الگوریتمهای سرگرمیساز برای کار با دانش باستانی حاصل از متون و فضاهای مقدس طراحی نشدهاند
احساس میکنید در دنیای اطرافتان همهچیز بیش از حد مادی و سطحی شده است؟ به ژرفاندیشی و خودکاوی و معنویت علاقه دارید؟ راهش ساده است: با چند جستجو، میتوانید انواع و اقسامی از برنامههای آموزشی یا تمرینها و سخنرانیهای معنوی پیدا کنید که گام به گام با شما همراه شوند. در عصر اینترنت، همهچیز فقط به اندازۀ چند کلیک از شما فاصله دارد. راس سیمونینی، موسیقیدان و روزنامهنگار آمریکایی، چندی پیش تصمیم گرفت تا با جدیت تمام یک دورۀ آموزشی یوگا را به صورت آنلاین تجربه کند، اما ماجرا پیچیدهتر از آن بود که در ابتدا فکر میکرد.
راس سیمونینی، نیویورک تایمز— نقل است که روزی جوانی ۲۵ساله به نام جاگادیش واسودِو با موتورسیکلت به بالای تپههای چاموندی در نزدیکی میسور هند رفت. آنجا روی سنگی نشست و ناگهان به نخستین تجربۀ رازآلود خود فروغلطید. با صورتی خیس از اشک، آن «وجد و سرور وصفناپذیر» را از سر گذراند و آنگاهکه از این حال بیرون آمد، زندگی تازهاش، بهعنوان رهبری معنوی، آغاز شده بود. مأموریت واسودِو این بود که راه نجات سعادتمندانهای را که در آن تپهها یافته بود به مردمان بیاموزد.
این داستانی است که واسودوی ۲۵ساله را به یکی از مشهورترین چهرههای معنوی عصر اینترنت تبدیل کرد -او نام سادگورو را برای خود برگزید و اکنون ۶۷ سال دارد. بنیاد ایشا از سال ۱۹۹۲ تحت رهبری او آغاز به کار کرد و اکنون به امپراتوریِ جهانیِ آموزش یوگا و فعالیتهای زیستمحیطی، با دهها میلیون دنبالکننده در رسانههای اجتماعی، پادکست و اپلیکیشن اختصاصی، بدل شده است. مرکز این بنیاد در کویمباتور هند، همچون شهری کوچک، از زیرساختهایی چون مدرسه، محل مخصوص مراقبه و عبادتگاه برخوردار است. ایشا همچنین با راهاندازی مؤسسۀ «علوم باطنی» در مکمینویل تنسی -منطقهای روستایی که بهدلیل نزدیکیاش به چندین شهر بزرگ آمریکا برگزیده شده- دامنۀ فعالیتش را به ایالات متحده گسترش داده است. سادگورو در نظر دارد زمین ۱۷ هزار هکتاری مؤسسه را به ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر از مریدانش اختصاص دهد.
من در بهار ۲۰۲۳، برای شرکت در یکی از سخنرانیهای سادگورو که بهطور خاص برای افراد مشهور، اینفلوئنسرها و نویسندگان طراحی شده بود، از مؤسسۀ «علوم باطنی» دیدن کردم. در آن روز، حدود ۱۵۰ نفر ساعتها انتظار کشیدند تا درها باز شود و با عجله خود را به نزدیکترین فاصلۀ ممکن به گورو برسانند. با ورود سادگورو، جمعیت به احترام او از جای برخاست. به یاد دارم که کودکی در کنارم ایستاده بود و نقاشیاش از گورو را در دستانش میفشرد. یک بازیگر زن تلویزیون را هم دیدم که چهرهاش از مشاهدۀ او شکفته بود.
در آن نشست، سادگورو را شخصیتی تأثیرگذار و بانمک یافتم که از جذابیت ظریف سیاستمداران برخوردار بود. البته وقتی با او دست دادم، چیزی فرامادی حس نکردم. در حقیقت، سادگورو با وجود تجربیات رازآمیزش بیشتر به سلبریتیهای در دسترس میمانست تا رهبر فرقهای هرمسی، چنانکه بارها با کسانی همچون جو روگان1، لوگان پل2 و متیو مککانهی3 به گفتوگو نشسته و به افرادی چون ویل اسمیت و سولانا ایمانی رویی4 شخصاً مشاوره داده است. چهرۀ آنلاین گورو گفتههای خردمندانه را با طعنه و طنز ترکیب میکند و تصویر رهبری جدی و سختگیر را از او میزداید.
