آیا افسانهزدایانی مثل وبسایت اسنوپز میتوانند در عصر پساحقیقت به حیات خود ادامه دهند؟
ما به سریعترین و ارزانترین روش دستیابی به دانش در تاریخ مجهز شدهایم. اما موج حقیقتنمایی، پروپاگاندا و چرندیات نیز از همیشه بلندتر است. دیوید میکلسون از پایهگذاران وبسایت ارزیابی واقعیت اسنوپز است که برای بررسی شایعات راهاندازی شد. او میگوید: «نمیدانم درست است این دوره را عصر پساحقیقت بنامیم یا نه، اما... دریچۀ آببند باز شده و همهچیز از آن عبور میکند. سطح این گنداب با چنان سرعتی بالا میآید که دیگر نمیشود راه خروجی را با تلمبه باز کرد.»
روری کارول، گاردین — تماشاییترین راه برای دستیابی به حقیقت در اینترنت آن است که در بزرگراه ساحلی اقیانوس آرام تا شمال لسآنجلس رانندگی کنید، اقیانوس آبی در سمت چپ شما است و تپههایی زیر نور آفتاب در سمت راست قد علم کردهاند؛ این راه را ادامه دهید تا برسید به جادۀ مالیبو کنیون و به راست بپیچید و چند کیلومتری را از میان تپهها و سرازیریهای کالاباساس طی کنید و از جادهای که درختان بلوط در دو طرف آن است عبور کنید، بعد املاکی با دروازههای بزرگ را که خانۀ امثال جاستین بیبر، کیم کارداشیان و مل گیبسون است پشت سر بگذارید و به راه خود ادامه دهید تا به خانهای عجیبوغریب و چوبی و آجری برسید که در ورودی آن پرچم ایالات متحده آویخته است: خانۀ دیوید میکلسون.
ظاهراً جای خوبی برای پیادهروی یا اسبسواری است. اما درواقع بهترین جا برای بررسی خالیبندیها و اشتباهات اینترنتی است؛ آیا هیلاری کلینتون ۲۰۰,۰۰۰ دلار از اسباب و اثاثیۀ کاخ سفید را دزدیده؟ آیا دانلد ترامپ جمهوریخواهان را «کودنترین گروه رأیدهندگان» خطاب کرده؟ آیا معترضان در جنبش «زندگی سیاهان ارزشمند است» برای پلیسهای مرده شعار میدادند؟ آیا نیکلاس کِیج در تصادف موتورسیکلت مرده؟ آیا هفت سال طول میکشد تا آدامس از سیستم گوارشی عبور کند؟ آیا بعد از تراشیدن سر، مو پرپشت میشود؟ یا اگر واقعاً لازم است بدانید، آیا ریچارد گیِر در بیمارستان سدارز سینای جراحی اورژانسی داشته؟
میکلسون مالک و مدیر اسنوپز دات کام است، وبسایت بسیار معروف ارزیابی واقعیت که افسانههای زبانزد، قصههای همسران قبلی، اخبار ساختگی، روزنامهنگاری سرهمبندیکار و چرخشهای خبری را از اعتبار میاندازد. دو دهه پیش، در دورۀ پلیستوسنِ۱ اینترنت، این سایت در قالب یک سایت سرگرمی آغاز به کار کرد و آرامآرام به شکل سایتی حرفهای تکامل یافت و امروزه میلیونها نفر بهعنوان دروغیاب روی آن حساب میکنند. هر روز گروه نویسندگان و ویراستاران این سایت ادعاهایی را که در اینترنت دستبهدست میشوند، بررسی میکنند تا تعیین شود دروغ هستند یا راست یا چیزی میان این دو- نوعی پاکسازی اصطبل اوژیاس۲ در عصر دیجیتال.
میکلسون که کارآگاهباشی طنازی است و صدای گرمی دارد، میگوید: «روزبهروز افراد بیشتری در اینترنت گردِ هم میآیند و تعداد کسانی که مطلب تولید میکنند رو به افزایش است. من نمیدانم درست است این دوره را عصر پساحقیقت بنامیم یا نه، اما… دریچۀ آببند باز شده و همه چیز از آن عبور میکند. سطح این گنداب با چنان سرعتی بالا میآید که دیگر نمیشود آن را تلمبه زد.»
