زمانی آکواریم راهی برای تأمل دربارۀ شگفتیهای دریا بود اما اکنون به تجارتی ظالمانه تبدیل شده است
زمانی آکواریم بهترین راه برای تأمل دربارۀ شگفتیهای حیات در دریا بود. اما اکنون صرفاً تبدیل به چیزی مضحک، بیارزش و ظالمانه شده است. چرا مردم میخواهند ماهیها را در درون جعبه نگاه دارند؟ برند برونر، نویسندۀ کتاب «اقیانوس در خانه» با ترسیم تاریخ فرهنگی آکواریومها توضیح میدهد این ایده از کجا نشأت گرفته و چطور آکواریوم این قدر وسعت یافته است.
برند برونر، ایان — فیلیپ هنری گوس طبیعیدانی انگلیسی در سدۀ نوزدهم و انسانی عمیقاً مذهبی بود. او نخستین کسی نبود که حضور ماهیها در ظروف یا مخازن آب را تجربه کرده بود. نگهداری ماهیها با کارکردی زینتی در دوران باستان، امری مرسوم بود. ظرفهایی که نخست از چینی و سپس از شیشه ساخته میشدند، برای قرنها در میان مردم رواج داشتند؛ اما این ظرفها فاقد گیاهانی بودند که اکسیژن را تأمین کنند و هنوز هیچکس به فن تأمین اکسیژن مورد نیاز گیاهان و حیوانات دست نیافته بود.
ژان ویپرو پوه تاثیری بیشتر و مستقیم در ساختن چیزی داشت که بعدها تبدیل به آکواریوم آب شور شد. او در اوایل دهۀ ۱۸۳۰ در مسینا در جزیرۀ سیسیل دربارۀ «آرگوناوتا آرگو» تحقیقی کرد که در آن زمان تحت عنوان «نوتیلوس کاغذی» نیز شناخته میشد. پوه با استفاده از جعبههایی چوبی که شلنگهای لاستیکی آب شور را به درون آن میراند، توانست نظامی برای گردش آب بسازد. وی توانست مشاهده کند که این مخلوقات جالب دارای چشمی بدون عدسی هستند که شبیه دوربین روزنهای۱ عمل میکند.
در سال ۱۸۵۸، ریچارد اوون مدیر «بریتیش میوزیم»، در اختراع آکواریم به ویپرو پوه یاری رساند؛ هرچند که ظاهراً وی از ضرورت وجود گیاهان برای بهبود کارایی چنین سیستمی آگاه نبوده است. چند سال پیش از گوس، آنا ثاین، زیستشناس دریایی عهد ویکتوریا، چند مرجان سنگی را از «تورکوای» به آپارتمان خویش در لندن برده بود تا آنها را پرورش بدهد. این مسئله باعث وحشت کلفتهایش شد. آنها عهدهدار کار بیاجر و مزد برگردان آب و ریختن آن به بیرون از پنجرۀ باز در فواصل زمانی منظم بودند.
اما این گوس بود که عنوانی بهیادماندنی برای این پدیده ابداع کرد و زمینهساز ایجاد موج بسیار بزرگی از علاقۀ عمومی به مکعب شیشهایاش شد. وی نوشت: «بگذار واژۀ آکواریوم را برای اطلاق بر این مجموعههای جالب حیوانات و گیاهان آبزی انتخاب کنیم. اگر موجودات درون آن از جانواران رودخانهای باشند، به آن آکواریوم آب شیرین میگوییم و اگر موجودات داخل آن همانچیزهایی باشند که در این کتاب به آن پرداختهام، به آن آکواریوم دریایی میگوییم.» اشتیاقی که وی به «مجموعهاش» نشان میداد، مجموعهای که آن را ادامۀ [حیات] آن منطقۀ روستایی میدانست، در صفحهصفحۀ کتابِ همچنان جذاب وی، آکواریوم: پردهبرداری از شگفتیهای اعماق دریا (۱۸۵۴)، نمایان است. این کتابِ گوس شامل مجموعهای زیبا از لیتوگرافهای رنگی است.
