مطالبی برگزیده از منتشرشدههای سال گذشته
طبیعت از ما رنجور است و طعم خشم خود را در زمستان به ما میچشاند: آسمان خشک، آلودگی هوا و سرمای کمجان. اما بهار همچنان مطبوع و بخشنده است. بهار فصل آغازکردن است و انسانها نیز میکوشند فصل تازهای برای زندگی خود رقم زنند. آدمهای بهتری شوند، کارهای عقبمانده را به فرجام برسانند و کاستیها و نقصانها را جبران کنند. ورزش کنند، سفر بروند و «بخوانند». بهارنامۀ ترجمان پیشنهادی است برای شروع خواندن در سال جدید.
6 دقیقه
• در عصر اینستاگرام رمانتیکبودن نابودتان میکند
خیلیهایمان میدانیم زندگی آدمها به شادی و طراوتِ صفحههای اینستاگرامشان نیست. با اینحال، مگر میشود جلوی آرزوها را گرفت؟ مگر بهتر نیست که بهجای صبح تا شب کار کردن، دور دنیا سفر کنیم و خوش بگذارنیم؟ شاید مسئله همین است. اینکه لذتها را کجا باید پیدا کرد؟ در همراهی با چه کسانی؟ در تقلید از کدام نوع سبکزندگی؟ آلن دوباتن میگوید شاید این لذتهایی که دنبالشان میگردیم، در همین تجربههای معمولی پنهان شده باشند.
• نظر هر کسی محترم است؟ اصلاً و ابداً
نزدیک به سهسال پیش، در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران، یکی از گفتوگوهای بهیادماندنیِ این سالها بین یک استاد جامعهشناسی و چندتا از دانشجویان درگرفت. آن استاد جامعهشناسی در سخنرانیاش موسیقیِ یکی از خوانندگان فوقمحبوب عامهپسند را که به تازگی فوت کرده بود، شدیداً به باد نقد گرفت. اما دانشجویانی از پایین سن فریاد میزدند که هرکسی نظر خودش را دارد و نباید به سلیقۀ دیگران توهین کرد. حق با که بود؟
نام یالوم برای کتابخوانهای ایرانی آشناست، روانشناسی که کتابهایش گاهی با چند ترجمۀ مختلف به چاپ رسیده و رمانهایش نهفقط میان روانشناسان بلکه میان آنهایی که علاقهمند به حوزۀ روانشناسی و فلسفه هستند طرفدار دارد. از مسائل مهمی که یالوم در خلال زندگی حرفهای و خصوصاً داستانهایش به آن پرداخته مسئلۀ مرگ است؛ او همچنین به انسانهای زیادی که در آستانۀ مرگ بودهاند کمکهای روانشناسانه داده. حالا در بستر بیماری است و دارد خودش را آمادۀ مرگ میکند. میشل اسمیت به ملاقاتش رفته است.
• فرهنگ جوانان امروز ستایندۀ مرگ است
خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی همه را بهتزده کرده بود، اما انتشار فیلمی از آنها که در آن با سرخوشی و خنده از تصمیم هولناکشان حرف میزدند، بهطور فزایندهای شوکهکننده بود. چطور ممکن است دو نوجوان اینطور از زندگی دست بشویند و به استقبال مرگ بروند؟ کتاب جدیدی از یک انسانشناس روسی ریشههای فرهنگی این «کیش مرگ» جدید را در بین جوانان جستجو کرده است.
• از خودتان بپرسید: در زندگی چه رنجهایی را به جان میخرم؟
«کاری پردرآمد و عالی که با شرایط روحی و روانی من هماهنگ باشد»، «یک ماشین عالی از مارک بی.ام.دبلیو مدل ۲۰۱۷، رنگ مشکلی متالیک، فول آپشن»، «یک حساب بانکی بسیار پرپول». اینها بخشی از آرزوهایی بود که یک سارق در دفترچۀ یادداشتهایش نوشته بود. واقعیت این است که خیلی از ما اگر از خودمان بپرسیم «در زندگی چه میخواهی؟» به همینجور جوابها میرسیم. اما این فهرستها کمکی به زندگی ما نمیکنند. باید سؤال سختتری از خودمان بپرسیم.
