image

آنچه می‌خوانید در مجلۀ شمارۀ 30 ترجمان آمده است. شما می‌توانید این مجله را به صورت تکی از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید.

نوشتار

این حق ماست که تصمیماتمان را زیر پا بگذاریم

شکستن عهدهایی که با خودمان بسته‌ایم، هم‌زمان تلخ و شیرین است. چرا؟

این حق ماست که تصمیماتمان را زیر پا بگذاریم

هیچ موجود زنده‌ای غیر از انسان، مجبور نیست عهد ببندد و بعد به تعهداتش پایبند بماند. بار این وظیفۀ دشوار را فقط ما بر دوش می‌کشیم و از قضا، غالباً هم در آن شکست می‌خوریم و خودمان را سرافکنده می‌کنیم. یونانیان باستان برای این وضعیت کلمه‌ای داشتند: آکراسیا. آکراسیا یعنی ضعف اراده. وقتی ما وعده و وعیدهایمان را زیر پا می‌گذاریم، در واقع دچار آکراسیا هستیم. اما نکته اینجاست که آکراسیا وضعیتی بسیار انسانی است و پر از ظرافت و پیچیدگی.

جان کاگ

جان کاگ

استاد  فلسفه

aeon

Let’s resolve to own the right to make and break resolutions

جان کاگ،ایان— جالب‌ترین نکته دربارۀ تصمیم‌ها1این نیست که آن‌ها را می‌گیریم بلکه روش‌هایی است که برای زیر پا گذاشتنشان پیدا می‌کنیم. اگر شما هم مثل من باشید، تا الان عهدهای دلگرم‌کننده‌ای را که سال با آن‌ها آغاز شده بود شکسته و بعد هم سعی کرده‌اید فراموششان کنید. من به‌مرور متوجه تناقض عجیبی شده‌ام که در عهدبستن با خودم وجود دارد. من همان آدمِ شبِ سالِ نو نیستم که عهد کرده بود تا بی‌اعتنا به کولاک بدود؟ فلاسفه برای چنین وضعیتی اسمی انتخاب کرده‌اند: آکراسیا2، برگرفته از واژه‌ای یونانی که به فقدان تسلط یا ضعف اراده اشاره داشت.

آکراسیا معمولاً برای وصف نوعی «اختیار ازکف‌دادن» به کار می‌رود و در برخی موارد درست است. شکستن عهد ممکن است چنان ناگهانی باشد که انگار آدم واقعاً عقلش را از دست داده است. اما اختیار ازکف‌دادن اغلب سنجیده‌تر و آگاهانه‌تر است. من می‌توانم قانون‌شکنیِ اراده‌ام را خیلی زودتر پیش‌بینی کنم: می‌توانم سررسیدن آکراسیا را ببینم و اینکه چطور در آستانۀ انتخابی که می‌دانم باید انجام بدهم به آن خوشامد می‌گویم. در این مورد، نمی‌توان گفت عقلم را از دست می‌دهم. دقیقاً می‌دانم که چه‌کار دارم می‌کنم، یا بلکه می‌توانم با درصد احتمال بالا پیش‌بینی کنم که در برهۀ خاص و سرنوشت‌سازی در آینده چه خواهم کرد. جی. اِل. آستین، فیلسوف بریتانیایی، در مقالۀ «دادخواستی برای بهانه‌ها» (۱۹۵۶)، زوال آرام و حساب‌شدۀ ارادۀ آدمی را شرح می‌دهد:

من به بستنی علاقۀ وافری دارم و یک کیک‌بستنی را به تعداد افراد حاضر بر سر میز تقسیم کرده و سرو می‌کنند: وسوسه می‌شوم تا دو تکه از آن را بخورم و این کار را هم می‌کنم، و درنتیجه تسلیم وسوسه شده و حتی احتمالاً (اما چرا ضرورتاً؟) برخلاف اصولم عمل می‌کنم. اما آیا اختیار خویش را از کف داده‌ام؟ آیا حرص می‌زنم، آیا تکه‌ها را از ظرف قاپیده و آن‌ها را بی‌اعتنا به حیرت همکارانم می‌بلعم؟ به‌هیچ‌وجه. ما اغلب با آرامش و حتی با ظرافت تسلیم وسوسه می‌شویم.

تصمیم‌ها اغلب بدین شیوه از بین می‌روند، به‌روش قتلِ ‌برنامه‌ریزی‌شده. هرچه تصمیم شاق‌تر باشد با وضوح بیشتری می‌دانم که چگونه و چه‌ وقت ممکن است آن را وا نهم. پیش از آنکه به‌کلی اعتقادم را نقض کرده باشم، اجازۀ چند تخلف را دارم؟ به‌طور دقیق، پاسخ «دقیقاً یک» است. اما من سال‌های‌ نوی بسیاری پشت‌سر گذاشته‌ام و می‌دانم که این چندان درست نیست.