این کتاب جرقۀ ایجاد میلی جنونآمیز به داشتن آکواریومهای دریایی را زد.
البته این امر دلیل موجهی داشت. غواصی در آن روزگار هنوز در آغاز کار خویش بود و تا سفر دریایی و افسانهای کشتی کاوشگر متعلق به نیروی دریایی بریتانیا هنوز دو دهه مانده بود. بنابراین تقریباً آگاهی اندکی از جهان زیر آب وجود داشت. در چنین وضعیتی آکواریوم یک ابزار علمی انقلابی بود. آکواریوم دریچههایی را به دنیایی غریب میگشود که برای سدهها موضوع بسیاری از گمانهزنیهای بیسروته بود. در میان صفحات شیشهای آکواریوم، اسرار و معماهای اقیانوس در قالب یک باغ وحشِ پیشچشم، در هم فشرده میشدند. آکواریوم چیزی شبیه به یک باغ اقیانوسی مینیاتوری و اتاقی زیردریایی بود که سرشار از عجایب است.
خیلی زود نویسندگان دیگری در حوزۀ تاریخ طبیعی عامهپسند پیگیر این ماجرا شدند و تب آکواریوم فراگیر شد. کتاب شرلی هیبرد با عنوان آرایههای روستایی برای خانههایی دلپذیر (۱۸۵۶)۲، در کنار آثار بسیاری از دیگر مؤلفان از جمله کتاب هنری نوئل همفری با عنوان باغهای اقیانوسی (۱۸۵۷)۳ به ایجاد این اشتیاق یاری رساندند. این جنون همگانی خیلی زود دامان طبقۀ متوسط را گرفت. مغازههای اختصاصیافته به این پدیده، شروع کردند به پاسخگویی به مطالبهای دائم و فزاینده برای داشتن موجودات دریایی عجیبوغریب در خانه. آکواریومهای عمومی بزرگی، علیالخصوص در ایالات متحده و انگلستان ساخته شد. در همین حین، آکواریوم خانوادگی تبدیل به «یکی از چیزهای تجملی تقریباً ضروری در هر خانۀ خوشساختی» شده بود. آکواریوم خانگی عنوانی بود که نویسندۀ امریکایی هنری دی باتلر در کتابی با همین عنوان در سال ۱۸۵۸ طرح کرد. به نوشتۀ باتلر، آکواریوم «ترکیبی خارقالعاده از علم و هنر بود»، نوعی «جاذبه که همان اندازه که زیبا است، ساده هم هست و همانگونه که پالوده است، فریبنده نیز هست».
اما حتی در عفیفترین و پالودهترین لذات نیز میتوان زیادهروی کرد. نیم قرن بعد از آن، پسر گوس به نام ادموند، که شاعر و نویسنده بود، در خاطرات خودش با عنوان پدر و پسر (۱۹۰۷) نوشت:
حلقهای از زیبایی زنده که بر دور سواحل ما کشیده شده بود، بسیار باریک و شکننده بود. این حلقه در طول آن سدهها صرفاً به این خاطر وجود داشت که اعتنایی به آن نمیشد و در معرض غفلت سرخوشانۀ انسان قرار داشت. این حوضههای سنگی که حاشیههایی مرجانی داشتند، سرشار از آبی راکد به شفافیت آسمان بالای سرشان بودند و مملو از اشکال حسبرانگیز زندگی که دیگر وجود ندارند. آنها همگی بیارجوقرب و تهی گشته و به ابتذال کشیده شدهاند. لشکری از مجموعهداران بهسراغ آنها رفته و هر گوشهای از آن را دستخوش ویرانی کردهاند. این بهشت زیبا پایمال شده و محصول بیعیبونقص قرنها انتخاب طبیعی در زیر لگدهای خشن کنجکاوی سادهدلانه و کژاندیشانه خرد شده است. پدر من، که خود بسیار قدردان این پدیده بود و بسیار ملاحظهکار، به سبب محبوبیتی که کتابشهایش به دست آورد، مسؤول مستقیم فاجعهای بود که هرگز انتظارش را نمیکشید. این واقعیت سالها پیش از آنکه وفات کند، برای خودش به اندازۀ کافی محرز شده بود و ازاینرو در اندوهی بزرگ فرو رفت.
