از چاقی و بیماری و اعتیاد، تا گرفتاریهای پیری و گزارشی خارقالعاده از تجربۀ مادری
لذت خواندنِ یکسری از جستارها گاهی تا چند سال زیر زبان آدم میمانَد. نوشتۀ لزلی جمیسون یکی از آنهاست. او از تجربۀ بارداریاش میگوید، تجربهای که شخصیتش را هفتهبههفته برای همیشه تغییر میداد. لو اورتنزیو هم پزشکی بود که بههوای نجات شهرش تا قعرِ اعتیاد پیش رفت؛ او گرفتار همان مخدرهایی شده بود که برای بیمارانش تجویز میکرد. تامی تاملینسون با روایتی طنزآمیز از رازهای چاقبودن پرده برمیدارد. آرتور کریستال، که ۷۱ سالش است، کلیشههای سرخوشانۀ پیری را میشکند و بدون شرمساری میگوید پیری میتواند دورانی غمبار باشد. انی بویر نیز نشان داده سرطان هرچقدر قوی باشد زورش به تخیلِ نویسندهای ادبی نمیرسد.
4 دقیقه
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• با هر کودک مادری هم زاده میشود
تو آمدی که نشانم بدهی درد هرگز بهترین معلم من نبوده است
لزلی جمیسون، جستارنویس مشهور آمریکایی، وقتی پس از سالها انتظار باردار شد، برای کارهایی که باید انجام دهد، برنامهریزی دقیقی کرد. اما وقتی جلوتر رفت، فهمید آن شناختی که تا به حال از خودش داشته است، دارد کمرنگ و کمرنگتر میشود و شخصیت تازهای جای او را میگیرد. همراه با جنینی که در شکم او بزرگ میشد، یک «مادر» نیز از میان جان او در حال متولدشدن بود. جمیسون در این جستار با نثری حسی، پرشور و شگفتانگیز این فرایند را روایت میکند.
• مرگ را بلعیدم، تا شاید زنده بمانم: زندگیِ یک بیمار سرطانی
احساس میکردم داروهایی که قرار است مرا از مرگ برهانند، خودشان دارند جانم را میگیرند
هیچ بیمار سرطانیای، حتی اگر کاملاً بهبود بیابد، دیگر به همان آدم قبلی تبدیل نمیشود. سایۀ مرگ و رنج بیحساب درمان، او را خرد میکند و از نو میسازد. کسی میشود که انگار دوباره متولد شده است، البته اگر جان به در ببرد. انی بویر، جستارنویس موفق آمریکایی، از تجربۀ خودش در مبارزه با سرطانی بسیار مهاجم نوشته است. از دورانی که بارها از خودش پرسید آیا تحمل این همه رنج میارزید؟ آیا بهتر نبود به تقدیر تن میدادم و مرگ را میپذیرفتم؟
• وزن من ۲۰۸ کیلوگرم است
وقتی غولترین آدمی هستی که اطرافیانت در عمرشان دیدهاند
وقتی در مترو ایستادهایم و میلۀ بالای سرمان را چسبیدهایم، افکار رنگ و وارنگ از ذهنمان میگذرد. اینکه کاش صندلیای برای نشستن بود، کاش زودتر میرسیدیم یا نگرانی بابت اینکه کسی روی کفشِ گرانقیمتمان پا بگذارد یا لباسمان چروک شود. اما تامی تاملینسون، روزنامهنگار آمریکایی، فقط به چیزی غریب فکر میکرد: اگر تعادلم را از دست بدهم و روی کس دیگری بیفتم، زنده خواهد ماند؟
• پیری دورانی است پر از اتفاقات خوب؟ به همین خیال باشید
عمر طولانی موهبت است، ولی آیا واقعاً قدردان آن خواهیم بود؟
بشر در هیچ دورهای از تاریخ به اندازۀ امروز سالخورده نبوده است. پیری واقعیت جدیدی است که هنوز اکثر ما آمادۀ رویارویی با آن نیستیم. البته فراوانند نویسندگان خوشحالی که میگویند زندگی در دوران پیری رضایت و آرامش بیشتری دارد و نباید دربارۀ این دوران افکار منفی بافت. اما کافی است به جای روانشناسی مثبتگرا سراغ زیستشناسی بروید تا بفهمید بدن سالخورده چقدر غمبار است. آرتور کریستال، جستارنویس ۷۱سالۀ آمریکایی، با طنز منحصربهفردش دربارۀ پیری و کتابهای مربوط به آن نوشته است.
• لو اورتنزیو: پزشکی که همهچیز را به پای اعتیاد باخت
او با مخدرهای ضددرد تا قعر جهنم رفت، ولی حالا بهدنبال نجات شهرش است
چرا بیماران لاعلاجی که چند روزی تا پایان عمرشان باقی نمانده، باید با دردِ بیامان شکنجه شوند؟ اخلاق حکم میکند که اگر میتوانیم این دردِ بیهوده را تسکین دهیم، در این کار تردید نکنیم. با همین استدلال بود که از دهۀ ۱۹۸۰ تجویز داروهای مخدر ضددرد رایج شد. اما انسانها در سراسر زندگی درد میکشند: درد دندان، شکستگی استخوان یا التهاب مفاصل هم میتواند به همان اندازه مهلک باشد. و ماجرا شروع شد. چرا بیماران -و حتی پزشکان- باید درد را تحمل کنند، وقتی مخدرهای دارویی در دسترس است؟
برای اینکه خوانندۀ خوبی باشید، نیازی نیست هر کتابی را تا آخر بخوانید
چطور انگیزۀ انتقامجویی در میان یهودیان اسرائیلی از نازیها به اعراب فلسطینی منتقل شد؟
رمان مدار زمین ما را به زندگی روزمره و خیالانگیز شش فضانورد دعوت میکند
چرا برای توصیف روابط انسانی از استعارههای مکانی و معماری استفاده میکنیم؟