به‌گفتۀ آستین، ما معمولاً بر تن آکراسیای خود جامۀ «ظرافت» می‌پوشانیم. بسیاری از تصمیم‌ها گرفته می‌شوند و تغییر می‌کنند و بازهم گرفته می‌شوند. عاقبت به چنان وضع آشفته‌ای می‌افتند که دیگر ابداً نمی‌توان اسمشان را تصمیم گذاشت، بلکه اصول راهنما یا خاطراتی خوش‌اند. بعضی از گران‌مایه‌ترین عهدهای جهان با هزار زخم کاری از پا درآمده‌اند.

تعداد زیادی از متفکرانِ سنتِ فلسفیِ غرب گفته‌اند که منظور از انسانِ بالغِ مسئولیت‌پذیرْ تبدیل‌شدن به گونه‌ای از شخصیت است که می‌تواند عهد ببندد، نه‌تنها با دیگران بلکه با خودش هم عهد ببندد. در این حقیقتی نهفته است. کارکرد جامعۀ متمدن ازطریق پیمان‌ها و قراردادهایی است که وابسته به درستکاری3 اعضای آن است. از آن اساسی‌تر، همان‌طور که کریستین کُرسگارد استاد فلسفۀ دانشگاه هاروارد مطرح می‌کند، درستکاری -توانایی مقاومت در برابر وسوسه‌ها و امیالِ آنیِ زندگی- پیش‌نیاز [داشتنِ] خویشتنِ اخلاقی است. آدم‌بودن یعنی باید چیزی بیش از مجموعه‌ای از جِدّوجهدهای ناهمگون بود؛ آدم باید گذشته و آینده‌اش را از طریق عهدها و نیات به‌نحوی منسجم در کنار یکدیگر نگه دارد. فریدریش نیچه در تبارشناسی اخلاق (۱۸۷۷) می‌نویسد «پروردنِ حیوانی که حق عهدبستن دارد، آیا این تکلیفِ تناقض‌آمیزی نیست که طبیعت برای آدمی تعیین کرده است؟».

با توجه به سابقۀ خودم در رابطه ‌با تصمیم‌ها، ظن من بر این است که این تکلیف، در بهترین حالت، ناتمام مانده است. نیچه این را خوب می‌داند. او می‌نویسد «توانایی ضمانتِ [تعهداتِ] خویش در کمالِ غرور و نیز آری گفتنِ توأمان به خویش -به عبارت دیگر، همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، میوه‌ای رسیده، اما همچنین میوه‌ای دیرهنگام:- چند زمان این میوه باید ترش و تلخ از درخت آویزان بماند!».

و حالا به جان کلام تصمیم‌های ناموفق می‌رسیم. مسئلۀ اصلیْ این نیست که عهدی پایدار بماند یا بشکند بلکه احساسات خاصی است که عزمِ سُستِ ما را احاطه کرده‌اند. ما اغلب احساسی «ترش و تلخ» داریم. اگر من به عهدی نسنجیده وفا کنم، احتمالاً خشم و رنجش را تجربه می‌کنم؛ اگر از آن تعدی کنم، اضطراب، بیزاری از خویش و احساس گناه را تجربه می‌کنم. جوان‌تر که بودم فکر می‌کردم آن قانون‌گذارْبرنفسِ4 ایدئال نیچه، به‌سادگی، آن‌قدر دوراندیشی و خودشناسی خواهد داشت تا از این‌دست تلخ‌کامی‌ها احتراز کند. در آخرین سال‌های دهۀ ۱۸۶۰، نیچه آثار جُستارنویس آمریکایی رالف والدو امرسون را می‌خواند و می‌ستود، کسی که در جستار «اتکا به نفس» (۱۸۴۱) طنازانه گفته بود «ثبات قدمِ نابخردانه رهزنِ اذهان کوچک است و معشوقِ دولتمردان، فلاسفه و کشیش‌های کوچک». اما ثبات قدم خردمندانه چطور؟ آیا آن چیزی است که باید برای رسیدن به آن بکوشیم؟

نیچه به خوانندگانش آزمایشی فکری عرضه می‌کند که به «بازگشتِ جاودانه» مشهور است و به‌منزلۀ آزمایش لیتموس5 برای عهدهایی که باید ببندیم و آن‌هایی که باید پایبندشان باشیم عمل می‌کند. او در حکمت شادان (۱۸۸۲) می‌نویسد:

چه باشد اگر، روز یا شبی، اهریمنیْ دزدانه تو را تعقیب کند و وارد تنهاترین تنهایی‌ات شود و به تو بگوید «مجبور خواهی بود که این زندگی را به ‌همین‌ سان که آن را می‌زی‌ای و تاکنون زیسته‌ای، دوباره و بی‌شمار بار دیگر از سر بگذرانی؛ و هیچ‌چیز تازه‌ای در آن نخواهد بود، بلکه هر درد و هر لذت و هر فکر و آه و هر آن چیزِ وصف‌ناپذیر، کوچک یا بزرگ، در زندگی‌ات قرار است باز به سراغ تو بیاید، همه به همان توالی و ترتیب، حتی این عنکبوت و این ماهتابْ میان درختان، و حتی این لحظه و خودِ من. ساعت شنی لایزالِ حیاتْ بارها و بارها وارونه خواهد شد و تو نیز، ای ذرۀ غُبار، همراه با آن!».

زندگی ما متشکل از تصمیم‌هاست، اما آیا ما، به‌قول شاعر ایرلندی ویلیام باتلر ییتس، «خشنود از دوباره‌زیستن آن» هستیم؟ آیا می‌توانی نه‌تنها چنین تکراری را بپذیری، بلکه آن را مغتنم بشماری؟ این آن دستور کانتی نیست که می‌گفت «تنها براساس آن قاعدۀ کلی عمل کن که طبق آن بتوانی توأمان خواهان آن باشی که عمل تو تبدیل به قانونی جهان‌شمول شود» بلکه دستوری است برای عمل به‌نحوی که از تکرار آن تا ابد خشنود باشی.

نیچه در توضیح اهمیتِ محضِ این بازگشت جاودانه می‌نویسد «این پرسش حاضر در همه‌ چیز و هر چیز، ‘آیا این را باز هم می‌خواهی و بی‌شمار بار دیگر؟’، چونان سنگین‌ترین وزنه بر هر عمل تو فرو خواهد افتاد!». عهدهایی هستند که من با کمال میل باز هم می‌بندم. بعضی‌شان شاید از آن قسم باشند که من در همۀ دوران‌ها خواهان آن‌ها باشم. چنین عهدهایی از آن گونه‌اند که نیچه خوش می‌داشت ما به آن‌ها رغبت نشان دهیم. اما عهدهایی هم هستند که آن‌ها را شکسته‌ام و باکمال‌میل باز هم خواهم شکست. درواقع، بعضی از این‌ها شاید از آن گونه عهدهایی باشند که با اشتیاق در هر لحظه در آینده‌ای نامعلوم خواهم شکست. چنین عهدها و تخطی‌هایی از آزمون بازگشت جاودانه سربلند بیرون می‌آیند. شاید دیگران را خرسند یا مأیوس کرده باشند اما نیچه می‌گوید که این مسئله بسا نامربوط است. آیا من می‌توانم این عزم‌کردن‌ها را بپذیرم؟ آیا تا ابد آن‌ها را خواهم پذیرفت؟ مسئله این است.

مدت‌های مدید بر این عقیده بوده‌ام که حقِ عهدبستن بر مدارِ درستکاری مطلق می‌چرخد، بدین معنا که فقط باید از آن نوع تعهداتی بدهم که می‌توانم تضمینشان کنم. من هرگز نتوانستم به چنین انسجام اخلاقی آهنینی برسم. ازقرارمعلوم نه ارادۀ این کار را دارم و نه عقلِ‌کُلی‌اش را. درعوض، تلاش می‌کنم تا درستکاری فروتنانه‌تر و انسانی‌تری را در خود پرورش دهم: تمایل به پذیرش مسئولیت عهدهایی که می‌بندم و آن‌هایی که نمی‌توانم بدان‌ها عمل کنم. سخت‌ترین بخش بازگشت جاودانه پذیرش مسئولیت شکنجه‌هایی است که برای خود به وجود می‌آوریم و شکنجه‌هایی که به دیگران تحمیل می‌کنیم. پذیرشِ: به‌یادآوردن، حسرت‌خوردن، مسئولیت‌پذیرفتن، وسرانجام، بخشیدن و عشق‌ورزیدن.