در طی یک سدهای که از نوشتن این سوگنامه به دست ادموند گوس میگذرد، تب آکواریوم تبدیل به تجارتی جهانی شده است. ترسیم تصویری از کل این موضوع اگر نه غیرممکن، دستکم دشوار است. طبق برآوردهایی که اخیراً صورت گرفته است، هر سال ۲۵ تا ۳۰ میلیون حیوان از بیش از دوهزار گونه تجارت میشود. تقریباً تمامی جانواران وحشیای که در آکواریومهای دریایی نگهداری میشوند، از صخرههایی مرجانی گرفته شدهاند که تکاملشان بیش از یکمیلیون سال طول کشیده است. صادرات ماهی از فیلیپین، اندونزی، جزایر سلیمان، سریلانکا، استرالیا، فیجی، مالدیو و پالائو صورت میگیرد. محاسبۀ تعداد این ماهیها، اگر نه غیرممکن، دستکم دشوار است؛ ولی هم در انگلستان و هم در امریکا تعداد ماهیها از گربهها و سگها بیشتر است. هرچند این محاسبه اندکی نادقیق است؛ چون غالباً با یک مخزن، ماهیهای بسیار زیادی وارد میشوند.
باآنکه من آثاری دربارۀ توسعۀ آکواریومها نوشتهام؛ هرگز خود آکواریوم نداشتهام. در واقع هرگز جاذبۀ خاصی در آنها نیافتهام. بارهاوبارها مجبور شدهام از خودم بپرسم که چرا مردم میخواهند ماهیها را در درون جعبه نگاه دارند؟ کار من دربارۀ تاریخ فرهنگی آکواریومها تلاشی بود برای فهم اینکه این ایده از کجا نشأت گرفته و چگونه نگهداری ماهیها این قدر وسعت یافته است.
از زمان چاپ کتابم، با عنوان اقیانوس در خانه۴ (۲۰۰۵)، با بسیاری از شیفتگان آکواریوم دیدار داشتهام. آنها در نوع خود اعجوبههایی هستند و خردهفرهنگ کاملی ایجاد کردهاند که مجلات، باشگاهها و نمایشگاههای تجاری خودش را دارد. به نظر میرسد که برخی از این افراد دربارۀ مسائل بومشناختی آگاه و مسؤولاند؛ اما بسیاری از آنها بهوضوح هیچ اهمیتی نمیدهند که حیواناتشان چگونه به دست آمدهاند. قطعاً آنها دست به این کار کثیف نمیزنند. تنها دغدغۀ ایشان این است که چگونه برخی از گونههای جانوری را از آن خود کنند. از آن زمانی که پژوهش دربارۀ این موضوعات را آغاز کردم، درخواستهای زیادی صورت گرفته است مبنی بر اینکه خاستگاه حیواناتی که وارد بازار میشوند به روشنی مشخص گردند؛ اما هنوز راه درازی تا نیل به این مهم داریم.
هنوز هم جامعترین پژوهش دربارۀ این صنعت، پژوهشی است با عنوان «از اقیانوس تا آکواریوم: تجارت جهانی در حوزۀ گونههای زینتی دریایی» (۲۰۰۳) که سازمان برنامۀ محیطزیست سازمان ملل متحد آن را فراهم آورده است. کولت وابنیتس در نگارش پژوهش مزبور همکاری داشته است. اخیراً با او تماس گرفتم که بپرسم اوضاع از آن زمان تاکنون چقدر دگرگون شده است. پاسخ وی کوتاه بود: هیچ تغییری نکرده است. به من گفت: «گرچه گونههای اصلی هنوز هم بیشترین خواهان را دارند؛ در سراسر جهان گونههای بیشتری صادر میشوند. بخشی از این مسئله ناشی از این است که مردم کنجکاوتر شده و معلوماتشان افزایش یافته است و بخشی هم ناشی از این است که فناوری آکواریومها پیشرفتهتر شده است.»
