آیا یکی از بهترین نوازندگان آمریکا میتواند در دل شلوغیِ صبحِ واشنگتن خودی نشان دهد؟
حدود ده سال پیش، واشنگتن پست دست به آزمایشی بهیادماندنی زد. از جاشوا بل، یکی از پرآوازهترین نوازندگان ویولن در جهان، خواست تا در یک ایستگاه متروی شلوغ، مثل یک نوازندۀ خیابانی، بساط پهن کند و ویولن بنوازد. او با ویولنی به ارزش ۳.۵ میلیون دلار، بهمدت ۴۵ دقیقه، چند قطعه از شکوهمندترین ساختههای موسیقایی تاریخ را نواخت. شرح این ماجرا را جین واینگارتن روزنامهنگار چیرهدست آمریکایی نوشت و برای آن مقاله برندۀ جایزۀ پولیتزر شد. ترجمۀ کامل این مقالۀ حیرتانگیز را میخوانید.
جین واینگارتن، واشنگتن پست — از ایستگاه مترو لانفان پلازا بیرون آمد و کنار دیواری نزدیک یک سطل زباله ایستاد. از بسیاری جهات خیلی عادی بود: مردی جوان و سفیدپوست که شلوار جین و بلوز آستینبلندی به تن داشت و کلاه بیسبالِ تیم واشنگتن نشنالز سرش بود. از جعبهای کوچک یک ویولن درآورد. درحالیکه جعبۀ باز را جلوی پایش جابهجا میکرد، با چالاکی، چند دلار و مقداری پول خرد بهعنوان دشت اول داخل جعبه انداخت و آن را طوری چرخاند تا رو به عابران پیاده قرار بگیرد، بعد هم شروع به نواختن کرد.
ساعت ۷:۵۱ صبح جمعه ۱۲ ژانویه بود، در بحبوحۀ ساعت شلوغی صبح. طی ۴۳ دقیقۀ بعدی که نوازندۀ ما شش قطعۀ کلاسیک را اجرا کرد، ۱۰۹۷ نفر از آنجا رد شدند. تقریباً همۀ آنها در حال رفتن به محل کار خود بودند، و این یعنی تقریباً همۀ آنها شغل دولتی داشتند. ایستگاه لانفان پلازا در مرکز واشنگتن فدرال واقع شده است و بیشتر این رهگذران از کارمندان ردۀ میانی با عناوین نامشخص و متنوع بودند: تحلیلگر سیاسی، مدیر پروژه، مأمور بودجه، متخصص، تسهیلگر، مشاور.
هر رهگذر مجبور بود سریعاً دست به انتخاب بزند، کاری آشنا برای مسافران روزانه در مناطق شهریای که درآنها حضور گاهوبیگاه نوازندههای خیابانی بخشی از منظرۀ شهری شده است. آیا میایستید و گوش میدهید؟ آیا با آمیزهای از حس گناه و آزردگی رد میشوید؟ آیا صرفاً بهرسم ادب یک دلار میاندازید؟ آیا اگر کار نوازنده واقعاً بد باشد، تصمیمتان عوض میشود؟ اگر واقعاً خوب باشد چه؟ آیا برای زیبایی وقت دارید؟ نباید وقت داشته باشید؟ در این لحظه محاسبات اخلاقی چه میگوید؟
در آن روز جمعه از ماه ژانویه، قرار بود به این سؤالات خصوصی در فضایی نامعمول و عمومی پاسخ داده شود. هیچکس نمیدانست، ولی ویولننوازی که کنار دیواری ساده در بیرونِ مترو و زیر دالان منتهی به پلهبرقی ایستاده بود یکی از بهترین نوازندگان موسیقی کلاسیک در دنیا بود که چند قطعه از زیباترین آهنگهای ساختهشده را با یکی از باارزشترین ویولنهایی که تاکنون ساخته شده است مینواخت. این اجرا درواقع آزمایش روزنامۀ واشنگتن پست برای بررسی تأثیر زمینه، ادراک و اولویتها و نیز ارزیابی سلیقۀ عمومی بود. آیا در وضعیت عادی و در زمانی نامناسب، زیبایی اولویت خواهد داشت؟
► متن کامل این نوشته را میتوانید در کتاب حواسپرتی مرگبار، چاپشده توسط انتشارات ترجمان، بخوانید. برای خرید اینترنتی این کتاب بر روی این لینک کلیک کنید.
• این مطلب نوشتۀ جین واینگارتن، یکی از نویسندگان بنام واشنگتن پست، است. بهدلیل ابراز علاقۀ بسیاری از مخاطبان به این مطلب، انتشارات ترجمان علوم انسانی تصمیم گرفت تا آن را بههمراه نوشتاری دیگر از همین نویسنده در کتابی به نام حواسپرتی مرگبار به چاپ برساند. نکتۀ درخور توجه کتاب این است هر دو نوشتار آن برندۀ جایزۀ پولیتزر شدهاند.