در بحبوحۀ حملات تروریستی، اعتراضات علیه پلیس، خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا و نامزدی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری، داشتن اطلاعات دقیق بیش از هر زمان دیگری ضروری یا دور از دسترس به نظر میرسد. این ما و این رایگانترین روش دستیابی به دانش در تاریخ، گنجینههایی از دادهها و وقایع زیر انگشتانمان و اینگونه رویای ایچ جی ولز دربارۀ مغزی جهانی به واقعیت میپیوندد، اما موج حقیقتنمایی، پروپاگاندا و چرندیات از همیشه بلندتر است. مسائلی چون ادعای ساختگی دربارۀ وضعیت شهروندی باراک اوباما یا پرداختهای بریتانیا به اتحادیۀ اروپا مطرح میشوند اما دستفروشانِ ادعا بدون مانع و مثل آب خوردن کار خود را میکنند و پیروز میشوند.
جک پیتنی، استاد علوم سیاسی دانشکدۀ کلرمونت مککنا که از اسنوپز در وبلاگ خود استفاده میکند، میگوید: «امروز بیش از هر وقت دیگر به چنین سایتهایی نیاز داریم. ترامپ، نامزد ریاستجمهوری مهمی است که نهتنها واژهها را تقطیع میکند، واقعیتها را پنهان میکند و بر حقیقت پرده میاندازد، بلکه همواره دروغهایی فاحش میگوید.»
میکلسون ۵۶ ساله از نظر شخصیتی مثل پسربچههاست، با لبخندی دنداننما و رفتاری خجالتی. روزی که با هم ملاقات میکنیم، سایتش در حال الک کردن مجموعۀ رایجی از داستانهای آنلاین است: ترامپ ۱۰۰,۰۰۰ دلار برای رانندۀ اتوبوسی فرستاد که زنی را از پریدن از روی پل منصرف کرده بود؟ صحیح است. رستورانهای چینی در پرتوریا، آفریقای جنوبی مجاز به فروش گوشت سگ هستند؟ غلط است. مبلغ مسیحی فرانکلین گراهام گفت مسیحیان اگر از ترامپ حمایت نکنند اردوهای مرگ در مقابل آنها است؟ غلط است. در ویسکانسین، دانشآموزانی که تغییر جنسیت دادهاند باید دستبندهای شناسایی ببندند؟ نامشخص.
در طول مصاحبه در خانه و بعد زمان صرف نهار، میکلسون بارها و بارها به تبلتش سر میزد زیرا اخبار یا آنچه در پوشش اخبار عرضه میشود، بیوقفه از راه میرسند. عطش مردم به اطلاعات مطمئنی که او به آنها میپردازد، بدین شکل است، بهندرت او را در جامعه بهعنوان یکی از سلبریتیها میشناسند، او قدیسی حامی ارزیابی واقعیت است. درنتیجه او شاد و سرحال است و تا حدی حیرتزده زیرا صندوقِ ایمیلش پر است از ایمیلهای گزنده که او را به جانبداری متهم میکنند. «ایمیلهای منفی زیادی به من میرسد اما مردمی که میبینم همه صمیمی هستند.»
وجود اسنوپز و سایتهای مشابه چون فکتچِک، تروث اور فیکشن و پولیتیفکت سؤالات زیادی را به ذهن میآورند: گنداب را چه کسانی ایجاد میکنند؟ و تا چه حد باید به کسانی که خرابکاری دیگران را گزارش میکنند، اعتماد کرد؟
خانۀ میکلسون که در دل تپههای درۀ سانفرانسیسکو جای گرفته، پایگاهی نامتناسب برای داوری دربارۀ دعوا و مرافعههای جهان است، سامانهای پر سروصدا از شبکههای رایانهای. سیگنال تلفن ضعیف است و گاه ارتباط اینترنتی قطع میشود (در زمان انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۰۸ میکلسون مجبور بود از وایفای هتلهای اطراف استفاده کند). یکی از صاحبان قبلی چند اتاق را ظاهراً به شکلی نامنظم اضافه کرده بود و ویلا به شکلی دراز و بدقواره درآمده بود و همه داخلش سردرگم میشدند.
