مطالبی برگزیده از منتشرشدههای سال گذشته
معلوم نیست چرا ما آدمها، برای عمل به برنامههایمان، دوست داریم از ابتدای هفته، ماه، یا سال دست به کار شویم. انگار، با شروع سال نو، میشود دستها را به هم بزنیم، گردوخاک سال گذشته را بتکانیم و بعد هم با سرخوشیِ بیشتری بهسراغ اهدافمان برویم. در این صورت، حتماً «خواندن» را هم جزو برنامههای سال آیندهتان گذاشتهاید. پس برای اینکه خُلف وعده نکرده باشید، این شما و این بهارنامۀ ترجمان در سال ۱۳۹۸.
5 دقیقه
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• نسخۀ صوتی: باشه برای بعد
در زندگی، کلی کارِ نکرده داریم که قرار است «شنبه» سراغشان برویم، اما کدام شنبه؟
مقالهای که ماههاست گوشۀ دسکتاپ چشمک میزند اما حوصلۀ تمام کردنش را نداریم؛ پروژهای که زمان تحویلش گذشته اما بهجای تکمیلش ترجیح میدهیم سریال ببینیم؛ جلسهای که باید با کارفرمایمان بگذاریم اما هر روز به عقب میاندازیم: ذهن ما تمایلِ بیپایانی به اهمالکاری دارد، تمایل به عقبانداختن چیزهایی که میدانیم عقبافتادنشان به ضرر ماست. در سالهای اخیر، اهمالکاری موضوع چندین پژوهش جالبتوجه در حوزۀ اقتصاد رفتاری بوده است.
• نسخۀ صوتی: «علاقهات را پیدا کن» توصیۀ مزخرفی است
علاقه پیدا نمیشود، بلکه به مرور پرورش مییابد
«علاقهات را پیدا کن؛ اگر آنچه را دوست داری انجام بدهی پیدا کنی، آن وقت دیگر مجبور نیستی حتی یک روز هم در زندگیات کار کنی». حتماً شما هم جملاتی از این دست را شنیده یا خواندهاید. جملاتی که نقل محافل و سمینارهای موفقیت است و کتابهای روانشناسی عامهپسند را پر کرده است. مطالعات اخیر برخی روانشناسان برجسته نشان میدهد که ممکن است زمانش رسیده باشد که شیوۀ تفکرمان را دربارۀ علایقمان تغییر دهیم.
• نسخۀ صوتی: بچهتنبلهای آسیا چطور در اروپا نابغه میشوند؟
یک فرد چینی از تصویر آرمانیِ نادرستی میگوید که خارجیها از سیستم آموزشی غرب دارند
پوژانگ یائو دانشآموزی بود که در کلاسش در شهری دورافتاده در چین از آخر دوم بود. چند سال بعد او به عنوان رتبۀ اول در کل انگلستان سر از دانشگاه کمبریج درآورد و سپس به بزرگترین بانک سرمایهگذاری جهان پیوست. در آنجا نیز به خاطر اشتباه فاحشش در یک معامله ترفیع گرفت و برای ادامۀ تحصیل به دانشکدۀ بازرگانی استنفورد معرفی شد. یائو از نقش شانس در موفقیت و تصویر آرمانیِ نادرستی میگوید که خارجیها از سیستم آموزشی غرب دارند.
• نسخۀ صوتی: بیدارماندن تا دو نصفهشب ایرادی ندارد
هیچی ارزشی در زود خوابیدن و زود بیدار شدن نیست
خیلی از ما در دوران نوجوانی یا در سالهای دانشجویی به دیرخوابیدن عادت میکنیم. خوابیدن بعد از دوی نیمهشب و تا لنگۀ ظهر در تختخواب بودن. بزرگترها هم مداوماً در گوشمان میخوانند که «سحرخیزباش تا کامرا باشی». دنیا به سحرخیزها روی خوش نشان میدهد و کسانی که تا ظهر میخوابند را تنبل و ناکارامد تلقی میکند. اما این حرف حداقل دربارۀ دستهای از دیرخوابها درست نیست، چون شاید ماجرا ریشه در بیولوژی آنها داشته باشد.
