] Troll Culture
[۲] Social hacking: عمل دستکاریِ نتایجِ رفتار اجتماعی ازطریق عملیات هماهنگ [مترجم].
[۳] Gargoyle:در بناها و کلیساهای قدیم ناودانی که به شکل صورت انسان یا حیوانات عجیب از فلز و یا سنگ حجاری شده است [مترجم].
[۴] Anonymous Movement
[۵] Geocities
[۶] Comic Sans MS
[۷] 4chan: یک وبگاه انگلیسی زبان برای اشتراک گذاری تصاویر است. این وبگاه در ۱ آکتبر ۲۰۰۳ فعالیت خود را با محتوای اصلی مانگا و انیمه آغاز کرد. کاربران به صورت ناشناس در فورچن فعالیت میکنند. گروههای ناشناس فعال در این وبگاه بارها مورد توجه رسانهها قرار گرفتند. کاربران فورچن مسئول تعدادی از حملههای اینترنتی به وبگاهها و کاربران اینترنتی و ترویج رفتارهای خشونت آمیز بودهاند. گاردین به صورت خلاصه کاربران فورچن را “دیوانه، نوجوان،… ، باهوش، مسخره و هشدار دهنده” توصیف میکند [ویکیپدیا]
[۸] Encyclopedia Dramatica
[۹] Epic Win for Anonymous
[۱۰] Usenet
[۱۱] griefer
[۱۲] lulz
[۱۳] lols
[۱۴] schadenfreude
[۱۵] Chanspeak عبارتهای رایج در سایتهای ترولی که فقط اعضا معنای آن را میفهمند [مترجم].
[۱۶] Tracky Birthday
[۱۷] Goons: دستهای از ترولها که تخصصشان این است که عکس انسانهای مشهور یا موقعیتهای جدی را بردارند و با فتوشاپ آن را به چیزی مضحک یا توهین آمیز تبدیل کنند [مترجم].
[۱۸] /b/tards: شخصیتهای مشهور در فورچن که پستهای زیادی منتشر میکنند و محبوبیت بالایی دارند [مترجم].
[۱۹] John Gabriels Greater Internet Fuckwad Theory
همه نگران اقتدارگرایی روبهشد راستگرایان در جهان سیاستاند، اما شاید خطر اصلی جای دیگری باشد
راه آزادی، کتاب جدید جوزف استیگلیتز، تأملی انتقادی بر سیاست و اقتصاد نئولیبرال است
یک سوم کل غذای تولیدی جهان دور ریخته میشود
نوجوانانی که در کشورهای انگلیسیزبان زندگی میکنند بهشکل روزافزونی روانرنجور شدهاند. چرا؟