میکلسون به همراه گربهاش در آشپزخانۀ کوچکی که دفترش هست، کار میکند. شش نویسنده و ویراستار او هم در سرتاسر ایالات متحده پراکندهاند و دوازده کارشناس آی تی او در ساندیِگو سکونت دارند که مخارج همه از درآمد تبلیغات تأمین میشود. دورتادور خانه قفسههای کتاب بود: مجلدهایی دربارۀ هیتلر، دیزنی، تایتانیک، جی ادگار هوور، ضربالمثلها، جملات برگزیده، قصهها، دستور زبان، گروه بیچ بویز، چهل خبر داغ پاپ، بیسبال، چارلی چاپلین- هر موضوعی که بخواهید. در اتاق نشیمن، تا سقف بازیهای فکری چیده شدهاند، صدها بازی: افریکنا، پارفوم، پیرتس کُو، وایتچپل، زولکین، گوآ، هسیندا.
ذهن ناآرام میکلسون در یک کودکی چالشانگیز ریشه دارد. مادرش خنزر پنزر جمع میکرد و پدرش خانه را ترک کرد و دیوید کوچک تنها ماند و با خواندن کتاب و پیگیری افراطی بازیهای تیم بیسبال لسآنجلس داجرز، خود را تسکین میداد. «من به دنبال راهی بودم تا در واکنش به مشکلاتی که در خانه داشتم، نظمی حاکم کنم. همیشه میکوشیدم همهچیز را ساماندهی و دستهبندی کنم.» کسب مدرک علوم کامپیوتر موجب شد در شرکت تجهیزات دیجیتال مشغول به کار شود و از اینترنت که در مراحل آغازین خود بود، بهره ببرد. او و همسرش باربارا –که دیگر در سایت همکاری نمیکند- در جهت علاقۀ خود به فرهنگعامه، مطالبی را جستجو میکردند.
او اسنوپز را بهعنوان نام مستعار اینترنتی خود انتخاب کرد، نام خانوادهای رشوهخوار در سهگانهای از رمانهای ویلیام فاکنر. این زوج همین نام را به سایتی که در ۱۹۹۴ آغاز به کار کرد، منتقل کردند تا برای گروه کوچک و وفادار مخاطبان خود، در اسطورهها و افسانههای زبانزد مثل بشقاب پرندهها و ماجرای ساختگی فرود بر ماه، کندوکاو کنند. وقتی میکلسون در پی تعدیلِ نیرو کارش را از دست داد، پول بیمۀ بیکاری و زمان اضافه خود را صرف بهروزرسانی سایت میکرد.
بعد القاعده مرکز تجارت جهانی را در هم کوبید. «پس از یازده سپتامبر حجم شایعات خیلی زیاد بود.» آشوبهای بعدی اسنوپز را به سیاست متمایل کرد و این سایت توانست به ارزیابی وقایع در میان تعصبات تلخ و فزایندۀ یک ملت بپردازد و در این میان فوجی از هواداران را به خود جلب کند که به آنها اسنوپزترز میگویند.
میکلسون میگوید اهل سیاست نیست، فقط مشکوک است. «به نظرم خیلی به سیاستمدارها اعتماد ندارم. نامزدی که احتمالاً به او رأی خواهم داد کسی است که خود را درگیر مشاجرهها نکند.» او هنوز منتظر آمدن چنین نامزدی است.
وی میگوید، رسانۀ جریان غالب، با وجود همۀ اشتباهاتش، مایل نبود که «چرندیات قدیمی را سرهمبندی کند» اما انفجار رسانههای اجتماعی، شرایط دربانها را تغییر داده و هرکسی مجاز است نظرات خود را منتشر کند و محتوا وارد اینترنت کند. مثلاً یک کارگاه خانگی مطالب فیسبوک است که جزئیات تلاشهای فرضی قاچاقچیهای انسان برای به چنگ آوردن قربانیانی در فروشگاهها، اتومبیلها، مصاحبههای شغلی، نمایشهای آتشبازی و ماشینهای بستنی را منتشر میکند. اسنوپز آنها را در دستۀ غلط یا ثابتنشده قرار میدهد.
بعضی گزارشهای رسانههای اجتماعی از روزنامههای سنتی سریعتر و زیرکانهتر هستند و بیش از آنکه به اخبار گزارششده واکنش نشان دهند، اطلاعات نادرست را تقویت میکنند. «اگر کسی موضوعی جنجالانگیز را در فیسبوک بگذارد و ۲۰ دقیقه بعد، این مطلب تیتر دیلیمیل یا نیویورکپست باشد، اوضاع بدتر میشود. پس لازم است دربانهای جدیدی ایجاد کنیم.»