• نسخۀ صوتی: باید ایتالیایی زندگی کرد یا آلمانی؟
زندگی کجاست؟ شاید در یادداشتی قدیمی که فراموشش کردهایم
وقتی زندگی در روالی یکنواخت و کسالتبار میافتد و عملاً به مُردگی تبدیل میشود، چه باید بکنیم؟ دو پاسخ برای این سؤال وجود دارد: دائماً دنبال چیزهای تازه باش، یا معنای باثباتتر و عمیقتری برای همین روال پیدا کن. اما هر دو پاسخ به یک اندازه تباهاند. شان کِلی در رابطهای که با استادش هیوبرت دریفوس داشته راهحل سومی را جستوجو میکند.
• نسخۀ صوتی: مخترع «واقعیت مجازی» میگوید همین حالا شبکههای اجتماعیتان را حذف کنید
جارن لانییر، فیلسوف کامپیوتر، از فاجعهای میگوید که اینترنت را به جهنم تبدیل کرده است
وقتی سرچ اینستاگرام را باز میکنیم، احتمالاً با انبوهی از پستهای عجیبوغریب مواجه میشویم که کلیک بر روی هر کدامشان میتواند برایمان جالب و دوستداشتنی باشد. اما خیال کنید تاجری فریبکار، برای درآمد یا سود بیشتر، پشت دستگاه سرچ اینستاگرام نشسته و دارد پستهای مشخصی را بهسمت ما سوق میدهد. احتمالاً حس بدی پیدا میکنیم. حس فاجعهآمیزتر آنجا سراغمان میآید که بفهمیم کل زندگیِ اینترنتیمان را او هدایت کرده و ما هم ناآگاهانه دستخوش بازیهای او بودهایم. آیا باز در اینترنت خواهیم ماند؟
• نسخۀ صوتی: تنهایی، مثل اعتیاد، بیصدا و نامرئی و مرگبار است
تنهایی جذام قرن بیستویکم است که قربانیان خود را ذرهذره میخورد و از میان میبرد
«تنهایی چه حسی دارد؟» مگی فرگوسن با این سؤال هولناک سراغ کسانی رفت که در دوران زندگی خود دورههای طاقتفرسایی از تنهایی را تجربه کرده بودند، آدمهایی که در ظاهر شباهتی با یکدیگر نداشتند: زن، مرد، جوان، سالخورده، ثروتمند یا فقیر، ولی در یک چیز مشترک بودند: سقوط در چاه تاریک تنهایی. اما رنج و اندوه تنها چیزی نیست که در تنهایی پیدا میشود؛ این را راهبان بهتر از همه میدانند.
• نسخۀ صوتی: چطور از شر بیشعورها و بیشعوری خلاص شویم؟
گاهی باید با همان زبانی که یک بیشعور میفهمد با او صحبت کنید
بیشعور کسی است که دانسته دیگران را میآزارد و از این آزار لذت میبرد. او از اینکه با زبان نیشدارش افراد را تحقیر کند و از پا درآورَد خوشنود میشود. اما آیا راهی برای مبارزه با این آدمهای بیشعور وجود دارد؟ رابرت ساتن، روانشناس دانشگاه استنفورد، در کتاب جدیدش راهکارهایی برای رهایی از شر بیشعورها پیشنهاد میکند. از نظر او مبارزه با بیشعوری مهارتی اکتسابی است که آموختنش افراد را در زندگی کاری و شخصی یاری خواهد کرد.
• نسخۀ صوتی: قدرت چطور از فاجعه سود میبرد؟
برشی از کتاب تازۀ نائومی کلاین که به دولت دونالد ترامپ اختصاص دارد
مشهورترین کتاب نائومی کلاین، دکترین شوک، روزنامهنگاری تحقیقیِ بینظیری است دربارۀ طوفان کاترینا. یکی از بازیگران اصلی آن طوفان، مایکل پنس، به لطفِ انتصابات عجیب و غریبِ ترامپ، امروز برای جهان نامی آشناست. پنس از بزرگترین رهبران چیزی است که کلاین «سرمایهداری فاجعهمدار» مینامد. سرمایهداریای که حالا نه مناطقِ حاشیهای بحرانزده، که گویی کل جهان را تهدید میکند.
اِد سایمون از ما میخواهد تا در تعریفمان از سبکِ خوب تجدیدنظر کنیم
تاریخ رسانههای جمعی راهحلهایی پیش پای ما میگذارد
آیا واقعاً به بازیهای ویدئویی «معتاد» میشویم؟
چه شد که تریاک به سلاح امپراتوریها علیه یکدیگر بدل شد؟