حضور رسانهای سادگورو را باید ادامۀ مسیری دانست که با ظهور ماهاریشی ماهش یوگی در دهۀ ۱۹۶۰ و دوستیاش با گروه بیتلز آغاز شد. در واقع، ستارۀ بخت یوگا در اوایل قرن بیستم با اساتید برجستۀ یوگا، همچون سوامی ویوکاناندا و پاراماهانسا یوگاناندا، در غرب درخشیدن گرفت. چنانکه اگر امروز به حضور فراگیر یوگا در جهان بنگریم، موفقیت تمامعیار رسالت آنها پیش چشم قرار خواهد گرفت. اما رسواییهای برخی رهبران و پیروان یوگا، از بیوتروریسم سیاسی شماری از پیروان اوشو تا اتهامات جنسی علیه بیکرام چودوری، بدبینی جماعتی از آمریکاییها را نیز در پی داشته است.
به نظر میرسد سادگورو از تاریخ پرفرازونشیب مدارس یوگا در گذشته آگاه است و چند مورد بحثانگیز را نیز در کارنامه دارد، ازجمله ابهامات مرتبط با روند مرگ یوگایی همسرش و اتهام دستاندازی به قسمتهایی از جنگلهای هندوستان. با نظر به این دشواریها، او میکوشد جداً از این تاریخ جنجالی فاصله بگیرد. سادگورو به شوخی میگوید که «گورو حرف بیتربیتی است» و توضیح میدهد که نام او توصیفی است از یک گوروی خودساخته بدون انتساب رسمی به هیچ فرقه و مدرسه. او ایدۀ آموختن یوگا از روی کتاب را مسخره میکند، گرچه خودش چندین کتاب پرفروش نوشته است. اما او این آثار را نه مجموعهای از دستورالعملها، بلکه الهاماتی درونی میداند، چنانکه در دیداری به خود من گفت که «من به کسی تعلیم نمیدهم. تمام کاری که میکنم این است که شما را کاملاً گیج و سردرگم کنم».
سادگورو رندی زیرک است که برخلاف آنچه مدعی است توان سخنوری بالایی دارد و بهطرز ماهرانهای از استعارههای علمی برای جذب مخاطبان غربی استفاده میکند. رویکرد «موسسۀ ایشا» نیز بهطور خاص برای فرهنگ آمریکاییِ رشد فردی طراحی شده است. ویدئوهای کوتاه او با عناوینی همچون «چگونه بیتوجه به شرایط شاد باشیم» یا «کارما چیست؟» برشهای خوشطعم اندیشه هستند (پنج تا ۱۰ دقیقه) که از میان سخنرانیهای طولانیتر انتخاب و با نوای فلوت بامبو ترکیب شدهاند. شنیدن این قطعات در مترو نشاطآور است، اما بهراستی وقتی دانشی باستانی از بستر خاص و مقدس آن بیرون آورده شود و در قالب الگوریتمهای سرگرمیسازی قرار گیرد، حاصل چه خواهد بود؟
سادگورو در دوران کرونا، که همگان تشنۀ چارچوبهای معنابخش بودند، برنامۀ آموزشی بنیاد ایشا را بهصورت آنلاین ارائه کرد. در این برنامه، همچون بسیاری از نظامهای معنوی دیگر، برنامۀ کاملی، شامل رژیم غذایی، عادات فکری و ارتباطات اجتماعی، در اختیار داوطلبان قرار میگیرد و با ترکیبی از انواع تکنیکهای یوگا بستهای نسبتاً آسان و کاربردی برای نوآموزان فراهم میآید.
من این تکنیکها را طی چهار روز آموختم، با یک لپتاپ ۱۵اینچی در آتلیۀ نقاشیام، جایی که چیزی یا کسی مزاحمتی ایجاد نمیکرد. باآنکه مجموعۀ این تمرینات چندان دشوار نبود، اجرای برنامه دقت و پیگیری مداوم در طول روز را طلب میکرد. تمرینها از صبح آغاز میشد و من دوربینم را روشن میگذاشتم تا اگر پس از شش ساعت راست نشستن، بدون پشتی یا متکا، چشمانم لحظهای بسته شد، داوطلبان دیگر بتوانند مرا آگاه کنند. با راهنمایی داوطلبان دوره، دیدم که انرژیهای انتزاعی و نادیدنی در من بیدار شدند.
البته تردید داشتم که این مکان، جایی که در آن کار و خرید میکنم و از تبلیغات میگریزم، چنین قدرتی داشته باشد، اما بههرحال خودم را وقف تمرین کردم و در پایان برنامه، در کنار سایر حاضران، از راه دور، نوعی دریافت معنوی و حس سرور را بهصورت دستهجمعی و از طریق وایفای تجربه کردیم.