به گفتۀ اوجین کیلی، مدیر فکتچِک، تلاقی انتخابات مهارنشدنیِ ایالات متحده و تیراندازی پلیس سیلی از اطلاعات نادرست را به راه انداخت اما عطش مردم را برای اعتبارسنجی زیاد کرد. «طبق شواهد تقاضا برای اجبار سیاستمداران به پاسخگویی در خصوص ادعاهای غلط هرگز بدین حد زیاد نبوده. سال گذشته وبسایت ما رکورد ترافیک وب را شکست و امسال بازدید از صفحۀ ما ۱۴۶% بالاتر است. البته دیگر اقدامات ارزیابی واقعیت نیز همین نتایج را نشان میدهند.» کیلی میگوید، به اشتراک گذاشتن تحقیقات با نشریاتی چون یواِساِیتودی و وبسایت اماِساِن اعتماد مخاطبان را بیشتر جلب میکند. وی اظهار میکند که رتبهبندیهای غمانگیزِ میزانِ صداقتِ ترامپ و هیلاری کلینتون نشان میدهند که ارزیابی اثرگذار است. «فکر میکنم این شاهدی است بر اینکه مردم نامزدها را پاسخگو میدانند.»
وقتی از شایعات چندساله سخن به میان میآید، مثلاینکه دولت ایالات متحده در حال برنامهریزی برای اردوهای بازداشت یا توقیف سلاح است و یا میخواهد پارکهای ملی را به سازمان ملل واگذار کند، میکلسون آهی میکشد. «پرداختن به یک موضوع برای بارها و بارها خستهکننده است. بیشتر چیزهایی که اعتبار آنها را رد میکنیم آنقدر با مرجعِ خبر تفاوت دارند که بهسختی میتوان باور کرد همۀ اینها اتفاقی بوده.» بااینهمه، میکلسون آدمی فیلسوفمآب است. این گندابْ گفتمان عمومی را آلوده میکند ولی تخریب نمیکند. ترامپ لرزه به جان او میاندازد اما به ترس از فاشیسم اهمیتی نمیدهد. «رئیسجمهور در این حد قدرتمند نیست». جان کندن در اعماق زبالهدانهای آنلاین تأثیر قابلملاحظهای بر دوستی میکلسون با طبیعت ندارد. او به الکل یا قهوه لب نمیزند. بیشترین بیحرمتی او، به کار بردن اصطلاح «به درک» است.
اسنوپز مرتب دربارۀ دروغها و لافهای ترامپ و البته تهمتها به او پرسوجو میکند. عکس «لو رفته» دانلد کچل و رنگپریده؟ غلط. صوتی که در آن آبراهام لینکلن را خائنی بیوفا مینامد؟ ترکیب ساختگی بریدههای صوتی سخنرانی در یک گردهمآیی. جملهای در مصاحبه با پیپل در ۱۹۹۸ که جمهوریخواهان را «کودنترین گروه رأیدهندگان» خطاب کرده است؟ غلط.
میکلسون فهرست چهار مرجع اطلاعات نادرست را ذکر میکند:
۱. سایتهای مجاز طنز مثل آنیِن که افراد واقعاً سادهلوح را گول میزنند و مستلزم مداخلههای گاهوبیگاه هستند. «نه، پارکهای تفریحی-آبیِ سیوُرلد برای ایجاد جاذبه، فیلهای زنده را غرق نمیکنند.» «آیا والدین نوجوانی به نام کایتلین تیگارت، آسانمیری(اُتونازی) او را پذیرفتهاند چون او تنها قادر است متن بنویسد و چشمانش را بچرخاند؟ غلط.»
۲. سازمانهای خبری مجاز که بدون ارزیابی، داستانهایی را تکرار میکنند مانند کوتاهی ۲۰۰ دلاری موی بیل کلینتون در هواپیما که احتمالاً منجر به بر هم زدن ترافیک هوایی در فرودگاه بینالمللی لسآنجلس در ۱۹۹۳ شد.
۳. سایتهای سیاسی که دست به تحریف میزنند، مثل بریتبارت که در حرفهای اوباما دربارۀ «کمک به آمریکاییهای مسلمان برای ساخت تاروپود ملت ما» پیچشی ایجاد کردند و عنوان خبر اینچنین شد: «اوباما: مسلمانها «تاروپود ملت ما» را میسازند.»