• چطور از شر بیشعورها و بیشعوری خلاص شویم؟
بیشعور کسی است که دانسته دیگران را میآزارد و از این آزار لذت میبرد. او از اینکه با زبان نیشدارش افراد را تحقیر کند و از پا درآورَد خوشنود میشود. اما آیا راهی برای مبارزه با این آدمهای بیشعور وجود دارد؟ رابرت ساتن، روانشناس دانشگاه استنفورد، در کتاب جدیدش راهکارهایی برای رهایی از شر بیشعورها پیشنهاد میکند. از نظر او مبارزه با بیشعوری مهارتی اکتسابی است که آموختنش افراد را در زندگی کاری و شخصی یاری خواهد کرد.
• ایسلند چطور جوانانش را از الکل و مواد مخدر نجات داد؟
۲۵سال پیش، جوانان ایسلندی از نظر سوءمصرف مواد مخدر، الکل و استعمال دخانیات ناسالمترین جوانان اروپا بودند. اما این کشور توانسته است طی برنامهای طولانیمدت به شکلی اعجابآور مصرف الکل و مواد را میان جوانان کاهش دهد و استعمال دخانیات را به کمترین حد میان کشورهای اروپایی برساند. کلید این موفقیت تغییر دستهای از نگرشها و مواجهۀ رو در رو با مسئله بوده است: اگر جوانان به هروئین معتاد میشوند، چرا به ورزش و هنر نشوند؟
• زندگی و مرگ در شهر ممنوعۀ اپل
کارخانهای که ۱.۳ میلیون نفر در آن کار کنند حتماً باید شیوۀ مدیریت جالبی داشته باشد. همینطور است. یکی از تصمیمهای مدیریتیِ کارخانۀ فاکسکان، تولیدکنندۀ گوشیهای اپل در چین، نصب توریهایی است برای جلوگیری از خودکشی کارگران. اگر توریها نتوانند مانع خودکشی شوند، یک نفر میمیرد و فردایش هیچ خبری از ماجرا نخواهد شد. برایان مرچنت مخفیانه به فاکسکان سفر کرده و روایتی را از جنون و افسردگی کارگران این کارخانه برای ما بازگو میکند.
• بهجای اینستاگرام، در جستوجوهای گوگل ول بچرخید
وقتی در شبکههای اجتماعی، مخصوصاً اینستاگرام یا فیسبوک، پرسه میزنیم، اغلب افسرده میشویم. همه در حال خوشگذراندن و تفریح و خرید وسایل جدید هستند و ما درگیر بیماری و خستگی و کار بیپایان. اما شاید راهی برای بهترشدن حالمان وجود داشته باشد: توجه به جستوجوهایی که آدمها در گوگل میکنند، جایی که احتمالاً اگر تایپ کنید «من همیشه…»، گوگل پیشنهاد میدهد: «… احساس خستگی میکنم» یا «… اسهال دارم».
• چرا فقرا اینقدر تصمیمهای بد میگیرند؟
وقتی کسی میخواهد لاغر شود، یکی از اولین توصیههایی که به او میکنند این است که شام نخور. کاری که برای اکثر افراد سخت نیست. اما فرض کنید چنان فقیرید که «نمیتوانید» شام بخورید. آنوقت است که از صبح ذهنتان درگیر این مسئله است که برای شام باید چکار کنم؟ این تجربه چیزی است که نویسندگان یک کتاب جنجالی به آن میگویند کاهش «پهنای باند ذهنی»، چیزی که باعث میشود فقرا مداوماً تصمیمات بد بگیرند.
• به من گفتند تنها بیا: اولین زنی که با یک فرماندۀ ارشد داعش مصاحبه کرد و زنده ماند
سعاد مخنت درخواست کرده بود تا با یکی از رهبران داعش مصاحبه کند. تقاضای او برای مصاحبه در طول روز و در مکانی عمومی رد شد، بهجای آن باید ساعت ۱۱:۳۰ شب، در مرز ترکیه و سوریه، سوار ماشینی میشد که یکی از فرماندهان ارشد داعش در آن نشسته بود. مخنت بر تردیدهایش غلبه کرد و برای مصاحبه رفت و با مرد جوانِ تحصیلکردهای مواجه شد که از خیلی جهات او را یاد برادر کوچک خودش میانداخت.
حرف زدن دربارۀ خودکشی آسان نیست اما سکوت مرگبار است
محمدمهدی ایزدخواه بهعنوان مدیرعامل ترجمان انتخاب شد
نابرابری شاخو دُم ندارد؛ یادداشتهایی دربارۀ فقر در دنیایی که هر روز نابرابرتر میشود
شمارۀ جدید ترجمان منتشر شد