تصمیم‌ها معمولاً به آدم کمک می‌کنند تا انسان بهتری باشد. نیچه در حکمت شادان می‌نویسد «تو آنچه هستی خواهی شد». تبدیل‌شدن به کسی که هستی یکسان نیست با تبدیل‌شدن به کسی که همیشه می‌خواستی باشی. درواقع، این امر مستلزم آشتی‌دادنِ آرزوهای بزرگ و باشکوه با پذیرشِ حقیقتِ وضعِ انسانی توست: اینکه برای تو وفا به عهدهایی خاص و تخطی از بقیه ارزشمند است، اینکه می‌خواهی انسان بهتری باشی اما اغلب فاقد منابع لازم هستی، اینکه بیش از آنکه موفق شوی، به راه خطا می‌روی. اینکه چنین ضعف‌هایی اجزای لاینفک زندگی‌اند.


فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازه‌ترین حرف‌های دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و به‌روز انتخاب می‌شوند. مجلات و وب‌سایت‌هایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابع‌اند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفت‌وگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار می‌گیرند. در پرونده‌های فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمال‌کاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداخته‌ایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر می‌شوند و سپس بخشی از آن‌ها به‌مرور در شبکه‌های اجتماعی و سایت قرار می‌گیرند، بنابراین یکی از مزیت‌های خرید فصلنامه دسترسی سریع‌تر به مطالب است.

فصلنامۀ ترجمان در کتاب‌فروشی‌ها، دکه‌های روزنامه‌فروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان به‌صورت تک شماره به‌ فروش می‌رسد اما شما می‌توانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهره‌مندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک به‌عنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال می‌شود و در صورتی‌که فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید می‌توانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.

این مطلب را جان کاگ نوشته و در تاریخ ۷ ژوئن ۲۰۱۹ با عنوان «Let’s resolve to own the right to make and break resolutions» در وب‌سایت ایان منتشر شده است و برای نخستین‌بار با عنوان «این حق ماست که تصمیماتمان را زیر پا بگذاریم» در سی‌امین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی با ترجمۀ علی امیری منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ با همان عنوان منتشر کرده است.

جان کاگ (John Kaag) استاد دانشگاه و صاحب کرسی فلسفه در دانشگاه ماساچوست است. تخصص او فلسفهٔ آمریکایی است. مطالب عمومی او در نشریاتی چون پاریس ریویو، نیویورک تایمز و مجلهٔ هارپر منتشر شده‌اند. کتاب او با عنوان American Philosophy: A Love Story برندهٔ جایزهٔ دیویی شد. نام آخرین کتاب او Henry at Work: Thoreau on Making a Living (2023) است

پاورقی

  • 1
    Resolution: به معنای دقیق کلمه، گرفتن تصمیمی قاطع برای انجام یا ترک یک فعل است. در سال‌های اخیر، اصطلاح تصمیم‌های سال نو (New Year’s resolutions) رواج زیادی پیدا کرده است و منظور از آن وعده‌هایی است که فرد به خودش می‌دهد تا از نخستین روز سال انجام کار خوبی را شروع کرده یا انجام کار بدی را متوقف کند. در سراسر این متن تصمیم به همین معنا به کار رفته است [مترجم].
  • 2
    akrasia
  • 3
    integrity
  • 4
    Self-legislator
  • 5
    Litmus test: آزمایش لیتموس یا کاغذ تورنسل برای شناسایی اسیدها و بازها به کار می‌رود، اما در بیان کنایی به معنای آزمایشی سرنوشت‌ساز برای تشخیص چیزهاست [مترجم].

مرتبط

لذت پنهان پایبندنبودن به تصمیمات اول سال

لذت پنهان پایبندنبودن به تصمیمات اول سال

وقتی همه شتابان به سوی موفقیت می‌دوند، دل‌چسب است که بایستی و مسخره‌شان کنی

اکنون تمام سیاست جدی به‌نوعی پوپولیستی است

اکنون تمام سیاست جدی به‌نوعی پوپولیستی است

مروری بر کتاب بازپس‌گیری کنترل؟ نوشتۀ ولفگانگ استریک

آیا شما زیادی حساسید؟

آیا شما زیادی حساسید؟

علاوه بر مشاهدۀ هیجاناتمان، باید درصدد تغییر آن‌ها برآییم

گاهی سریع، گاهی آهسته، گاهی جایی در این بین

گاهی سریع، گاهی آهسته، گاهی جایی در این بین

آیین آهستگی در پی یافتن ریتم مناسب زندگی است

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

ریچارد فرانکس

ترجمه یاسمن هشیار

ماریان ولف

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

نانسی سی. اندریاسن

ترجمه سید امیرحسین میرابوطالبی, محمود توسلی

ند جانسون, ویلیام استیکس راد

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0