اینترنت میتواند همچون نوعی تردمیل برای جستجوی معنوی عمل کند، درست مانند تشخیص پزشکی از طریق فضای وب، اما آنچه ما در این دوره از سر گذراندیم فرایندی غیرمنتظره بود، مانند رسیدن به چیزی واقعی و اصیل. باوجوداین، پس از پایان دوره، سرور حاصل از آن نیز رفتهرفته رو به کاستی نهاد. زمانی که برنامۀ ایشا را بستم، نمایشگر لپتاپم پر بود از قبضهای پرداختنشده و دیگر نمادهای اضطرابآور. بهراستی آیا این دریچۀ معنوی به یک صفحۀ باز در مرورگرم میماند که صندوق ایمیلی پر از هرزنامه را پنهان میکند؟ یا من آدمی بودم بیاستعداد در معنویت؟ سادگورو مرا به همانجایی رساند که پیشتر وعده داده بود: سردرگم و آشفته.
تمرینات را هر روز با دقت کامل ادامه دادم و بعد از ماهها کمی بهتر شدم، همانطور که همیشه حین مدیتیشن بودهام. در ادامه نیز یک سال به کار ادامه دادم و تمرینهای پیشرفتهتر ایشا را هم به برنامه افزودم. اما هیچیک از شادکامیهای وصفشده در شبکههای مجازی را تجربه نکردم. علاوهبر این، مشکلات عصبی، عضلانی و روانیِ مرتبط با انجام این تمرینات نیز ظاهر شدند. رفتهرفته حس میکردم که آموزشهای ارائهشده من را برای چنین عوارضی آماده نکرده است. البته سادگورو دربارۀ خطرات انجام نادرست تمرینات یوگا هشدار میدهد. بااینحال، تمرینات پیشنهادی را در اختیار هرکس که قادر به پرداخت هزینۀ آن باشد قرار میدهد.
در ابتدای مسیر پرسشم این بود آیا واقعاً تجربۀ معنویِ آنلاین ممکن است؟ اما حالا میپرسیدم که آیا اساساً باید بهدنبال چنین تجربهای رفت یا خیر. سادگورو بسیاری از تمرینات ایشا را «باطنی» توصیف میکند، اصطلاحی بحثبرانگیز که به سنتهای باطنی شرقی مانند تانترا یا سنن غربی همچون تئوسوفی اشاره دارد. به گفتۀ او «امر باطنی» روشی پیشرفتهتر است که میتوان از آن برای توسعۀ مهارتهایی بهره گرفت که بهظاهر ماوراءطبیعی قلمداد میشوند. از دید او، این روشها بسیار فراتر از محتوای کلاسهای یوگا هستند و سیستمهای ذهنی، روحی و انرژی بدن را دوباره برنامهریزی میکنند. و این همان تحولی است که غربیها ممکن است برای آن آماده نباشند.
فضای آنلاین، معنویت و مدیتیشن اغلب به عنوان ابزارهای دستیابی به موفقیت معرفی میشوند. اما تمرینات و آموزههای معنوی رازآلود و غیرقابل پیشبینی هستند و شاید هرگز به تصور مرسوم از رشد فردی نینجامند. قلمرو غیرمادی، برحسبِ تعریف، تابع قوانینی متفاوت از دنیای مادی است و فناوری جدید برای مهار و رویارویی با این قوانین آماده و مجهز نیست. در حقیقت، ارزش اصلی معنویت برای بشر امروز شاید در مقاومت جاودانۀ آن در برابر جریانهای فرهنگی مسلط نهفته باشد. اینترنت رسانههای اجتماعی و اپلیکیشنهای ارائهدهندۀ خدمات درمانی (تراپی) را در یک سطح قرار میدهد. اینترنت خواستههای ما را پیشبینی میکند و متقاعدمان میسازد که فاصلۀ میان ما و دانش تنها یک کلیک است. اما آنگونه که هر مرشد راستین به شما خواهد آموخت، حقایق رازآمیز و عرفانی اطلاعات صرف نیستند و کندوکاو درون همواره کاری دشوار خواهد بود.
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
این مطلب را راس سیمونینی نوشته و در تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴ با عنوان «Should We Be Receiving Mystical Truths on Our Phones» در وبسایت نیویورک تایمز منتشر شده است و برای نخستینبار در ۲۷ آبان ۱۴۰۳با عنوان «آیا میتوان در اینترنت به معنویت دست یافت؟» و با ترجمۀ علی حاتمیان در وبسایت ترجمان علوم انسانی منتشر شده است.
راس سیمونینی (Ross Simonini) نویسنده، هنرمند و موسیقیدان آمریکایی است. نوشتههای او در نشریاتی چون نیویورک تایمز و مجلۀ اینترویو منتشر میشوند.
احساس کسلی وقتی پیدا میشود که موضوعِ توجه ما دائم تغییر کند
الگوریتمهای مغرضانه و اطلاعات غلط اینک «تهدیدی جهانی و واقعی» هستند
مروری بر کتاب هنر عدمقطعیت اثر دیوید اسپیگِلهالتر