برخی از این گونهها در اسارت پرورش مییابند؛ اما تنها بخش کوچکی از تجارت در این زمینه را تشکیل میدهند. ماهیها و مرجانهای استوایی معضل بسیار بزرگی را پیش پای پرورشدهندگان احتمالی خود میگذارند؛ چراکه وضعیت پچیدۀ زیستبوم مرجان صخرهای را نمیتوان بهآسانی بازتولید کرد. بنابراین اغلبِ حیواناتِ مجموعهای، از طبیعت وحشی گرفته میشوند. شمار بسیار زیادی از این گونهها از هرجا که گرفته شوند، قتلعام میشوند و توازن بومشناختی آن منطقه برهم خورده و نابود میشود.
به نظر میآید که هنوز هم در بسیاری از جاها معمول آن است که از سیانور سدیوم برای بیحسکردن ماهیها استفاده کنند تا گرفتن آنها آسانتر شود. معلوم است که این راهکار چه بلایی بر سر محیط میآورد: بیمُهرگان و مرجانها را میکشد و زیستگاه آنان را نابود میکند. گردآورندگان معمولاً با احتساب میزان تلفات، حیوانات را بسیار بیشتر از مقدار نیاز صید میکنند و اگر ببینند که به مناطق شکار آنها آسیبی وارد نمیشود، این مقدار، بیشتر هم میشود. تورهای زیرآبی جایگزین بیخطری برای آن شیوۀ شکار هستند؛ اما باید به ماهیگیران آموخت تا چگونه از آنها استفاده کنند. این بدان معناست که زمان و تلاش بسیار بیشتری باید صرف شود.
اما دربارۀ خود صید چه باید گفت؟ از هر ده ماهی که برای تجارت آکواریوم گرفته میشود، تنها یک ماهی آن قدر دوام میآورد تا در نهایت وارد یک تنگ سرگرمی شود، و این به خاطر شیوههای نادرست حمل آنها با کشتی، گرسنگی یا فشار ناشی از انباشت آنها بر روی هم است. این موجودات ظریف غالباً نیازهای بسیار خاصی دارند. ماهی پروانهای، با تنوع دلانگیز رنگها و اَشکالش، عمدتاً از پولیپها و شقایقهای مرجانی تغذیه میکند و در اسارت بهسرعت از گرسنگی میمیرد. بسیاری از ماهیهای آکواریوم آب شور موجودات علفخواری هستند که از جلبکهای سبزشده روی صخرههای مرجانی تغذیه میکنند. معمولاً از کاهو و اسفناج خام بهعنوان جایگزینی برای این غذاها استفاده میشود؛ اما از آنجا که این گیاهان در دریا رشد نکردهاند، فاقد نمک و املاحی هستند که ماهی آب شور بدان نیاز دارد.
گاه گفته میشود که گردآوری این حیوانات منبع درآمدی است برای روستانشینان تهیدست مناطق ساحلی که سخت بدان نیازمندند. از یک نظر این کاملاً درست است؛ اما همانند هر نوع تجارتی که در مقیاسی جهانی سازماندهی شده است، تجارت ماهی نیز ذینفعان بسیاری دارد: عمدهفروشان، واسطهها، صادرکنندگان و واردکنندگان. گردآورندگانی که بخش واقعاً خطرناک کار را بر عهده دارند و در واقع با مواد شیمیایی سروکار دارند، دستمزد بخورونمیری میگیرند. افزونبراین، ماهیگیران با خطر بیماری کاهش فشار مواجه میشوند یا در معرض توکسینهای عصبیای قرار میگیرند که برای فلجکردن ماهیها استفاده میشود.