۴. سایتهای خبری تقلبی که داستانهای کلیکخور از خود میسازند. مثل: «امروز تد کروز موجی از حیرت را در میان حزب جمهوریخواه برانگیخت زیرا اعلام کرد که در انتخابات ریاستجمهوری از دانلد ترامپ حمایت میکند به شرط آنکه نامزد جمهوریخواه آشکارا از ممنوعیت استمناء حمایت کند، (زیرا) بدون «اقدام نرم… کشور ناچار در سرازیری هرزگی و خود ارضایی فرو میرود». اسنوپز مرجع این خبر را پیدا کرد، سایتی که اخبار ایبیسی را به سخره میگرفت تا کلیکها را به دام اندازد و روانۀ یک سایت بدافزار نهفته کند که از تولید تبلیغات درآمدزایی میکند. این سایت در اوایل امسال نام بدترین خلافکاران را فاش و آنها را بیآبرو کرد.
چنین سایتهایی خود میکلسون را نیز هدف قرار داده بودند. کافی است نام او را در گوگل جستجو کنید تا سریع متوجه شوید که افبیآی او را به خاطر مشارکت در به راهاندازی جنگ سگها دستگیر کرده. نیوز فور کیتیالای با نمایش تصاویر سگی خونی و زخمی و میکلسون در حال دستگیری، این خبر را پخش کرده. همه ساختگی است. شبکۀ نیوز فور کیتیالای اصلاً وجود ندارد. در تصویر سر میکلسون بهجای ویکتور بوت، دلال سلاح، گذاشته شده است. او میگوید سایتهای تقلبی اسنوپز را بازنشر میدهند، تا حدی بدین خاطر که فیسبوک آن را بهعنوان معیاری برای محدود کردن دسترسی به اخبار تقلبی استفاده میکند.
دستفروشان اطلاعات نادرست چون حیوانات جنگلی خجالتی هستند. شش فرد و سایتی که به خاطر این مقاله با آنها تماس گرفته شد، هیچیک پاسخ ندادند.
جنا لوفور، نویسنده و فعال ساکن آریزونا، اشتباهی مرتکب نشده بود اما پاسخ داد. اسنوپز مقالهای را نقد کرده بود که او ننوشته بود اما در سایتی منتشر شده بود که او برای آن کار میکرد، وینینگ دموکراتس. «کاری به این ندارم که اسنوپز یا هر سایت ارزیابی واقعیت دیگری سایت من را متهم کند که حقیقت محض را نمیگوید، باز میگویم که این سایتها خدمت بزرگی به کشور میکنند و مهم نیست این حقیقت چقدر مندرس شده باشد.» اما او معتقد است که اسنوپز میتواند همدردی کند و ادعاهای طنزآمیز را از اعتبار بیندازد. «فکر میکنم غمانگیز است که در دورهای زندگی میکنیم که مردم تا آخر عمر نمیتوانند بفهمند چیزی طنز است یا خیر.»
اینترنت توانایی فوقالعادهای به ما میدهد اما آنچه محرک انتشار اطلاعات نادرست میشود، طبیعت بشر است و این مسئلۀ جدیدی نیست. وینستون چرچیل میگوید: «پیش از آنکه حقیقت فرصت یابد جامه بر تن کند، دروغ نیمی از جهان را درنوردیده است.» اما او این را نگفته. گفته میشود جملۀ مارک تواین است. شواهد ناهمگون هستند. در این خصوص، مانند بسیاری موارد دیگر، حقیقت هنوز در حال بر تن کردن جامه است.
پینوشتها:
• این مطلب را روری کارول نوشته است و در تاریخ ۱ آگوست ۲۰۱۶ با عنوان «Can mythbusters like Snopes.com keep up in a post-truth era» در وبسایت گاردین منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۴ دی ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «پاکسازی اصطبل اینترنت» و با ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
•• روری کارول (rory carroll) خبرنگار گاردین و نویسندۀ کتاب فرمانده (Comandante) است.
[۱] Pleistocene: یکی از دورهای زمینشناسی است که از ۱٫۸ میلیون سال پیش تا ۱۰ هزار سال پیش را پوشش میدهد.
[۲] اصطبل اوژیاس به یکی از اسطورههای یونان اشاره دارد و در اصطلاح به نظام دولتی پر از فساد گفته میشود.
نقدهای استیگلیتز به نئولیبرالیسم در کتاب جدیدش، خوب اما بیفایده است
حافظۀ جمعی فقط بخشهایی از گذشته را بازنمایی میکند
جوزف استیگلیتز در مصاحبه با استیون لویت از نگاه خاص خود به اقتصاد میگوید
پساز چند دهه پیشرفت، جهان در مبارزه با فقر با ناکامی مواجه شده است