•• این مطلب در تاریخ ۸ آوریل ۲۰۰۷ با عنوان «Pearls Before Breakfast: Can one of the nation’s great musicians cut through the fog of a D.C. rush hour? Let’s find out» در وبسایت واشنگتنپست منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ آن را با عنوان «مرواریدهایی قبل از صرف صبحانه» و ترجمۀ مجتبی هاتف منتشر کرده است.
چطور انگیزۀ انتقامجویی در میان یهودیان اسرائیلی از نازیها به اعراب فلسطینی منتقل شد؟
رمان مدار زمین ما را به زندگی روزمره و خیالانگیز شش فضانورد دعوت میکند
چرا برای توصیف روابط انسانی از استعارههای مکانی و معماری استفاده میکنیم؟
دیوید گرن، نویسندۀ چیرهدست آمریکایی، با کتابی تازه دربارۀ کشتی ویجر، تحسین منتقدان را برانگیخته است
در نوشتار به زبان اصلی آمده است که : ( Bell always performs on the same instrument , and he ruled out using another for this gig .) که ترجمه آن به این صورت است که : بِل همواره با یک ساز به اجرا میپردازد، و او در استفاده از وایولن دیگری برای این اجرا(در مترو) صرف نظر کرد . در حالی که جناب هاتف بدین صورت ترجمه کرده اند : ( ... ولی برای این اجرای خاص استثنائا از ویولن دیگری استفاده کرد)
متن جالبى بود ولى متن موارد زير را نشان مى دهد: ١/ اثرجادويى تبليغات ٢/درساعت موردنظر فكر همه تمركز بر رفتن به موقع وسريع به سركار است ٣/ تعهدبه بودن درسركار واحتمالا ايجاد تعهد به ديگران ٤/ تمركز به رفتن نه انكه تمركز به اطراف. يعنى صداهاى مختلف اطراف فقط مثل پرده نمايش تبليغات خيابانى است ٥/اوازه خوان نه اواز هم مهم است
اینکه جهان مدرن چیزی جز استخدام بشر و بهره کشی از آن در راستای سرمایه داری نیست و اینکه ما، امروزی ها، سر در دنیای مجازی و به دنبال نان در دنیای حقیقی غافل از زیباییهای حقیقی اطرافمان در حال دویدن هستیم ولی در این گونه تحقیقات دو مسئله و مشکل اجازه قضاوت نهایی را به ما نمیدهد: اول اینکه در این آزمایش جمعی از افراد مورد آزمایش قرار گرفتند که جزیی از اکثریت جامعه میباشند بدون هیچ انتخابی از علایق و ترجیحاتشان. ما میتوانیم قطعا تصور کنیم که در ایران خودمان با جمعیت هشتاد میلیون شاید تنها هزار نفر علاقه مند به نواخته های ویولونی کلاسیک وجود داشته باشند که جاشوا بل نواخته بود. دومین و مهم ترین مطلب که از آن به ابزار قدرت در قرن بیست و یکم یاد میشود یعنی اطلاعات را باید در نظر گرفت. ما وقتی حاضر به پرداخت صد دلار برای صندلی در کنسرتی هستیم که از آن اطلاعات دقیق در اختیار داریم مثلا اینکه چه شاهکار هایی توسط چه نابغه ای نواخته خواهد شد و این ما را تشویق به تجربه این اتفاق با هر هزینه ای میکند، مثلا وقتی من برای کنسرت استاد شجریان مبلغ زیادی را خرج میکنم و دوست امریکایی من هم تحت تاثیر تعریف من مشتاق به تجربه یک کنسرت با شکوه از استاد بی بدیل موسیقی سنتی ایرانی شده همان هزینه را کرده و تا آخر کنسرت فقط خمیازه میکشد چون چیزی از این موسیقی سر در نمیاورد ولی باز هم برایش این تجربه یونیک محسوب میگردد.
متن و ترجمه خیلی خوب بودند. پیشنهادی کلی برای ترجمههایتان دارم. کاش میشد اصل کلماتی که به نوعی اسم خاص محسوب میشوند را در پاورقیها بیاورید تا در صورت تمایل بتوان دربارهٔ آنها بیشتر جستجو و مطالعه کرد. برای مثال در همین متن خیلی بهتر میبود اگر دستکم اسم قطعهها و موسیقیدانان در زبان اصلی مشخص بود تا بتوان آهنگها را هم در کنار متن شنید.