اما هنوز تجارت ماهی باشدت در جریان است. بهسختی میتوان خود را با فرایند شتابناک ایجاد اقیانوسنماها۵ در این روزها تطبیق داد. به نظر میرسد که همواره کسی وجود دارد که به شما قول میدهد که بیشترین حیوانات یا بزرگترین مخازن یا هرچیز دیگری را که بخواهید، برایتان فراهم کند. آیا هنوز کسی در آتلانتا هست که دههاهزار حیوان از پانصد گونۀ جانوری داشته باشد؟ آنها چند کوسه دارند؟ نهنگهایی که برای نمایش گذاشتهاند، چقدر بزرگ هستند؟ آیا این اهمیت دارد؟ این نوعی خودشیفتگی آبی است. اما حتی بزرگترین اقیانوسنما نیز نمیتواند بر تضادی بنیادین فائق آید: اقیانوسنما نمیتواند حیات وحش اقیانوس را در وضعیت طبیعیاش بازسازی کند. هنگامی که ما این موجودات شگفتانگیز را از پشت شیشهها میبینیم، تنها شاهد کاربست حقههایی اغواکننده هستیم که میخواهند به هر قیمتی شده طبیعی جلوه کنند.
آکواریومهای جدید، ویژگیهای مشترک بسیار کمی با آکواریومهایی دارد که آن زیستشناس ستایشبرانگیز، یعنی گوس، آنها را ساخته بود. نهتنها پیشرفتهای فنیِ بسیاری در آنها صورت گرفته است؛ بلکه برخی حتی این سرگرمی را بهعنوان فرصتی برای ابراز وجه خلاقۀ شخصیت خویش قلمداد میکنند، آنهم از طریق چسباندن اشیایی مانند اسبهای آبی، صندوقهای گنج و گیاهان پلاستیکی به مخزن آب. همچنین میتوان مخزن را بر اساس موضوعات و حالوهواهای خاصی تنظیم کرد یا نورپردازیهایی در طیفهای رنگی برای آنها تمهید کرد که با فشاردادن کلیدی، درخشش مییابند. برخی افراد حتی شقایقهای زنده را خشک میکنند تا واقعیتر به نظر آیند. جودیت همرا در کتاب درخشان خود با عنوان برکههای مهمانخانه: تأثیر فرهنگی آکواریوم خانگی در امریکا۶ (۲۰۱۲) این موضوع را توضیح میدهد. آکواریوم آخرین محمل برای هنر عامهپسند و سردستی۷ است.
اینگونه تقربجستنها به طبیعت، آشکارا ناقص هستند. لازم نیست به خود زحمت دهیم تا تصور کنیم که مخلوقات اقیانوس، پیچیدهتر و هوشمندانهتر از آن هستند که بتوان آن را در درون اتاق نشیمن بازسازی کرد. گرچه آکواریومهای عمومی و اقیانوسنماها میتوانند به افزایش آگاهی عمومی از زیستبومهای در معرض خطر یاری رسانند؛ فلسفۀ وجودی آنها بیشتر سرگرمی است. هزینههای ورودی آنها نیز بهگونهای پنهان به حفظ کارکرد اغواگرانۀ آنها یاری میرسانند. تردیدی نیست که مردم باید فرصت آن را داشته باشند تا زیبایی صخرههای دریایی را درک کنند؛ اما از زمانی که ژاک ایو کوستو۸ دست به فعالیتهای پیشروانهاش زد، ما جایگزین بسیار بهتری داریم: فیلم. سازندگان مستندهای زیر آب شاید تا اندازهای برای حیات وحش در اقیانوس ایجاد مزاحمت کنند؛ اما دستکم خطرهای غیرضروری برای آن ایجاد نمیکنند. همچنین ماهیها و مرجانها میتوانند در همان جایی بمانند که به آن تعلق دارند.
آکواریومها، این جهانهای آبی شخصی، ظاهراً خواستهها و رؤیاهای مختلفی را محقق میکنند. آنها شاید بتوانند پریشانیهای عصر مدرن را تسکین دهند. آنها قطعاً باعث آرامشیافتن بعضی از مردم میشوند. تحقیقات جدید نشان میدهند که آنها میتوانند تپش قلب و فشار خون را کاهش دهند. در طی دیدارهایم با صاحبان آکواریومها، با فردی برخورد کردم که مهمترین لذتش این بود که روی راحتیاش بنشیند، به مینیاتور رنگارنگ جهان موجود در مخزن آب شورش خیره شود، یک بطری شراب را باز کند و به چهار فصل ویوالدی گوش سپارد. وی علاقۀ چندانی به توضیح دربارۀ ماهیت انگیزهاش از این کار نداشت؛ اما به نظر میرسید که بهبهتریننحو میتوانستم انگیزهاش را در مقولۀ «ماجراجویی/سرگردانی۹» قرار دهم.
در دیگر سو، «تعمیرکاران دورهگرد۱۰» بر چالشهای گوناگون فنی تمرکز میکنند. بقیه صرفاً از قدرت و نظارتی لذت میبرند که بر جهان دریایی مصنوعی مینیاتوری موجود در خانهشان اعمال میکنند. اما اینها لذاتی هستند که مبتنی بر توهماند و بهایی گزاف دارند. آیا واقعاً باید ماهی آب شور را در جعبهای شیشهای و دور از خانهاش نگه داشت؟ آیا این عادت به تزئینکردن خانههایمان با ماهیها که بهگونهای ناخوشایند، وضعیتی مبهم میان حیوان و عروسک پیدا میکنند، چیزی جز تلاشی ناکام برای التیامبخشی به ضعفهای جسمی و روحیمان با جهان اقیانوس است؟
هنگامی که به آکواریومی نگاه میکنم، نمیتوانم به مسیر رقتباری بیندیشم که این موجودات برای سفر به اینجا طی کردهاند. همچنین نمیتوانم به صحنهآراییِ احمقانهای فکر کنم که باید آن را خانۀ خود بدانند. چرا نباید به آنها اجازه دهیم تا از آزادیشان در محیط طبیعی خود لذت ببرند؟ این یک افسانه است که حافظههای آنها کوتاهمدت است؛ حتی ماهی طلاییِ معمولی نیز در موقعیتهایی نشان داده است که میتواند چند ماه یا حتی چند سال پیشتر را به خاطر آورد. آنها موجوداتی باهوشاند و قطعاً بهتر از ما مسخرگی آن صخرههای دریایی مینیاتوری با ماسههای رنگارنگشان را تشخیص میدهند. اگر ما باید خانهها و شهرهایمان را به شیوهای بیروح و با حالوهوای زیر آب تزئین کنیم، لااقل بگذاریم که ماهیها در آن نباشند. اکنون زمان پایاندادن به آیین۱۱ آکواریوم فرار رسیده است.
پینوشتها:
• این مطلب را برند برونر نوشته است و در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۵ با عنوان «Through a glass, sadly» در وبسایت ایان منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ این مطلب را با عنوان «از پشت شیشه، غمانگیز است» و با ترجمۀ محمد غفوری منتشر کرده است.
•• برند برونر (Bernd Brunner) سفرنگار و تاریخنویس است. نوشتههای وی در لفام کوارترلی، وال استریت جورنال و دی تسایت منتشر شدهاند. جدیدترین کتاب برونر پرنده زدگی: داستان مصیبتی بزرگ است. وی در برلین و استانبول زندگی میکند.
••• این مطلب با همکاری ترجمان در صفحۀ «اندیشه» شمارۀ ۵۴۲ مجلۀ همشهری جوان منتشر شده است.
[۱] pinhole camera
[۲] Rustic Adornments for Homes of Taste
[۳] Ocean Gardens
[۴] The Ocean at Home
[۵] oceanariums
[۶] Parlor Ponds: The Cultural Work of the American Home Aquarium
[۷] kitsch
[۸] Jacques-Yves Cousteau: افسر نیروی دریایی فرانسوی که فیلمساز و پژوهشگر در امور دریاها نیز بود.
[۹] adventurer/wanderer
[۱۰] Tinkerers
[۱۱] cult
در دنیای محدود شخصیتهای اصلی، بقیۀ آدمها صرفاً زامبیهایی مزاحم هستند
الگوریتمهای سرگرمیساز برای کار با دانش باستانی حاصل از متون و فضاهای مقدس طراحی نشدهاند